بازگشت

زمينه هاي اجتماعي انحراف جامعه


1. سطح فرهنگي جامعه؛ اولين زمينه، سطح نازل فرهنگي مردم بود. درست است كه چند دهه از اسلام و گسترش اسلام گذشته بود، اما ارتقاء فرهنگي چيزي نيست كه به اين سادگي و سرعت از مدينه تا اقصي نقاط شام گسترش يابد و در اذهان مردم نفوذ پيدا كند. اين كه همه كاملاً با فرهنگ اسلامي تربيت شوند و سطح معرفت آنها بالا رود به اين سادگي ها تحقق يافتني نيست. مخصوصاً وقتي حكومت منطقه در دست كسي مثل معاويه باشد. به هر حال، يكي از زمينه هايي كه معاويه روي آن حساب مي كرد، نازل بودن سطح فرهنگ جامعه بود.

2. روح زندگي قبيله اي؛ يكي ديگر از زمينه هاي مورد استفاده معاويه اين بود كه روح زندگي قبيله اي در زمينه فرهنگي چنين اقتضا مي كرد كه اگر رئيس قبيله در كاري پيشقدم مي شد، همه افراد قبيله و دست كم اكثريت به راحتي به دنبال او راه مي افتادند. اين روحيه، هم در جهت مثبت و هم در جهت منفي نمونه هاي فراواني دارد. اگر رئيس قبيله اي به پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله ايمان مي آورد، به سادگي و بدون هيچ مقاومتي ساير افراد قبيله همه مسلمان مي شدند؛ و اگر رئيس قبيله مرتد مي شد، همچنان كه بعد از رحلت پيامبر اكرم (ص) اتفاق افتاد، به راحتي افراد قبيله هم به دنبال او از اسلام برمي گشتند. اين تبعيت افراد قبيله از رئيس خود از زمينه هايي بود كه معاويه روي آن حساب مي كرد و از آن بهره برداري مي كرد.

3. ضعيف ايمان؛ زمينه ديگر، ضعف ايمان مردم بود. به خصوص در منطقه شام كه مردم فاقد مربيان ديني بودند، اين ضعف بيشتر مشهود بود. حتي در خود مدينه كه مردم زير نظر پيغمبر اكرم (ص) تربيت شده بودند و هنوز مدتي از وفات پيامبر (ص) نگذشته بود، داستان غدير را فراموش كردند، چه رسد به مردم شام در آن روزگار كه داستان هاي عجيبي درباره ناداني و جهالتشان در تاريخ ثبت شده است. اينها زمينه هايي بود كه معاويه از آن استفاده مي كرد:


جهالت مردم، نازل بودن سطح فرهنگ مردم، حاكم بودن روح قبيله اي. در اصطلاح به اين موارد «زمينه» مي گويند.