بازگشت

زيبايي هاي عاشورا (5)


زيبايي هاي عاشورا (5)

بسم الله الرحمن الرحيم الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي پيامهاي كربلا را مي گفتيم و گفتيم كه كربلا اينطور نبود كه ظالمي مظلومي را بكشد ما هم گريه كنيم زنجير و سينه بعد هم خلاص يك فرازهايي است كه اينها مكتب ما است، ايدئولوژي و جهان بيني ما است بيست و يكي از آنها را گفتيم حالا.

مسئله اي ديگر، از درسهايي كه هست، موضوعي كه داريم ادامه مي دهيم عرض كنم به حضور شما كه نمايشگاه تمام كمالات در كربلا، اخيراً توي شهرهاي بزرگ نمايشگاه مي زنند نمايشگاه فرش، نمايشگاه چرم، نمايشگاه كفش، كتاب، صنايع، هر كس محصولات خودش را مي آورد كربلا نمايشگاه چهره ها بود اوج بدها يعني بدترين بديها و خوب ترين.

يعني قله هاي بلند و دره هاي عميق يكي اين بود كه.

قيام امام حسين براي اصلاح نظام جامعه 22- اتهام زدايي: مسلمان بايد جوري حركت كند كه مورد اتهام و تهمت قرار نگيرد فردا نگويند امام حسين (عليه السلام) خواست برود حكومت را دست بگيرد بلند شد و رفت ولي حكومت دست او نيامد ديگر گريه ندارد مثل فوتباليستي كه مي خواهد برود گل بزند گل نمي زند اين ديگر عزاداري نمي خواهد رفت نعوذ بالله پُز بدهد، كانديدا شد رأي نياورد حالا اگر كانديدايي رأي نياورد بايد براي او سينه بزنيم؟ مسئله ي گل زدن و مسئله ي نماينده شدن نيست، امام حسين (عليه السلام) فرمود توجه كنيد اين سفر سفرِ استثنايي است (إني لم اخرج) بدرستي كه من خارج نشدم از وطنم (اشراً) يعني طغيان، دو بار هم توي قرآن آمده است "سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنْ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ" القمر/26 يعني من بخاطر طغيان و سركشي خارج نشدم (ولا بطرا) من براي عياشي قيام نكردم (ولا مفسدا) من براي فساد نيامده ام بيرون (ولا ظالما) من براي ظلم.

اينها را امام حسين (عليه السلام) توي راه گفته است بعنوان سخنراني؟ نه، اين مي خواهد كه خط بدهد كه قطار روي ريل حركت كند اين ريل است كه فردا تاريخ را تحليل نكنند.

حتي علي اصغر را هم كه برد مي دانست كه علي اصغر شهيد مي شود، امام مي دانست كه علي اصغر را مي زنند گفت اگر علي اصغر نباشد مي گويند بابا دو تا بزرگ با هم دعوا كردند مي گويند بزرگ هستند علي اصغر چه گناهي كرده بود؟ بايد معلوم بشود كه اينها حكومت نيست مسئله اين است كه من بايد نشان بدهم كه بني اميه و رژيم يزيد و ابوسفيان چي هستند، مي خواهم نشان بدهم كه اينها كي هستند و چي هستند.

قصد قربت كارها را عبادت مي كند صلـــه رحم، برويم بابا و ننه را ببينيم برويم فاميل را ببينيم فلاني دلش از ما گرفته برويم اين عيد با او آشتي كنيم، فلاني نياز به كمك دارد برويم به او كمك كنيم اگر نيت ها خير باشد هر چرخ لاستيكي كه مي چرخد ارزش دارد.

يكوقت آدم مي آيد توي اداره مي گويد چرا آمده اي؟ بابا جوان بوديم ديپلم گرفتيم يك جايي مي خواستيم استخدام بشويم آمديم اينجا استخدام شديم براي خرجي زن و بچه، يكوقت هم مي گوئيم بابا مملكت امنيت مي خواهد يا نه؟ بله امنيت مي خواهد، بنده مي خواستم عمرم را فداي امنيت جامعه بكنم اگر به قصد امنيت بيائي همان حقوق را مي گيري اما كفش ات را هم كه واكس مي زني در حال عبادت هستي مي خوابي، حمام مي روي، مسواك مي كني، يعني وقتي هدف مقدس شد همه كارها مي شود مقدس مثل اينكه شما مي خواهي افطاري بدهي به آدم روزه دار سبزي هم كه پاك مي كني توي صف نانوايي كه مي ايستي، چون هدف تو افطاري دادن است تمام كارهايت رنگ عبادت پيدا مي كند ما مي توانيم سفرهاي عيدمان، سفرهاي تابستان مان، همه عبادت باشد نيت مقدس داشته باشيم يكوقت شما پول توي صندوق صدقات مي اندازي مي گويي براي سلامتي جان آقا امام زمان (عليه السلام) و براي سلامتي همه مسلمانها من هم يكي از آن مسلمانها، اگر براي اين شد مي شود عبادت اگر براي سلامتي خودت شد آنوقت ارزش آن به ارزش اول نمي رسد.

شما صورتت را كه مي شوري براي خنكي باشد شخصي است اگر براي وضو باشد عبادت است هر وقت با وضو باشي با نور هستي چون وضو نور است اصلاً آدمي كه با وضو است نور است ضمن اينكه وضو مي گيري خنك هم مي شوي شيرجه مي روي، چرا الكي شيرجه مي روي؟ قصد غسل جمعه كن، حالا كه جمعه هست تو هم شيرجه مي روي خوب نيت كن صدقه مي دهي براي عموم باشد.

ما مي توانيم براي تمام حركت هايمان، خدا يك آيه دارد خوب است كه اين آيه را حفظ كنيم قرآن مي فرمايد "وَقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ" البقرة/223 يعني براي آينده تان يك چيزي ذخيره كنيد، چطور حقوق كارمندان را بر مي دارند براي بازنشستگي و اخيراً هم براي تأمين اجتماعي، يعني كار الان براي آينده شما تمام كارهايتان مي توانيد كه ذخيره كنيد تا براي آينده باشد از كار ساده تو نشسته اي يك كسي قلم ندارد بسم الله، از خانه بيرون مي آيي يك سنگ جلوي راه است ممكن است كه اين سنگ مزاحم باشد خم شويم و سنگ را كنار بگذاريم، داريم از جايي مي رويم پيرمرد و پيرزني هست كه مشكل دارند.

مي شود.

امام حسين (عليه السلام) فرمود من براي طغيان نمي روم البته حكومت هم حق اهل بيت است خود امام حسين (عليه السلام) فرمود حكومت بايد دست اهلش باشد اگر حكومت دست امام حسين (عليه السلام) نباشد دست كي باشد ولي فردا ممكن است تحليل گرها جور ديگري تحليل كنند.

حيات و مرگ واقعي در ديدگاه امام حسين 23- معرفي ديدگاه، يا بگوئيم تغيير افكار: اگر بگويند زندگي چيست، بگوئيم زندگي خوراك پوشاك و مسكن، زندگي چيست؟ خانه، ماشين، تلفن، زندگي چيست؟ مدرك، حقوق، پُست، مي گويد نه، (موت في عزٍ) آدم بميرد كه عزيز باشد (خير من حيات في ذل) مرگي كه آدم عزيز باشد بهتر است از حياتي كه آدم ذليل باشد.

بيخود نيست كه پسر امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود مرگ از عسل شيرين تر است يعني چه؟ مي خواهد بگويد ما زنده باشيم رئيس حكومت مان يزيد باشد بميريم بهتر است.

مي گويند شتري را.

رد شويم مَثل هم بماند، حيات، مردم فكرشان اين است كه.

خوشبخت كيست؟ مي گوئيم فلاني آدم عزيزي است، چه خانه اي داري! بابا خانه اش سوپردولوكس است اما به همــه بانكها وام بدهكار است، لباسهايش شيك است روزي ده بار مردم مي آيند در خانه اش و به او فحش مي دهند، خيلي از ماشين ها و خانه ها لوكس است مدركها بالاست، بله مدرك بالا است ولي توي امتحانات تقلب كرد، پولدار شد اما كلاهبرداي كرد بنابراين آدم روي گوني بنشيند كه حلال باشد بهتر از اين است كه روي قالي بنشيند كه حرام باشد.

(اگر عروسيها اين را بلد باشند آمار طلاق كم مي شود، آمار طلاق بالا رفته است چون عروس يا داماد قانع نيستند داماد قانع نيست به جهازيه كه بابات اينرا به تو داد حالا بعضي دامادها كه اصلش بي شعور هستند يك داماد بي شعور برايتان بگويم! خيلي بي شعور است، واقعاً خيلي بي شعور است، كميتــه امداد به بعضي ها جهازيه مي دهد اشكالي ندارد مال كميتــه امداد ما امام خميني است و بچه ها هم بچه هاي امام خميني هستند داماد آمد نگاه به جهازيــه عروس كرد و گفت اِه جهازيــه كميتــه امدادي است؟ عروس زد به گريه، خوب اين چه نيشي است كه تو مي زني؟ اين ساعت را هم كه خاله ات براي تو آورده آن هم دختر عمه ات آورده، خودت چيزي نداشتي ها! فاميل ها برايت جمع كردند، چقدر داماد بايد نفهم باشد كه روز اول زندگي خلق عروس را تنگ مي كند از طرفي عروس ها هم.

بابا حالا ساعت اول ماشين لباسشويي نداشته باشيد چي مي شود؟ حالا فعلاً تخت خواب نداشته باشيد، ما سراغ داريم عروسي كه كمد خريده است داماد درِ خانه اش تنگ است كمد داخل نمي رود رفته اند در خانــه همسايه را زده اند با طناب كمد را كشيده اند توي خانــه همسايه از پشت بام خانه هسمايه كمد را برده اند توي اتاق تنگ بابا.

چرا اينقدر بدبخت.

همه را به فلا كت مي اندازد يعني بخاطر يك خمره سر يك گاو را مي برند بخاطر يك چار قد قادسيه را آتش مي زنند آمار طلاق بالا مي رود دست خودمان است روي ميخ نشسته ايم مي گوئيم آخ خوب بلند شو آنطرف بنشين يكسري بدبختي ها بخاطر اين است كه من قانع نيستم اگر مرد آدم باشد نيش نزد زن قانع باشد ما همديگر را مي خواهيم كه با هم زندگي كنيم حالا فرش زير پايمان موكت بود موكت، قالي بود قالي، دست باف بود دست باف، هر چه خدا رساند ما انسان هستيم قالي پشم است انسان نبايد براي پشم دعوا كند ما آدمهايي داريم كه انسانيت شان فداي پشم مي شود خانه آجر است تو آدم هستي ما بسيار داريم آدمهايي كه زندگي شان را بخاطر آجرها تلخ مي كنند فكرها خلاف است همه هم تحصيلكرده هستند ماشاءالله هر چه دلت بخواهد ليسانس و ديپلم اما آنكه نيست قناعت است. )

تغيير افكار، به اميد روزي كه علمات هاي ما اينها روي آن نوشته باشد مرگ با عزت بهتر است از حيات با ذلت، پهلوانهايي كه پرچم دست مي گيرند اينرا بنويسند مردم مي دانيد چرا براي امام حسين (عليه السلام) گريه مي كنيد؟ امام حسين (عليه السلام) فكر ما را عوض كرد فكر ما اين بود دلار و ماشين شخصي امام حسين (عليه السلام) آمد فكر ما را عوض كرد و فرمود كه عزت در چيست ذلت در چيست.

افشاي جنايات بني اميه در سخنان امام حسين 24- افشاگري: البته هم بجا داريم هم نابجا، نابجا يعني من گناهي از شما دارم آبروي شما را مي ريزيم اين غيبت و گناه است حرام است ممكن است شما هر كدام عيبي داشته باشيد من عيب ها دارم حالا بايد همديگر را لو بدهيم؟ حرام است سخن چيني حرام است حالا من پشت سر شما يك فحشي بدهم شما بايد بروي به او بگوئي؟ افشاگري، آبروي مومن را نبايد كسي بريزد غيبت حرام است حتي قرآن مي فرمايد كه مثل گوشت مرده است چون گوشت زنده را بكني جاي آن پر مي شود اما گوشت مرده ديگر جاي آن پر نمي شود غيبت آبروي طرف را مي ريزي آبروي طرف ديگر جايش پر نمي شود ما يك حديث داريم كه اگر كسي غيبت كند همه عبادتهايش هوا مي رود، يك نفر پرسيد آقا ما اين همه عبادت كرده ايم بخاطر يك دقيقه غيبت برود روي هوا؟ گفتيم بله، بخاطر اينكه آن آقايي كه آبرويش را ريختي سالها جان كنده تا آبرو درست كرده بود تو با يك كلمه آبروي چندين ساله او را هوا كردي همينطور كه با يك كلمه آبروي چندين ساله او را هوا كردي خدا با همين كلمه عبادت چندين ساله تو را هوا مي كند اين عدالت است (از همه گذشته گناه كيلويي نيست گاهي شما يك سوزن به يك گوشـه توپ مي زني كل بازي فوتبال لغو است حالا بخاطر يك سوزن؟ بله بخاطر يك سوزن، اينجا كه كيلويي نيست بگوئيم آقا يازده نفر هستند فوتبال؟ يازده نفر از اينطرف و يازده نفر از آنطرف؟ بيست و دو نفر جوان را علاف كرده اي بخاطر يك سوزن؟ آقا اين كيلويي نيست كه بگويي بيست و دو تا جوان هستند هر جواني هم هشتاد كيلو است مثلاً دو تن جوان آنوقت بخاطر يك سوزن يك گرمي.

بعضي چيزها كيلويي نيست گرمي هم نيست من يك خال سياه روي عمامه ام باشد پشت تلويزيون نمي آيم اصلاً يك پشه دماغ من را بگزد پشت تلويزيون نمي آيم آقا درسهائي از قرآن بخاطر يك پشه؟ بله بخاطر يك پشه، افشاگري نابجا غيبت است توي جلسات ديد و بازديد خوش و بش مي كنيم سعي كنيم كه غيبت نكنيم.

خدا رحمت كند حضرت امام را، به رفقايش مي گفت به دو شرط مي آيم تفريح آخر امام هم اهل تفريح بود پنجشنبه ها با علما و دانشمندان قم هم سن هاي خودش مي رفتند باغهاي قم صفا مي كردند مي گفت به دو شرط 1- نماز اول وقت، چه اشكالي دارد اين همه مي آيد و مي رود اين مسجدها الحمدلله از چيزهايي كه در جمهوري اسلامي درست شد البته من نقشي نداشتم دست من نيست پاي من حساب نشود ولي هفتصد تا مسجد توي جاده ها ساخته شد مال ستاد نماز نيست مال بنده هم نيست خودشان ساختند وزارت راه ساخت وزارت نفت ساخت افراد خير ساختند وزارت دفاع ساخت شركتها ساختند مومنين ساختند همه دولت و ملت با هم ساختند ولي الان هفتصد تا مسجد است شما كه توي جاده هستي پياده شو نماز هم بخوان. )

اما افشاگري، امام حسين (عليه السلام) افشاگري مي كرد در نامه اي به مردم كوفه نوشت اي مردم كوفه شما كساني هستيد كه پدرم را كشتيد شما كساني هستيد كه برادرم را كشتيد شما كساني هستيد كه پسر عمويم مسلم بن عقيل را كشتيد در نامه اي به معاويه نوشت (أو لست قاتل حجربن عدي، أو لست قاتل.

أو لست قاتل كي.

قرآن هم يك آيه دارد مي گويد مجرمين را لو بدهيد "وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ" الأنعام/55 يعني آدمهاي مجرم را بگو كه آقا اين يك همچين دسته گلي را آب داده اين همچين دسته گلي را آب داده اگر كسي مي خواهد پست بگيريد.

يكوقت كسي مي خواهد رئيس جمهور شود، وكيل شود، وزير شود، اگر مي خواهد مسئوليت به عهده بگيرد و شما مي داني كه نااهل است آنجا لازم است كه افشاگري كني اما اگر نمي خواهد مسئول شود همينطور كسي دارد مي رود چرا غيبت او را مي كني اگر قرائتي دارد مي رود شما حق نداري غيبت كني اما اگر بنده مي خواهم پشت ماشين بنشينم مي گوئيم آقا بيائيد سوار اتوبوس شويد و شما مي داني كه رانندگي بلد نيستم بگو آقا سوار نشويد (اين مست است سوار نشويد اين ناشي است سوار نشويد اين بلد نيست سوار نشويد اين خواب نكرده الان پشت فرمان خوابش مي گيرد سوار نشويد اين ترياك نكشيده الان بنگ است يك جاهايي بايد آدم افشاگري كند همينطور كه افشاگري گاهي حرام است گاهي هم.

يك كسي عمامه سياه گذاشته است مي گويد من سيد هستم بايد گفت آقا اين سيد نيست عمامه اش دروغي است اين دروغ مي گويد سيد نيست پزشك نيست مي گويند آقاي دكتر آقا اين پزشك نيست الان نسخه اش تو را مي كشد اگر كسي ادعايي بكند كه اهلش نباشد يعني بگويد من آيت الله هستم آيت الله نيست بگويد من سيد هستم سيد نباشد بگويد من دكتر هستم دكتر.

دانشجوهاي عزيز از سال دومي كه شما دانشجو هستي به تو مي گويند مهندس از سال اول مي گويند نگوئيد دكتر دير كه نمي شود حالا عجله داري؟ درختهايي كه زود سبز مي شود درختهايي كه زود گل مي دهد زود هم سرما مي خورد حالا چرا.

اگر قسمت شما باشد خدا مي رساند اگر قسمت نباشد.

عجله نكن.

روز امام حسين (عليه السلام) جوان بود آمد توي مسجد ديد خليفــه دوم منبر رفته است يك خورده نگاه كرد و فرمود (أنزل) يعني بيا پائين (من منبر أبي) اينجايي كه تو نشسته اي جاي پيغمبر است بيا پائين خليفــه دوم هم گفت راست مي گويي اين منبر منبر پيغمبر است از جاهايي كه خليفه دوم اقرار كرد گفت راست مي گويي حق با امام حسين (عليه السلام) است شهامت داشت. )

سفارش به نوشتن و ثبت سخن بزرگان سفارش به يادداشت و نوشتن اين هم خيلي قشنگ است، 25- سفارش به نوشتن: امام حسين (عليه السلام) فرمود (اسمعوا واكتبوا) گوش بدهيد و بنويسيد (ارجعوا) برگرديد به شهرهايتان حرفهاي من را به ديگران.

اين نوشتن خيلي مهم است (ما اگر خاطراتي كه مي خنديم را بنويسيم هر كسي يك كتاب طنز دارد اگر خاطراتي كه تعجب كرده ايم را بنويسيم آخر عمرمان مي شود يك كتاب شگفت انگيز، هر يك از شما مي توانيد چند تا كتاب بنويسيد، هر كسي يك خاطره اي دارد بنويسد، طنزها، كجا خنده ات گرفته هر جا خنده ات گرفته مي بيني كه يك كتاب خنده نوشته اي كجا دلت سوخته بنويس، چه شعر قشنگي شنيده اي، چه حديث نابي شنيده اي، ما همينطور.

هفتاد سال همينطور مي نشينيم بعد هم مي گوئيم الله الصمد يعني چه؟ مي گوئيم نمي دانيم يعني چه، مي گوئيم آمين يعني چه؟ مي گويد نمي دانم، دلمان خوش است ديپلم هستيم يا ليسانس هستيم. )

بعد هم يادداشتها را در اختيار بگذاريم، وزارت علوم يك قانوني دارد و من آنرا قبول ندارم و آن قانون اين است كه اگر كسي تحقيقي كرد و رساله اي براي ليسانس و فوق ليسانس و دكترا نوشت فقط يك نسخه دست خود نويسنده است اين دانشجويي كه تحقيق كرده يك نسخه هم بايد توي بايگاني وزارت دانشگاه باشد ما كه نفهميديم، از يكي از دانشگاههاي مهم تهران.

بله، گفتيم آقا رساله هايي كه دانشجوها داده اند مي شود به ما بدهيد يك دفتري به ما دادند ديديم بالاي هزار تا رساله است بعضي چيزهاي مثل نفت است مثل انرژي اتمي است آنها را ما كه عقل مان نمي رسد اما بعضي چيزها بود كه به درد من هم مي خورد مثلاً چرا طلاق زياد مي شود، موانع ازدواج چيه، يك تحقيقاتي روي اين زمينه كرده اند من چهل پنجاه مسائل اجتماعي بود كه اينها به درد من هم مي خورد گفتيم اينها را به ما بدهيد گفتند آقا ما مجاز نيستيم، گفتيم چرا؟ گفت قانون است كه تحقيقات دانشجو را به كسي ديگر ندهيد گفتيم خوب اين با گنج چه فرقي مي كند تاجر پولش را.

يعني احتكار پول يا احتكار گندم يا احتكار علم خوب اين هم احتكار علم است گفتند مي ترسيم كسي ديگر تقلب كند گفتيم الان دنياي كامپيوتر هست هر كسي رساله اي نوشته مي تواند برود ببيند كه اين رساله جاي ديگري هست يا نه، يعني راه.

يك چيزي عرضه كنيم هم چيزي زياد كنيم هم چيزي ياد بدهيم.

اعتراف گرفتن: امام حسين (عليه السلام) نه بار فرمود (انشدكم بالله) يعني شما تو را به خدا، شما تو را به خدا مادرم زهرا (عليها السلام) نيست، شما تو را به خدا پدرم علي بن ابي طالب (عليه السلام) نيست، نه بار در سخنراني در روز عاشورا فرمود شما تو را به خدا اعتراف گرفت فردا نگوئيد غافل بوديم خام بوديم خواب بوديم.

27- انجام وظيفه (قتلنا ام ظفرنا) اينرا امام حسين (عليه السلام) فرمود كه كشته بشويم يا پيروز بشويم ما بايد وظيفه مان را انجام بدهيم آقا باران نمي آيد حضرت آيت الله شما امام جمعه هستي عالم بزرگوار هستي بلند شو نماز باران بخوان، ببين آقا اگر ما نماز باران بخوانيم باران نيايد آبرومان مي رود اين حرفها چيه؟ مثل اينكه به فوتباليست ها بگويي برو گل بزن بگويد نه من نمي آيم مي ترسم برويم اتريش گل نزنيم برو بازي كن گل زدي يا نزدي، فوتباليست بايد برود بازي اش را بكند زد زد خورد خورد، ما وقتي باران نمي آيد بايد نماز باران بخوانيم تازه اگر نيامد يكبار ديگر مي خوانيم دو بار مي خوانيم ما وظيفه مان اين است كه وقتي باران نمي آيد نماز باران بخوانيم خدا كار خودش را مي كند.

انجام وظيفه مهم است، نه شكست يا پيروزي امام حسين (عليه السلام) فرمود وظيفه ما اين است كه در مقابل مثل يزيد قيام كنيم (قتلنا) كشته شديم الحمدلله رب العالمين (ظفرنا) پيروز شديم.

يعني نگو آقا ما برويم آنجا چقدر به ما مي دهند؟ چي گير ما مي آيد؟ آقا برويم روضه، برنج است يا عدسي؟ اِه!، برويم درس بخوانيم، مدركش چيه؟ بابا درس درس است ولو مدرك ندهند به ايشان سلام كن سلام عليكم ببخشيد ايشان كي بود؟ هر كس مي خواهد باشد اين يك انسان بود من هم يك انسان هستم دو تا گردو كه نيستيم، دو تا گردو از بغل هم رد مي شود، ما دو تا آدم هستيم خوب سلام كن حتماً بايد يك كسي باشد آن هم كسي كه شما او را بشناسيد، سلام ما حتماً بايد كسي باشد كه سلام كنيم ولذا اگر جواني بگويد سلام عليكم رفيقش مي گويد ببخشيد كي بود مثل اينكه مثلاً.

توي پارك هم مي رويم تفريح است نمازمان را هم مي خوانيم من نبايد بخاطر اينكه يك عده فاميل نشسته اند خدا را فراموش كنم.

امام حسين (عليه السلام) روز عاشورا توي بحبوبـه جنگ نماز خواند.

توي روستاها جمع شويد شما كه توي شهر وضع تان خوب است و حالا رفته ايد توي روستا دور هم جمع شويد كمبود روستا را كه يا جاده است يا درمانگاه است يا مدرسه است هر چه ندارد.

چهار نفر كه توي ايام عيد مي روند توي روستا خوب است كه دور هم جمع شوند و بگويند كه مشكل اين روستا چيه، چند تا دانشجو دارد دانشجوها چند تا مشكل دارند چند تا طلبه دارد آيا طلبه هايش مشكل دارند چند تا مريض دارد، بركت داشته باشيم، چقدر مي توانيم از اين ديد و بازديدها و صلــه رحم ها خير توليد كنيم (من خوشم آمد از يك حركتي كه اخيراً انجام داده اند خيلي خوشم آمد دو سه تا پولدار پول روي هم گذاشتند گفتند روستا به روستا كساني كه بالاي شصت سال دارند و هنوز زيارت امام رضا (عليه السلام) نرفته اند اينها را ببريم كسي كه شصت سال دارد و مشهد نرفته است اين پيداست كه زندگي اش مشكل دارد اينها را ببريم همينطور روستا روستا اينها را مي برند مشهد اين چقدر كار قشنگي است، آقا توي اين روستا چند نفر بالا شصت سال مشهد نرفته اند چهل و پنج نفر هستند خيلي خوب ياالله يك اتوبوس بگيريم بشكرانه اينكه سال هشتاد و چهار خدا انشاءالله سال را مبارك كند تمام اين روستايي ها كساني كه بالاي شصت سال دارند و نتوانسته اند پابوس امام رضا (عليه السلام) بروند ما اينها را يك زيارت.

از اين كارها مي شود كرد حالا من نمي خواهم اسمش را ببرم شايد راضي نباشد يكي از مراجع تقليد كه الان هم هست خيلي مقلد دارد.

طلبه اي بود پاي درس، يك تاجر تبريزي ديد عجب طلبــه تيز هوشي است گفت بيا، تو زندگي ات چيه؟ گفت من زندگي ام معمولي است، گفت من خرج تو را مي دهم برو درس بخوان تو ديگر نه منبر برو و نه فكر كتاب هيچي، تو مخ ات مي كشد كه مرجع تقليد بشوي خرجي ايشان را داد و ايشان مرجع شد گاهي يك دانشجو اگر خرجي اش را بدهي بوعلي سينا مي شود بعد نشسته تخمه مي شكند مدل ماشين اش را عوض مي كند هي ور مي رود با زندگي اش و هيچ براي قيامت ذخيره نمي كند. )

(والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته)


آقاي محسن قرائتي