بازگشت

پاسخ امام حسين(ع) به بشربن غالب


پاسـخ امـام حسيـن (ع)به بشر بن غالب "امام دعا الي هدي فاجابوه اليه , وامام دعا الي ضلالة فاجابوه اليها, هولا في الجنة وهو لا في النار, وهو قوله عزوجل : (فريق في الجنة وفريق في السعير) "1" .

"بـشـر بـن غـالب " كه نام او در زمره اصحاب ائمه (ع) ذكر شده , در بين راه ازسيدالشهدا(ع) از تفسير آيه شريفه سوره اسرا, آيه 71: (يوم ندعوا كل اناس بامامهم ) سؤال كرد وپرسيد اينكه خداوند متعال مي فرمايد: "در روز قيامت هرجمعيتي را با امام ورهبر خودشان صدا مي زنيم ", يعني چه ؟ حضرت در پاسخ فرمود: "امامي كه مردم را به هدايت مي خواند ومردم اورااجابت مي كنند وامامي كه مردم را به ضلالت وگمراهي دعوت مي كند وعده اي هم اورا پاسخ (مثبت ) مي دهند دسته اول در بـهـشـت ودسـتـه دوم در آتش هستند واين است معناي آيه شريفه سوره شوري , آيه هفتم كه مي فرمايد: دسته اي به بهشت مي روندودسته اي به آتش".

يعني آيه شريفه سوره شوري , مبين ومفسر آيه شريفه در سوره اسرااست .

ايـن از نظر قرآن مسلم است كه انسان در دنيا به هر كس وهر چيز علاقه مندباشد, در قيامت هم با او مـحشور مي شود در روايت "ريان بن شبيب " كه محدث قمي در مقدمه نفس المهموم مسندا بـاسـي واسـطـه از ريـان بـن شبيب نقل مي كند, آمده است :در روز اول محرم به خدمت حضرت رضا(ع) رسيدم ودر ضمن حديث مفصلي , درخاتمه امام (ع) فرمود: "يـا بن شبيب ! ان سرك ان تكون معنا في الدرجات العلي من الجنان فاحزن لحزننا وافرح لفرحنا وعليك بولايتنا, فلو ان رجلا تولي حجرا لحشره اللّه معه يوم القيامة ".

"اي پـسر شبيب ! اگر مي خواهي كه فرداي قيامت با ما در درجات عالي بهشت باشي , در حزن ما محزون ودر شادي ما شاد باش , وبر تو باد كه به ولايت ما چنگ بزني , بدان اگر كسي سنگي را هم دوست بدارد, فرداي قيامت , خداي تعالي اورا باهمان سنگ محشور مي كند".

وهمچنين در روايت ديگر امام صادق (ع) مي فرمايد: "الا تـحـمـدون اللّه اذا كـان يـوم القيامة فدعا كل قوم الي من يتولونه ودعانا الي رسول اللّه (ص) وفزعتم الينا, فالي اين ترون يذهب بكم الي الجنة ورب الكعبة , قالهاثلاثا" "2" .

"آيـا خـداوندرا شكر نمي گذاريد هنگامي كه روز قيامت فرا برسد, هرجمعيتي را صدا مي زنند با كـسـي كـه بـه آنـان علاقه مند بوده است ومارا هم به سوي پيامبر(ص) مي خوانند وشما به ما پناه مي آوريد, آنگاه كجا خواهيد رفت ؟ به خداي كعبه سوگند كه شمارا به بهشت مي برند! حضرت اين جمله را سه مرتبه تكرار فرمود".

مشخصات امام نور وامام نار امام صادق (ع) در بيان مشخصات امام نور وامام نار مي فرمايد: "امام نور, امروفرمان وحكم الهي را بـر امـر وحـكـم خـود مـقـدم مـي دارد, ولي امام نار به خلاف اين رفتار مي كند وتابع هوا وهوس خوداست " "3" .

امـام نـور, مـردم را به سعادت در دنيا وآخرت سوق مي دهد, اما امام نار همه رافداي بقاي حكومت وريـاست خود مي نمايد, اكنون براي روشن شدن موضوع ,جرياني را از جنگ جمل نقل مي كنيم تا معلوم شود كه امامان نار چگونه جمعيتي رافداي خود كردند.

داستاني از جنگ جمل عـلامـه فـقيد "شيخ محمد تقي شوشتري قدس سره " از مروج الذهب نقل مي كندكه : در بصره مـردي بـود گوش بريده , از علت آن جويا شدند كه چگونه گوش تو بريده شده , گفت : در جنگ جـمـل در ميان كشته ها مي گشتم , شخصي نظرم را جلب كرد اوسرش را پايين وبالا مي برد واين شعررا زمزمه مي كرد: لقد اوردتنا حومة الموت امنا فلم تنصرف الا ونحن روا "بـه تـحقيق مادرمان (عايشه ) مارا تا نزديكي مرگ آورد وبرنگشت مگر اينكه مارا سيراب از مرگ كرد".

گفتم در موقع مرگ , اين چه شعري است كه مي خواني , به جاي اين , كلمه "لا اله الا اللّه " بگو, او گفت : "ادن لقني الشهادة فصرت اليه فاستدناني والت قم اذني , فذهب بها,فجعلت العنه فقال : اذا صرت الي امك فقالت : من فعل بك هذا؟ فقل : عمير بن الاهلب الضبي مخدوع المراة التي ارادت ان تكون اميرة للمؤمنين " "4" .

"نـزديـك من بيا وشهادتين را تلقين كن , جلو رفتم كه لا اله الا اللّه را تلقين كنم ,گوش مرا بريد, من هم در مقابل اين عمل شروع كردم به لعن ونفرين او گفت : هرگاه به نزد مادرت رفتي واز تو سؤال كرد كه گوش تورا چه كسي بريد, بگو عمير بن اهلب كه گول زني را خورد وآرزو داشت كه روزي امير وفرمانرواي مؤمنين بشود".

اينها به تعبير اميرالمؤمنين (ع) جند المراه بودند كه خودرا فدا كردند تا عائشه به حكومت برسد اما جمله اي هم از اتباع البهيمه بشنويد: طـبـري نقل مي كند كه مرداني از طايفه ازد, پشكل شتر عايشه را مي گرفتندوآن را باز مي كردند ومي بوييدند ومي گفتند "بعر جمل امنا ريحه ريح مسك , پشكل شتر مادرمان عايشه , بوي مشك مي دهد" "5" .

روضه اميرالمؤمنين (ع) بعد از تغسيل وتكفين فاطمه (س ), ودر موقع بستن بندهاي كفن صدا زد: "يا ام كـلثوم , يا زينب , يا سكينة , يا فضة , يا حسن , ياحسين , هلموا تزودوامن امكم فهذا الفراق , واللقا في الجنة " اي فرزندانم ! بيائيد براي آخرين بار, مادرتان راببينيد كه ملاقات به قيامت موكول مي شود .

امـيـرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: خدارا شاهد مي گيرم كه فاطمه (س ) ناله ائي كردودستهاي خودرا گـشـود وحـسن وحسين (ع) را به آغوش گرفت , كه در همين حال صدائي از آسمان به گوشم رسـيـد كه "ارفععهما عنها, فلقد ابكيا واللّه ملائكة السماوات "فرزندان را از روي سينه مادرشان بردار, بخدا سوگند كه ملائكه آسمانهارا به گريه درآوردند "6" .

امـيـرالـمؤمنين (ع) چون بدن را در قبر گذاشت , غم ها به او روي آوردواشكهايش بر گونه هايش جاري شد "هاج به الحزن وارسل دموعه علي خديه " "7" .

بخواب آرام , اي ماه يگانه نخواهي خورد, ديگر تازيانه بخواب آرام اي پهلو شكسته علي بالين قبر تو نشسته بخواب آرام با رخسار نيلي به پيغمبر نشان ده جاي سيلي بخواب آرام اي نور دو عينم كه من شبها پرستار حسينم *** لما قضت فاطم الزهرا غسلها عن امرها بعلها الهادي وسبطاها وقام حتي اتي بطن البقيع بها ليلا فصلي عليها ثم واراها ولم يصل عليها منهم احد حاشا لها من صلا ة القوم حاشاها "8" چون فاطمه (س ) وفات يافت , به وصيت او, شوهر ودو فرزندانش اورا غسل دادند.

ودر تـاريـكـي شـب , هـنگاميكه همه درخواب بودند, اورا به بقيع بردند وبعد ازنماز خواندن بر او بدنش را دفن كردند.

وهيچكس از آنها (دشمنان ) در نماز بر او شركت نكردند, زيرا به نماز آنهانيازي نبود.




پاورقي





1- بحر لر, 44/313.

2- مجمع لبي , 6/430.

3- كفي , 1/216.

4- بج لصبغ , 5/192 مرج لذب , 2/370.

5- بج لصبغ , 5/192 ريخ طبري , 4/523 طبري , 4/523.

6- بحر ج43 /179.

7- فطمة لزر(س ) ـ مقرم / 110.

8- زدگي فطم زر (ع ) ص 199 دكر سيد جعفر يدي .




علي نظري منفرد