بازگشت

نكته هايي از تعاليم اخلاقي و تربيتي عاشورا در هدايت جامعه



نكته هايي از تعاليم اخلاقي و تربيتي عاشورا در هدايت جامعه

آنچه در خصوص حادثة تاريخي عاشورا براي ما اهميت دارد، عالمانه فهميدن آن است . اين معرفت انديشي درست ، سبب فهم عميق تر دين و فهم بهتر اين موضوع مي شود. در مقاله زير، بعضي از جلوه هاي نهضت عاشورا و دانستني هايي در خصوص شخصيت امام حسين (ع) و برخي از جلوه هاي اين نهضت در هدايت جامعه و تعيين عبرت ها و تعاليم اخلاقي و تربيتي اين واقعه مطرح مي شود. نهضت حسيني ، نهضت حريت خواهي و وسيله اي براي ابلاغ احساسات و عواطف كساني است كه نهضت ديني و ادبي و حماسه عاشورا در آراء و افكار آنها اثر بخشيده است . كربلا براي بسياري فقط يك حادثه نيست كه در سال 61 هجري اتفاق افتاده ، بلكه حيات معنوي را ميآموزد. كربلا به واقع يك مدرسه است . مدرسه اي كه اطمينان نفس و تسليم به قضا و قدر را مي آموزد ونمونه اعلاي از جان باختگي و اوج رنج انسان و بزرگترين نبرد رهايي بخش بشري را درتاريخ به نمايش مي گذارد. حركات و گفتار و شجاعت و دلاوري هاي حسين بن علي (ع) و هر يك از شهداي كربلا در مسائل روان شناسي و انسان شناسي ممتاز و بسيار در خور اهميت است . تعاليم اخلاقي او در ميدان عمل و جهد و جهاد بي امان با مظاهر ستم و نفاق و مواجهه بي بهانه و پهلوانانه با تعارض ها و تضادهاي دروني تاريخ ، يكي از اصلي ترين و متعالي ترين صور الهي و معناي حقيقي آزادگي و روح استغناي آدمي و گنجينه معرفت ايثار است .

الگوهاي تربيتي و اجتماعي كه موضوع عاشورا از ابتدا تا كنون به دست داده ، به مناسبت هدفي كه از آن منظور بوده و به عنوان نمونه نهضت تميز حق و باطل كه از مهمترين اركان تربيت صحيح است و متربي بتواند حق و باطل را تشخيص دهد و باطل را باطل نشان داده ، حق را متحقق كرده و روي آن مقاومت كند، بسيار وسيع و عميق است و نمي توان تمامي اين وسعت و عمق را دريافت و عظمت اين نهضت را به دقت و كامل اندازه گيري كرد يا پايه هاي عبرت تاريخي و آثار برآمده از آن را در جنبش هاي انقلابي و در فرهنگ هاي ملت ها و تحولات فردي و اجتماعي ، و در هنر، ادبيات ، پژوهش ،اعتقادات مردم ، پرورش عالمان ، سخنوران ، سخن سنجان و تأسيس مراكز علمي و محافل مذهبي و جز آن جستجو كرد و برشمرد.

بي ترديد حكايت قتل گاه كربلا و شعله عصيان حماسه عاشورا و چَكاد آفتاب گرفته و خون بنياد آن براي مربيان جامعه ها در عالم مدرسه اي جامع است كه اگر در جهان درگيرد و مطلعان مذاهب و ملل آن را خوب بفهمند، جماهير ملل بدان روي مي آورند و احساسات پاك انساني و بيداري ضمير و شعور باطني هركس ، شيفته و دلباخته قهرمان حق پرست آن مي گردد.

سمبل هاي واقعه عاشورا، شخصيت تك تك حماسه آفرينان آن ، حركت و گفتار و دلاوري هاي شهيدان آن در مصاف ِ با اهل ظلم و زر و زور و ريا و تلبيس ، بسيار مايه حيرت و عبرت است . از اين رو براي آماده كردن امت مسلمان جهان ، به منظور مقاومت عليه دشمنان اسلام و قدرت هاي استعماري و استثماري ، وسيله اي فوق العاده كارساز و درمسائل روان شناسي و انسانشناسي ، موردي ممتاز و در خور اهميت مي باشد كه اگر براي توده ها معلوم شود، مهمترين عامل تحول فكري و دگرگوني در زندگي عملي آنها مي گردد و نسل ها را به خويش جلب مي كند، و اميد ملت ها را برمي انگيزاند تا از هر ذلت و بندگي رهايي يابند. چه بسا پايگاهايي كه امروز تعاليم اسلام در آن مطرح است و مديون ذات حسين (ع) است .

از وقتي كه حادثه جانگداز كربلا واقع شده تا حال كسي ابراز نكرده مايل است همكار شمر يا حرمله باشد. در هر زمان ، ميليون ها نفر، آرزومند بوده و هستند كه از اصحاب حسين (ع) و در جبهه حق پرستان باشند. به اين اعتبار كه امام حسين (ع)، ظلم وتعدي را نظراً و عملاً در همه جا محكوم كرده است .

عظمت حسين (ع) و كرايم اخلاقي او ـ از قبيل : دل نهادن و عزم راسخ داشتن به انجام كار با قبول تمام خطرات ، و بلندي همت و عظمت در حد اكمل نمايش مردانگي و استقبال از مرگ ، و شكيبايي در جهاد و در خشم و در تشنگي ، و بردباري در اطاعت و امتثال امر خدا از همه بلاها و مصيبت ها ـ آيين نامه زندگي آدميان است و والاترين جوهر زندگي ساز و الگوي قوي تربيتي و اجتماعي كه مي تواند نقش اساسي و بزرگي در هدايت و تكامل جامعه ها، ايفا كند و سرمشقي براي افراد مظلوم و محروم در جهت برانگيختن بي باكي و قيام براي ايفاي حقوق خود باشد.

سخن سرايان در طي قرون ، آثار بسياري كه گنجينه هايي از گوهرهاي آبدار الفاظ و معاني و حكمت و فلسفه و پند و اندرز از مناقب اهل بيت و حماسه عاشورا و نهضت ديني است ، به وجود آورده و راه حسين (ع) و اولياي كرام را براي ابلاغ احساسات و عواطف خود برگزيده اند و حق را از جبين حسين (ع) در كربلا به نمايش و جلوه مي گذارند. به واقع ،گفتار آنان حكايت از مظالم اشقيا بر اولياء و شأن و مقام حسين بن علي (ع) و اصحاب اوست و موج غم عزاي حسين (ع) و حديث دريادلي او و يارانش كه بر لمحه خون نشستندو سر باختند و تسليم شقاوت و ناداني نا اهلان نشدند.

ياد و احترام حسين (ع) و اصحاب او به منزله درس شرافت ، استقامت ، قوت قلب ومردانگي در راه تجلي عظيم روح انسانيت است و ذكر آنان ، تذكار انسانيت جاويدان است .اخبار و سرگذشت آنان ، تاريخ قهرمانان فضيلت و كرامت نفس بي مانند است . حسين (ع) متعلق به انسان ها و مشعل فروزان در گذرگاه هاي مختلف زمان است و در ظلمت كده جهان به منزله برق تجلي و بي گمان خلاصه پيام احكام دين حق است و رونقي است .

حركت و قيام او، نمونه ممتاز و منحصر به فرد نمايش قدرت ِ اراده و قوت عزم و كمال ايمان و صبر و فداكاري و شجاعت در برابر تجاوز و ستم تصور مي گردد و شرح حماسه او و داستان فداكاري مردانش ، شرح ِ كمال ِ روح ِ انسان و تحقير همه لذايذ دنيوي و پيكار با شرك و ستم و بيدادگري است ، و فلسفه قيام او بزرگترين تجلي كمال مقام انساني با معنايي عالي و هدف هايي ارزنده است كه نقش بزرگي در هدايت و تكامل جامعه ها ايفا كرده و مي كند و به وسيله روش الگويي استدلالي كه پيام عاشورا هر دو را در بر دارد. و الگوي تربيتي ، اجتماعي ، فرهنگي و سياسي جامع براي هدايت بشريت ، و الهام بخش آزادمردان و روشن فكران و مردمان عدالت خواه است كه پيوسته بخواهند مقاومت حسين را در ستيز با اهل ظلم و زور، الگو قرار دهند.، در هر مورد ديگري ، اين نهضت و سردار او نقطه عطف است . نظير: قدرت ايمان ، اعتماد به نفس ، اخلاص در عمل ، توكل بر خدا، آرمان خواهي و داشتن عقيده و پيام هاي اخلاقي ، سياسي و اجتماعي ، ثبات در عقيده ، اوج عواطف و محبت و عشق ، صبر و شكيبايي ، نيايش و دعا و ارتباط با خدا،گذشت از مال و جان ، ايثارگري افراد و اصحاب و اقوام ، وفاداري خانواده اي كه در هستي بي نظير است ، تغيير افراد در طول نهضت نظير دگرگون شدن حُر، و هم چنين دنياطلبي و مال پرستي و استبداد و قدرت طلبي و انگيزه هاي مخاطبين متجاوز در مصاف با اين نهضت كه به واقع انفجار تجلي شقاوت آنان با گروهي است كه علم و انديشه شان با آنان سخت متفاوت است و نمي فهمند در مقابل چه كساني قرار گرفته اند.

مسلماً، پيروزي يك فرد سياسي كه به مصلحت شخصي و براي رسيدن به مقام تلاش مي كند، با پيروزي مصلحين حقيقي كه براي اقامه حق و مصالح عاليه اجتماع و حاكميت عدالت و قانون ، قيام مي كنند، بسيار متفاوت است . اين مورد از جمله موارد قابل استنتاج از نهضت عاشورا براي هدايت جامعه امروزي و سرمشق والايي براي مردمي است كه به طرفداري از حق قيام مي كنند و اعمالشان با حق و مصلحت مربوط است .

نهضت امام حسين و حركت و قيام او به بشر فهماند كه ظلم و استكبار محكوم است و تا وقتي حق بر باطل پيروز نشود هدف تعليم و تربيت هم چنان مسخ است .

پيام اين نهضت به سردمداران تعليم و تربيت آن است كه ، متوجه حقيقت باشند و خود را از آلودگي افكار نادرست پاك نگه دارند و به هر مقدار كه مي توانند در حسن جريان امور اهتمام كنند و امر به معروف و نهي از منكر كنند و با شجاعت وارد ميدان خدمت شوند تا خدا و حقيقت در اذهان مطرح باشد و رستگاري نهايي ممكن گردد. اهل استكبار و ظلم مي خواهند به جايي رسند كه خود را مالك سرنوشت ديگران و يا خدا بدانند و هدف نهايي آنان فرعون شدن است . اگر كساني پيدا نشوند كه سطوت اين فراعنه كوچك و بزرگ را در هم شكنند و آنها را از خداوندگاري ِ كاذب خودشان خلع نمايند، معلوم نيست جامعه بشر به چه منجلابي مي افتد.

نهضت حسين بن علي (ع)، چهره اصلي ظالم را آن طور كه هست نه آن طور كه عوام الناس مي پندارند، ترسيم كرد و نشان داد كه آدم هاي تعدي ورز و دنيادار، بي خرد،حيوان صفت و منبعي از اميال ِ پست اند. عوام الناس ممكن است مجذوب آنان گردند وغالباً چنين شده است ، چرا كه چهره ظاهري متجاوزين ، گيرنده است و آثاري از اقتدار و فراست دارند و همين ظواهر آراسته و فراستي كه در آنهاست ، موجب مي شود كه آدم هاي معمولي گمان كنند آدم هاي بزرگ همين هايند و بزرگي همين است و بايد آنها را اسوه قرار داد. به قول سعدي :



ناكسان را فراستي است عظيم

گرچه تاريك فكر و بدخويند



ظالمين و فرعون هاي كوچك و بزرگ در هر جامعه اي زياد و براي مردم عادي نظر گيرند. بايد يك جريان فكري برخلاف آن باشد تا ظلم ، يا تزوير مزوران جا نيفتد و بشرپرستي جاي خداپرستي را نگيرد. اين موردي است كه هميشه در طول تاريخ اتفاق افتاده و قرآن با تكرار قصه موسي و فرعون مي خواهد بشر را از اين خطاي عظيم آگاه سازد. زيرا انسان ِ غيروارسته ، اسير نفس خويش و متجاوزاست ، و فساد و شرارت را گسترش مي دهد. جامعه اي هم كه از اين انسان ها تشكيل شده است ، متجاوز و شرور و فاسدند. لذا اگر بپرسيم چرا اين همه جنگ و خونريزي و تباهي در طول تاريخ وجودداشته ، پاسخش معلوم است . عامل عمده آن ، نفس اماره در شكل قدرت طلبي و استكبار بوده ، نه نياز حقيقي ، چه نيازهاي حقيقي را مي توان از راه هاي درست برآورده كرد.

اساساً ظلم و تعدي ، نقطه حساس ظهور نفس اماره انسان است و نهضت امام حسين (ع) روي اين نقطه حساس انگشت گذاشته ، پيام مي دهد كه شرارت ، فساد،استكبار، و خلاصه پيروي از نفس موقوف . و مي گويد اي آدم نمايان ، آدم باشيد. خداي يگانه را بپرستيد و حقيقت را درك كنيد. جوامع به اين درس بزرگ نياز دارند و اين عالي ترين الگوي تربيتي است . اگر براي تربيت ، يك هدف نهايي قايل شويم اين نهايت هدف تربيت است . جنگ امام حسين (ع)، جنگ معمولي نيست . جنگي براي متوقف كردن جنگ ها، جنگي مقدس و براي خدا، و جنگي براي رستگاري است .



گرچه هر مرگ است بر مؤمن شكر

مرگ پور مرتضي چيزي ديگر



جنگ شاهان جهان غارتگري است

جنگ مؤمن سنت پيغمبري است



جنگ مؤمن چيست ؟ هجرت سوي دوست

ترك عالم ، اختيار كوي دوست



آن كه حرف شوق با اقوام گفت

جنگ را رُهباني اسلام گفت



كس نداند جز شهيد اين نكته را

كو به خون خود خريد اين نكته را



تأثير تاريخي نهضت امام حسين تا به امروز به چشم ميآيد و مي رود كه همه انسان هاي پاك نهاد را عليه ظلم و استكبار برانگيزد و تا جايي برسد كه اهل حق درسرتاسر جهان بر اهل باطل پيروز شوند.

بسياري از صالحان و عارفان و روشنفكران كوشيده اند با منطق و سازمان دادن برنامه هاي صحيح تربيتي به بشر خدمت كنند، اما افراد و جوامع عصيانگر را نمي توان با منطق و برنامه هاي معمولي به راه آورد. در نهايت ، مبارزه لازم است . امام حسين با داشتن منطق هدايت ، سردمدار اين مبارزه است و پيوسته به مردم مي گويد مجذوب قدرتمندان يا كانون هاي قدرت نباشيد. طرفدار موسي باشيد نه فرعون . چه درس بزرگي .

آن چه از اخبار استنباط مي شود، از كارهاي اساسي حسين بن علي (ع) اين است كه او همواره مسلمانان جهان را براي بيداري و مبارزه جهت داده است . حسين (ع) در نهضت عاشورا در حين جهادها و دلاوري ها، نكات دلپذير عرضه مي نمايد و به فلسفه ديانت اسلام مي پردازد كه آن نوعي زندگاني نوين و ديگرگوني شعور است . امام حسين (ع) به طور عملي تعليم مي دهد كه در مقابل ظلم مقاوم باشيم و اگر مجبور به تسليم شديم ، نارضايتي باطني را از دست ندهيم كه تسليم باطني ، خود به منزله ظلم و استكبار است . درس مهم ديگري كه اين نهضت مي دهد، داشتن ِ منطق روح حق طلبي در مبارزه است . چنان كه امام حسين (ع) در حين جنگ سخن مي گفت و نصيحت مي كرد.، درس ديگر اين كه شئونات دنيوي بي ارزش است ؛ چنان كه انسان وارسته به راحتي از آن مي گذرد. امام حسين (ع) عملاً نشان داد كه جهاد در راه خدا و رسول ، ازمحبت ابناء و اَزواج و عشيره و مساكن و تجارت و غيره برايش مهم تر است و اين خواسته قرآن بود. (قُل اِن كان َ آباؤُكُم و اَبناؤُكُم و اِخوانُكم و أزواجُكم و عشيرَتُكم و اموال ٌ إقْتَرَفْتُمُوها، و تِجارة ٌ تَخشون َ كَسادَها، و مساكِن ُ تَرضَوْنها، اَحَب َّ اِلَيكُم مِن َ اللّه ِ و رَسُولِه ِ،و جهادٍ في سبيله ِ، فَتَربَصّوا حَتّي يأتِي َ اللّه ُ بِاَمْرِه .).

از جمله شاخص هاي مهم نهضت عاشورا و يكي از نكته هاي دلپذير و برجسته براي الگو قرار دادن در امور سياسي و تربيتي و اجتماعي صفت شجاعت است . شجاعت ،از جمله فضايل برجسته و نمونه هاي عملي فضايل اخلاقي و آزادمنشي حسين بن علي (ع) است كه تن را حقير مي شمارد و دلباخته حقيقت مي گرداند. حالتي است نفساني و روحاني ، كه حد وسط بين تهور و جُبن است و دارنده آن داراي نفس خاص و ممتازي است كه عوامل ترس و جُبن و كُندي و تندي و سستي و گستاخي بر او مسلط نمي شود.بر اهل خرد پوشيده نيست كه وجود و مدت بقاي اُمَم و سربلندي آنها وابسته به ميزان بهره اي است كه از شجاعت داشته باشند و عوام فريبي ، ترس از انتقاد، احتياط هاي بي جا،اختناق افكار، تندروي ها، وطن فروشي ، همه نشانه نداشتن صفت شجاعت است .همانطور كه صراحت لهجه ، احترام به آزادي ديگران و بيم نداشتن از انتقاد، مقاومت دربرابر سختي هاي روزگار آگاه ساختن مردم نسبت به حق و عدالت متأثر از داشتن شجاعت است ، و اين است سر حادثه كربلا؛ كربلا يك آزمايش واقعي بود در هستي كه هركس قادر نيست از عهده آن برآيد.

قيام عاشورا كه در بارگاه الهي پايه اي مخصوص دارد و حسين (ع) را به ذروه احساسات اعلاي عاشقانه رسانيده و آزادي را در او اعتلا داده و اخلاق و سلوك آن حضرت را در غَزَوات و حالات ديگر، راهنماي معرفت و تحقيق كرده و به عنوان عالي ترين و جامع ترين برنامه هاي اخلاقي ، مد نظر قرار داده ، به ما ميآموزد كه مسلمانان از مرگ نهراسند و صاحب عشق و عرفان ِ دين حق گردند، كه قوت جاذب و سكوي پرواز و نيمه ديگر هستي آدمي .

نمونه بارز آثار تربيتي اين عشق ِ بدون ترس از مرگ را در وفاداري و برادري و روابط پدر و فرزند و برادر و خويشان در واقعه كربلا ملاحظه مي كنيم . چنان پيوندي بين حسين و نزديكان او برقرار بوده كه نه تنها هيچ يك در عقيده و عزم او مخالفت نمي كردند، بلكه به پيروي از او جان مي دادند و اين سبب مي شود كه همه ساله ، نهضت عاشورا زنده شود و اين زنده شدن ، در جهان به منزله بزرگ ترين مكتب تربيتي ، اجتماعي و سياسي قابل مطالعه و از شاخص هاي مهم الگو قرار دادن براي هدايت جامعه است .مكتبي كه با برافراشتن يك پرچم بر بام يك خانه يا مسجد يا حسينيه ، گروهي را گرد هم مي آورد. هرآنچه براي انسان ها ارزشمنداست ، رها مي كنند و در سالروز آن واقعه عزاداري مي كنند.

تشكل هاي مذهبي به وجود مي آورند، و با هم متحد مي شوند، و بزرگ ترين سند سياسي ، اجتماعي و تاريخي در برابر باطل و ستم ، استبداد و استعمار و غصب حقوق انسان ها مي گردند. نهضت عاشورا چنين جرياني است .


قاسم صافي