بازگشت

ملاقات امام حسين(ع) با جن


ملاقات امام حسين (ع) با جن به دنبال روايت امام صادق (ع) در لهوف كه ملائكه به خدمت امام حسين (ع)رسيدند كه در مبحث قبلي گذشت , امام صادق (ع) مي فرمايد: "واتته افواج من مؤمني الجن فقالوا يا مولا نا نحن شيعتك وانصارك فمرنا بماتشا".

"جماعتي از مؤمنين از اجنه به خدمت سيدالشهدا(ع) رسيدند وعرض كردندما از شيعيان وياران شـما هستيم , هر دستوري بدهيد آماده هستيم , اگر امر كنيد به كشتن تمام دشمنانتان در حالي كه شما اينجا باشيد, شر همه آنان را از شما كوتاه مي كنيم ".

امام (ع) در حق آنان دعا وسپس فرمود: مگر قرآن را نخوانده ايد آنجا كه مي فرمايد: (قل لو كنتم في بيوتكم لبرز الذين كتب عليهم القتل الي مضاجعهم ) "1" .

"اگر در خانه هاي خود بمانيد آنان كه مقدر شده كشته شوند, به سوي قبور خودخواهند رفت ".

"فـاذا اقـمـت فـي مـكاني فبم يمتحن هذا الخلق المتعوس وبماذا يختبرون ومن ذايكون ساكن حفرتي وقد اختارها اللّه تعالي يوم دحي الا رض وجعلها معقلا لشيعتناومحبينا".

"اگـر مـن ايـنجا بمانم , پس اين مردم وارونه به چه وسيله امتحان شوند؟ وچه كسي در قبر من خـواهـد خـوابـيـد در صورتي كه خداوند روزي كه زمين را گسترد, آن رابراي من برگزيد وپناه شـيعيان ودوستان ما قرار داد اعمال ايشان را در آنجا قبول ودعاي آنان را اجابت مي فرمايد شيعيان ما در آن زمين , مسكن مي كنند وبراي آنان دردنيا وآخرت , امان خواهد بود, ولي شما روز شنبه كه روز عاشورااست نزد من بياييد".

ودر روايـت ديـگـر آمده كه حضرت به آنان فرمود: "در روز جمعه كه من درپايان آن روز, كشته مـي شـوم وكسي از اهل بيت من وخويشان وبرادران من باقي نمي مانند سر مرا براي يزيد مي برند, نزد من حاضر شويد".

مـؤمـنـين جن گفتند: "به خدا قسم ! اگر طاعت امر شما واجب نبود, مخالفت مي كرديم وتمام دشمنانت را قبل از آنكه به شما آسيبي برسانند, مي كشتيم " "2" .

خلقت جن "جـن " در لـغـت به معناي پوشيده و22 بار نام آن در قرآن آمده است ,موجودي است با شعور وبا اراده وپـوشـيـده وغـير حسي ودر ميان آنان مطيع , عاصي ,مؤمن ومشرك وجود دارد اينك براي آشنايي بيشتر, آياتي از كتاب الهي در اين زمينه آورده مي شود: 1 ـ "جن " از آتش سوزان خلق شده است : (والجان خلقناه من قبل من نار السموم ) "3" .

2 ـ "جن " مثل انس مكلف است : (و ما خلقت الجن والا نس الا ليعبدون ) "4" .

3 ـ عاصيان از "جن " به آتش مي روند: (ولقد ذرانا لجهنم كثيرا من الجن والانس ) "5" .

4 ـ "جن " مارا مي بيند ولي ما آنان را نمي بينيم : (انه يرايكم هو و قبيله من حيث لا ترونهم ) "6" .

5 ـ جماعتي از جن به پيامبر(ص) ايمان آوردند: (قـل اوحـي الـي انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرانا عجبا, يهدي الي الرشد فامنا به ولن نشرك بربنا احدا) "7" .

6 ـ "جن " در تسخير سليمان بود: (ومن الجن من يعمل بين يديه باذن ربه ) "8" .

7 ـ نر وماده بودن "جن ": (و من كل شي خلقنا زوجين لعلكم تذكرون ) "9" .

جن در خدمت ائمه (ع) "سدير صيرفي " نقل مي كند كه امام باقر(ع) در مدينه به من دستوراتي را فرمودومن براي انجام آنـهـا از مـديـنه خارج شدم وچون به روحا (سي يا چهل ميلي مدينه )رسيدم مردي را ديدم كه به لـباس خود اشاره مي كند ومن خيال كردم تشنه است , ظرف آبي را به او دادم , گفت : نيازي به آب ندارم , آنگاه نامه اي را به من داد كه مركب آن خشك نشده بود, به مهر پايين نامه نگاه كردم , ديدم مـهـر حـضـرت بـاقر العلوم (ع)است ,گفتم كي حضرت را ديدي ؟ گفت : همين الان ودر آن نامه حضرت دستوراتي را به من داده بود, وقتي متوجه شدم , كسي را در مقابل خود نديدم .

"سدير" وقتي به خدمت حضرت رسيد وجريان نامه را عرض كرد,امام (ع)فرمود: "يا سدير! ان لنا خدما من الجن فاذا اردنا السرعة بعثناهم ".

"مـا خـدمـتـكـارانـي از جـن داريـم كـه هـرگاه بخواهيم كاري را به سرعت انجام دهيم آنان را مي فرستيم " "10" .

دعبل وظبيان "دعـبـل " مي گويد: "هنگامي كه از ترس معتصم عباسي متواري بودم , شبي را درنيشابور تنها در اتاقي نشسته بودم ودر مقام تنظيم قصيده اي در مورد عبداللّه بن طاهربودم در حالي كه درب اطاق بسته بود, شخصي وارد شد وسلام كرد, خيلي ترسيدم ,گفت : نترس كه من يكي از برادران جـنـي توام كه ساكن يمن هستم ويكي از جنيان عراق , قصيده تورا براي ما خواند, دوست دارم كه آن را از زبان خودت بشنوم , دعبل شروع كرد به خواندن قصيده : مدارس آيات خلت من تلاوة ومنزل وحي مقفر العرصات اناس علي الخير منهم وجعفر وحمزة والسجاد ذوالثفنات آنقدر گريه كرد كه بيهوش بر زمين افتاد, سپس گفت : حديثي را برايت بخوانم كه تورا در عقيده ومذهبت استوار نمايد گفتم : بخوان .

گـفـت : مـدتـي بود كه نام جعفر بن محمد(س )را مي شنيدم تا اينكه اورا در مدينه ملاقات كردم حـديثي را از پيامبر(ص) نقل كرد كه : "علي واهل بيته الفائزون " چون خواست خداحافظي كند, از نام او پرسيدم , گفت : من "ظبيان بن عامر" هستم "11" .

روضه "دعـبـل " هـنگامي كه اشعارش را براي حضرت رضا(ع) خواند, حضرت هم دوبيت به آن اضافه فرمود: وقبر بطوس يا لها من مصيبة الحت علي الاحشا بالزفرات الي الحشر حتي يبعث اللّه قائما يفرج عنا الهم والكربات "دعـبـل " عـرض كرد در طوس قبري را نمي شناسم امام (ع) فرمود: "آنجا قبر من است ومدتي نـمـي گذرد كه آنجا محل رفت وآمد شيعيان ما مي شود: "الا فمن زارني في غربتي بطوس كان معي في درجتي يوم القيامة مغفورا" "12" .

*** اي غريبي كه ز جد وپدر خويش جدائي ! خفته در خاك خراسان , تو غريب الغربائي اين رواق تو وصحن وحرمت همچو بهشت است روضه ات جنت فردوس مسما به رضائي آه از آن دم كه ز سوز جگر وحال پريشان ناله ات گشت بلند آه تقي جان به كجائي اي شه يثرب وبطحا تو غريبي به خراسان سرور جمله غريبان ومعين الضعفائي اغنيا مكه روند وفقرا سوي تو آيند جان به قربان تو شاها كه تو حج فقرائي *** بكت عليه هاطلا ت القدس ناحت عليه نفحات الانس ناح الامين وهو ذو شجون مما جنت به يد المامون عليه سيد الوري ينوح حزنا فكيف لا ينوح الروح ناحت عليه الانبيا والرسل بل العقول والنفوس والمثل ناحت عليه الحور في الجنان تاسيا بخيرة النسوان بكي عليه ما يري ولا يري والبر والبحر واطباق الثري لقد بكي البيت ومستجاره وكيف لا ومنه عز جاره وقد بكاه المشعر الحرام والحجر الاسود والمقام لفقد عزها ومن حماها بعزه عن كل مادهاها بل هو عز الا رض والسما والملا الاعلي علي سوا "13


پاورقي







1- آل عمر /154.

2- ملف , 28 بحر, 44/330.

3- حجر/27.

4- ذري /56.

5- عرف /179.

6- عرف /27.

7- ج /1.

8- سب/12.

9- ذري /49.

10- صل كفي , 1/394 بب لج ييم .

11- سفي , "ج ", بحر, 63/128.

12- بحر, 49/239.

13- لر لقدسية : 100, للعلمة ليخ محمد حسي لصفي "قدس سر ".




علي نظري منفرد