بازگشت

نقش ايرانيان در ترويج عزاداري در شبه قاره هندوستان


درآمد



شايد بتوان گفت در طول تاريخ اسلام تحولات سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اعتقادي در ايران تأثيري محسوس در ميان مسلمانان شبه قاره هند داشته است. در اين بين، واقعه جانسوز كربلا و شهادت امام حسين عليه السلام و ياران و فرزندان آن حضرت و اسارت بازماندگان آن خاندان مطهر نقطه عطفي در تاريخ محسوب مي شود، به طوري كه نه تنها دل شيعيان و ايرانيان، بلكه قلوب تمام مسلمين از جمله مسلمانان هند را داغدار كرد.



پس از حادثه كربلا عشق ايرانيان به اهل بيت اطهار عليهم السلام زياد گرديد. در قيام مختار براي انتقام از قاتلان شهداي كربلا شمار زيادي از موالي ايراني از مختار حمايت كردند (1) . قيام ايرانيان عليه بني اميه به رهبري ابومسلم خراساني به سقوط اين سلسله انجاميد. امام رضا عليه السلام در دوران اقامت خود در خراسان براي اهتمام به ذكر مصيبت شهداي كربلا كوشش فراوان نمودند (2) . در تاريخ دوران اسلامي ايران جنبشها و دولتهاي شيعه مانند دولتهاي علوي طبرستان، سلسله آل بويه، اسپهبديه، آل حسنويه، كاكوئيان، سربداران، حكومت سادات مرعشي، كيائيان و صفويه اهتمام خاصي به عزاداري شهيدان كربلا داشتند. از سال 250 ق به بعد سنتهاي عزاداري مانند مرثيه خواني، نوحه خواني، سينه زني و پوشش لباس مشكي در ايام سوگواري در ميان ايرانيان رايج شد و برگزاري اين سنتها در قرنهاي بعدي مستحكم گرديد. تشيع در قرنهاي هفتم و هشتم هجري به سرعت راه قوت را پيمود و در ايام سوگواري، ساختن و خواندن اشعاري در مرثيه شهيدان كربلا در اين دوره ها به اوج خود رسيد (3) .



مردم هند از صدر اسلام با اهل بيت اطهار عليهم السلام رابطه اي نزديك داشتند. در زمان خلافت امام علي بن ابي طالب عليه السلام براي اولين بار نيروهاي مسلمان از مرزهاي سند گذشتند و پس از تسخير سيستان، نظام اداري آن را بازسازي نمودند. بخشي از مردم «جات» (Jat) در منطقه سند، ارادتي عميق به امام علي عليه السلام داشتند و عشق ايشان به اهل بيت اطهار عليهم السلام در عقايدشان ريشه دوانده بود(4).



در زمان حكومت بني اميه مردم از سند و ملتان به ملاقات ائمه اطهار عليهم السلام مي رفتند و با روش و مسلك آنان آشنا مي شدند. در اوائل دوران حكومت بني عباس با بازداشت و حبس ائمه اطهار عليهم السلام ارتباط رهبران شيعه شبه قاره هند با ايشان قطع گرديد و شيعيان سند و ملتان به دست حكمرانان بني عباس قتل عام شدند.



با حضور محمود غزنوي در غرب هند از سال 401 ق / 1011-1010 م مسلمانان در داخل شبه قاره نفوذ نمودند. سلسله غوريان غلبه تدريجي بر هند را آغاز كردند و آنان از 571 تا 588 ق / 1175 تا 1192 م، اوچ، مولتان، پيشاور و دهلي را تسخير كردند و در سال 630 ق / 1206 م يكي از فرماندهان غوري به نام قطب الدين آيبك، فاتح دهلي، خود را مستقل خواند و نخستين سلسله از مجموعه حكومتهايي را بنياد نهاد كه با نام پادشاهيهاي هند (933-603 ق / 1526-1206 م) شهرت يافت.



بيشتر مسلمانان هند، اهل سنت و پيرو فقه امام ابو حنيفه بودند، ولي به سادات و فرزندان رسول اكرم صلي الله عليه و آله توجه خاصي داشتند و همواره شهادت مظلومانه امام حسين عليه السلام در طول تاريخ هند، احساسات اهل سنت را نسبت به اهل بيت اطهار عليهم السلام برانگيخته و باعث به وجود آمدن علاقه آنان به برگزاري مراسم عزاداري شهيدان كربلا شده و اين وضعيت از قرن ششم، به صورت يك جريان طبيعي در جامعه اهل سنت رواج داشته است.



پس از بيان اين مقدمه، در اينجا نگاهي خواهيم داشت به نقش ايرانيان و عواملي كه در ترويج سنت عزاداري در شبه قاره هند به ويژه پس از قرن ششم مؤثر بوده است.



الف ـ نقش مهاجران ايراني در ترويج عزاداري



خراسان هميشه به عنوان دروازه ايران به شبه قاره هند محسوب مي شده است. مسلمانان كه اكثريت آنان مهاجران ايراني بودند از خراسان وارد شبه قاره شدند و عقايد، افكار و سنتهاي موجود در خراسان در طول تاريخ در سراسر شبه قاره مخصوصا در بخش شمالي آن تأثير فراواني داشته است.



حاكميت مسلمانان در دهلي در زمان زمامداري علاءالدين خلجي (716-696 ق / 1316-1296 م)، جايگاه گذشته خود را به عنوان امپراتوري باز يافت و اقتدار آن تا گجرات ( Gujrat )، راجستان ( Rajasthan ) و برخي نواحي جنوب هند گسترش پيدا كرد. در اين دوران علما، شعرا، هنرمندان و فرماندهان ارتش از ايران به هند مهاجرت مي كردند و در امپراتوري مسلمانان شبه قاره صاحب منصب و مقام مي گرديدند. ايرانيان مهاجر، چه شيعه و چه اهل سنت، در قرنهاي ششم و هفتم هجري مراسم عزاداري شهيدان كربلا را همراه مردم هند در مساجد، پادگانهاي نظامي و در مجامع عمومي برگزار مي نمودند. در اين دوران ذكر مصائب شهيدان كربلا هم جزء تذكير (خطبه هاي مذهبي) مسلمانان بوده است. جوزجاني مؤلف طبقات ناصري (5) ، تذكيرهايي را كه در مراسم مختلف عزاداري شهيدان كربلا در پادگانهاي نظامي ارائه مي گرديد شرح داده، مي نويسد كه اين خطبه ها در ذكر مصائب سيدالشهدا عليه السلام توسط علماي اهل سنت ايراد مي گرديد (6) .



علماي مهاجر شيعه ايراني از قرن ششم با انگيزه تبليغ و ترويج تشيع در هند فعاليتهاي گسترده مذهبي را آغاز كردند كه تأثيري عميق در ترويج عزاداري شهيدان كربلا در هند داشته است



ترويج عزاداري شهيدان كربلا در هند داشته است. در اين دوران يك شخص فاضل از ايران به نام ملا محمّد علي مقيم كهمبات ( Khambhat ) گجرات كه به عنوان «پير پرواز» معروف بود، در ميان تجار هندي اين منطقه تشيع اثنا عشري را ترويج نمود (7) . در اين زمان علاوه بر تجار هند و گجرات، راجه (حاكم) سند به نام راي جئي سنگه( Rai Jai Singh ) كه از طبقه راجپوت ( Rajput ) بود تشيع را پذيرفت و اين امر به ترويج سنتهاي عزاداري در منطقه گجرات و راجستان انجاميد.



تعداد زيادي از شيعيان اثنا عشري در اين دوران هم از ايران به هند مهاجرت كرده بودند و همراه خود آثار و تأليفاتي از علامه حلّي و ديگر علماي شيعه را كه در زمان سلطان اولجايتو خدابنده (713-703 ق / 1317-1304 م) به رشته تحرير درآمده بود و نيز آثار علماي متقدمين را با خود به هندوستان بردند و براي ترويج تشيع كوششهاي فراواني نمودند و اين باعث برگزاري مراسم مذهبي شيعه مانند عزاداري شهيدان در اين زمان گرديد.



يكي از كتابهايي كه تأثير بسزايي در ترويج عزاداري و نحوه برگزاري آن در ايران صفوي و به تبع آن در هند داشته است، كتاب روضة الشهداي ملا حسين واعظ كاشفي است. در حكومت سلطان محمّد بن تغلق (752-725 ق / 1351-1325 م) مهاجرت سادات شيعه از ايران و آسياي مركزي به هند صورت گرفت و آنها مورد حمايت سلطان قرار گرفتند و اين امر به افزايش مهاجرت ايرانيان به شمال هند انجاميد. در اين دوران سلطان محمّد بن تغلق پايتخت خود را از دهلي به دولت آباد در جنوب هند منتقل نمود و از اين رو مراسم عزاداري شهيدان كربلا توسط شيعيان كه بيشتر آنان مهاجران ايراني بودند، براي اولين بار در جنوب هند هم رايج گرديد (8) .



براي جلوگيري از نفوذ تشيع در هند، به دستور فيروز شاه تغلق (790-752 ق/ 1388-1351 م) حاكم متعصب سني در دهلي، تعداد زيادي از شيعيان هند دستگير و رهبران آنان اعدام و بقيه به سختي مجازات شدند. حتي اجساد اعدام شده آنان در خيابانهاي شهرهاي هند به نمايش درآمده، كتابهاي شيعيان در انظار عمومي سوزانده شد و از برگزاري مراسم عزاداري جلوگيري گرديد و بدين سان فيروز شاه كوشيد كه تشيع را از هند ريشه كن نمايد(9).



عالم برجسته سيد علي همداني كه در كشمير به «شاه همدان» معروف است در سال 774 ق / 1372 م همراه هفتصد تن از سادات شيعه و ايراني براي تبليغ اسلام وارد كشمير شد و اكثريت مطلق جمعيت كشمير كه بت پرست بودند به دست سيد علي همداني به اسلام مشرف شدند. فرهنگ و صنايع ايراني به وسيله سيد علي همداني در كشمير رواج پيدا كرد و وي زبان فارسي را در ناحيه كشمير گسترش بي سابقه داد و از اين رو كشمير به عنوان «ايران صغير» هم معروف مي باشد.



مير شمس الدين عراقي يكي از علماي برجسته شيعه و ايراني توسط شاه اسماعيل صفوي در سال 908 ق / 1502 م از خراسان به منطقه لداخ ( Ladakh ) اعزام شد و اكثريت جمعيت اين منطقه را كه بودائي بودند شيعه نمود كه تاكنون هم اكثريت منطقه لداخ و بلتستان را شيعيان تشكيل مي دهند. در دوران حكومت صفوي در ايران، شيعيان لداخ و بلتستان به نام دوازده امام عليهم السلام و سلاطين صفوي ايران خطبه مي خواندند (10) .



بعد از ورود مير سيد علي همداني و نفوذ مريدان وي در سراسر كشمير، مسلمانان به اهل بيت اطهار عليهم السلام ارادت خاصي يافتند و در روز عاشورا در مساجد و خانقاهها نسبت به شهداي كربلا اداي احترام مي كردند، ولي بعد از ورود مير شمس الدين عراقي و تشكيل حكومت شيعه چك در كشمير در سال 968 ق / 1561 م مراسم عزاداري به سبك سنتهاي عزاداري متداول در ايران عصر صفوي در كشمير و لداخ رايج گرديد. امروز شيعيان 90 درصد جمعيت لداخ و 25 درصد جمعيت كشمير را تشكيل مي دهند و مراسم عزاداري را مطابق سنتهاي ديرينه كه از دوران صفوي در اين منطقه رايج گرديده، با شكوه خاصي برگزار مي نمايند.



ب ـ نقش صوفيان ايراني در ترويج عزاداري



با آغاز مهاجرت گسترده صوفيان از ايران و ماوراءالنهر در قرن هفتم هجري به هند، در سراسر هند شبكه وسيع خانقاه و حسينيه توسط آنها تأسيس گرديد (11) و درهاي آن بر روي پيروان همه اديان در هند گشوده شد و اين رسم و سنت تاكنون نيز به قوت خود باقي است. يكي از ويژگيهاي برجسته صوفيان ياد شده ترويج محبت اهل بيت اطهار عليهم السلام مخصوصا برگزاري مراسم عزاداري شهيدان كربلا بود. صوفيان از سلسله هاي چشتيه، سهرورديه، كبراويه، قلندريه، حيدريه و جوالاقي اكثرا از مهاجران ايراني بودند، به ترتيب تاريخي موجود جانشينان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله اعتقاد داشتند و به دوازده امام عليهم السلام نيز ارادت مي ورزيدند.



در قرن هفتم هجري سلسله صوفيان قلندريه، حيدريه و جوالاقي با تبليغات خود در سراسر شبه قاره هند عشق آتشين به امام علي و اهل بيت اطهار عليهم السلام را ترويج نمودند و خانقاههاي آنها در شمال هند به پايگاههايي براي عرض ارادت به اهل بيت اطهار عليهم السلام تبديل گرديد. صوفيان قلندريه در ميان مردم با شور خاصي مصائب شهيدان كربلا را بيان مي نمودند و روش زندگي جذاب آنها باعث گرديد كه مراسم عزاداري در روستاها بين غير مسلمانان رواج يابد (12) . سرودهاي آنها در مدح امام علي و اهل بيت اطهار عليهم السلام در زبانهاي محلي شبه قاره باعث شد كه عشق مردم هند نسبت به امام علي عليه السلام و مخصوصا شهيدان كربلا برانگيخته شود. عشق آتشين به امام علي عليه السلام و شهيدان كربلا يكي از ويژگيهاي تصوف هندي مي باشد.



در سراسر شبه قاره هند مراسم عزاداري از يكم تا دوازدهم محرم با شكوه تمام برگزار مي شد و با برگزاري اربعين حسيني در روز 20 صفر به پايان مي رسيد. در قرن دوازدهم قمري سلاطين شيعه اوده در شمال هند مراسم عزاداري را تا روز هشتم ربيع الاول ادامه دادند كه هنوز هم مراسم عزاداري در شبه قاره در شب اول محرم آغاز مي شود و در شامگاه هشتم ربيع الاول به پايان مي رسد.



از قرن هفتم هجري قمري صوفيان مهاجر ايراني در هند براي ترويج عزاداري امام حسين عليه السلام ، سنتهاي سوگواري را با حرفه ها و اصناف مختلف ارتباط عملي دادند و بدين سان پيشه وراني كه در تهيه اسباب و وسائل عزاداري فعاليت مي كردند، خود را عملاً در عزاداري سهيم مي دانستند. صوفيان مركز برگزاري عزاداري (حسينيه) را «امام باره» كه تلفيق الفاظ «امام» با «باره» (يعني محل) مي باشد نامگذاري كردند. از اين لحاظ حسينيه را در شبه قاره «امام باره» مي نامند و اين امر باعث جذب غير مسلمانان به اين مراكز عزاداري شد. در پاكستان نيز در دهه هاي گذشته امام باره را «امام بارگاه» ناميده اند.



صوفيان مهاجر ايراني سنّتي را كه در قرن هفتم در هند رايج كردند «عَلَم» امام حسين عليه السلام بود كه به عنوان يادگار شهداي كربلا در امام باره و حسينيه هاي هند در ايام عزاداري نصب مي گردد. امروزه نيز در امام باره هاي متعلق به صوفيان در هند در دهه اول ماه محرم عَلَم نصب مي گردد و مجالس عزاداري منعقد مي شود. در مجلس شب اول ماه محرم فضائل رسول اكرم صلي الله عليه و آله بيان مي گردد و در مجالس عزاداري ديگر شبها فضائل و مصائب اهل بيت اطهار عليهم السلام و شهيدان كربلا بيان مي شود (13) .



در قرنهاي هفتم و هشتم هجري قمري رهبران سلسله هاي صوفيان كه اكثرا مهاجران ايراني بودند عزاداري امام حسين عليه السلام را برپا مي كردند؛ چنان كه در ملفوظات و كتب تذكره صوفيان هند بيان شده است.



برپايي هيأت عزاداري و نصب عَلَم در هند به سبك ايران براي اولين بار توسط سيد محمّد اشرف جهانگير سمناني (م 840 ق) رايج گرديد. امروزه نصب و حمل عَلَم جزء مراسم عزاداري در هند شده است. سيد محمّد اشرف وابسته به سلسله چشتيه بود و در سال 784 ق وارد هند شد و اين سلسله را در دوره وسطاي گنگ ( Ganges ) ترويج نمود. لطايف اشرفي ارادت صوفيان نسبت به شهيدان كربلا را بيان مي كند. سيد محمّد اشرف جهانگير سمناني مراسم عزاداري روز عاشورا را حتي در حال مسافرت هم برگزار مي نمود. وي هشتم تا دهم محرم را به رياضت مي پرداخت و در اين ايام زير عَلَم مي نشست.



در دهه اول ماه محرم سيد محمّد اشرف سمناني در مسجد جامع جونپور اقامت مي نمود و مراسم عزاداري شهيدان كربلا را برگزار مي كرد. در اين ايام عَلَم در اين مسجد نصب مي گرديد و علما، دانشمندان و عموم مردم در اين مسجد به عَلَم مبارك اداي احترام مي كردند (14) .



ج ـ نقش سرداران صفوي در ترويج عزاداري



ظهير الدين بابر بنيانگذار حكومت گوركانيان در هند بود. وي در ماه رجب سال 932 ق / آوريل 1526 م، حاكم افغاني در هند به نام ابراهيم لودهي را در پاني پت ( Panipat ) شكست داد. فرماندهان معروف شيعه و ايراني به نامهاي سليمان آقا و خواجگي اسد، وي را در تسخير هند ياري نمودند و سلسله سلاطين مغول (گوركانيان) در سال 932 ق تأسيس گرديد كه تا سال 1274 ق / 1858 م ادامه داشت. امپراتور بابر در سال 917 ق مذهب شيعه را پذيرفت؛ چرا كه مورد حمايت فرماندهان شيعه و ايراني قرار گرفته بود و روابط نزديك بابر با شاه طهماسب صفوي باعث شد كه شيعيان در شمال هند آزادي بيشتري را براي برگزاري مراسم ديني خود مخصوصا برگزاري مراسم عزاداري شهيدان كربلا به دست آورند و از اين رو همراهان بابر كه شيعه و ايراني بودند، در ايام محرم مراسم عزاداري را به سبك سنتهاي رايج در ايران برگزار مي كردند (15) .



پسر ارشد و جانشين بابر، ناصرالدين محمّد همايون در سال 947 ق/ 1540 م در جنگ با دشمن قدرتمندش «شير شاه افغاني» شكست خورد و از هند گريخت و از شاه طهماسب صفوي درخواست كمك كرد. همايون در قزوين در حضور شاه طهماسب تشيع خود را رسما اعلان نمود(16). شاه طهماسب دوازده هزار اسب سوار در اختيار همايون نهاد كه به ياد اسامي دوازده امام عليهم السلام ، مُلك موروثي وي يعني هندوستان را براي او فتح نمايند(17). همايون هم با كمك فرماندهان و سربازان ايراني صفوي توانست در چهارم ماه رمضان 962 ق / ژوئيه 1555 م دوباره پيروزمندانه به دهلي وارد شود(18).



بعد از اين پيروزي نظامي و نفوذ فرماندهان نظامي شيعي و ايراني، تشيع به سرعت در شبه قاره هند گسترش يافت. در دوران حكومت همايون مراسم عزاداري در سراسر قلمرو وي در شبه قاره هند با شكوه برگزار مي گرديد و حتي چنانچه در روز عاشورا جنگي رخ مي داد، سربازان در همان ميدان جنگ در مصائب امام حسين عليه السلام به مرثيه خواني و سينه زني مي پرداختند و بر مظلوميت امام مي گريستند(19).



در لشكر همايون تعداد زيادي از ايرانيان قزلباش حضور داشتند كه در مراسم عزاداري با ارادت خاصي شركت مي كردند. ايرانيان قزلباش كه در آن دوران نفوذ بسياري در حكومت گوركانيان به دست آورده بودند بر برگزاري با شكوه مراسم عزاداري تأكيد داشتند. آنها سنتهاي عزاداري دوران سلسله صفوي را در ايران به شبه قاره هند وارد كردند و در توسعه و ترويج عزاداري در اين شبه قاره نقش حياتي ايفا نمودند.



همايون در سيزدهم ربيع الاول 963 ق در گذشت. پسر او جلال الدين محمّد اكبر به جاي او نشست و بيرام خان ايراني و شيعه اثنا عشري، مربي، سرپرست و نائب السلطنه حكومت گوركانيان در هند گرديد (20) . در اين دوران تشيع رونق بيشتري يافت و شيعيان در اين زمان مراسم عزاداري را آشكارا برگزار مي كردند (21) .



در دوران حكومت امپراتور اكبر عَلَم هاي يادبود شهيدان كربلا از هند به آستان قدس رضوي در مشهد مقدس ارسال مي گرديد. درباره بيرام خام آمده است كه او عَلَمي را ساخته بود كه در آن مرواريد و جواهرات ديگر به كار رفته بود و او تصميم داشت اين عَلَم گرانبها را به حرم مطهر امام رضا عليه السلام ارسال نمايد(22).



د ـ نقش سلاطين ايراني از نيشابور در ترويج عزاداري



چندي پس از سرنگوني حكومتهاي شيعه و ايراني قطب شاهيان و عادلشاهيان در سال 1098 ق توسط امپراتور اورنگ زيب گوركاني، حكومت شيعه ديگري در شمال هند به نام پادشاهي اوده به دست يك ايراني از نيشابور خراسان تأسيس گرديد كه پايتخت آن، نخست شهر فيض آباد و سپس لكهنو بود. مير محمّد امين موسوي نيشابوري در سال 1145 ق / 1732 م پادشاهي اوده را بنيان نهاد. آصف الدوله در سال 1188 ق / 1775 م پايتخت خود را فيض آباد به لكهنو منتقل نمود و با كوششهاي حاكمان شيعه و ايراني از نيشابور خراسان شهر لكهنو مركز عزاداري با شكوه در شبه قاره هند گرديد.



با شكوه ترين حسينيه در شبه قاره هند توسط نواب آصف الدوله در سال 1792 م به قيمت 5 ميليون روپيه احداث گرديد كه به نام امام باره بزرگ آصف الدوله معروف است. در زمان حكومت حاكمان شيعه و ايراني اوده، شهر لكهنو مركز تشيع در هند گرديد و بناهاي مذهبي بي شماري در اين شهر در اين دوران احداث شد. در دوره فرمانروايي آنها قوانين شيعي به عنوان قوانين رسمي محاكم شرع گرديد. در سال 1273 ق / 1856 م در اولين جنگ استقلال هند حكومت شيعي اوده در شمال هند توسط ارتش استعماري بريتانيا اشغال گرديد، اما فرهنگ شيعه در لكهنو به حيات و شكوفايي خود ادامه داد و حوزه هاي علميه شيعي در اين شهر تاكنون فعال مي باشند و طلاب علوم ديني را تربيت مي نمايند.



در دوران حكومت سلاطين شيعه و ايراني اوده شبيه بارگاههاي ائمه اطهار عليهم السلام ، با همان عظمت و شكل واقعي در اين شهر ساخته شد. همچنين در اين شهر محلهايي به نام «كربلا» توسط آنها احداث گرديد. در شبه قاره هند و پاكستان «كربلا» به محلهايي گفته مي شود كه در روز عاشورا مراسم راهپيمايي عزاداري به آنجا ختم مي شود و عزاداران «تعزيه» (شبيه بارگاه امام حسين عليه السلام كه با چوب و كاغذ ساخته مي شود و در هند و پاكستان آن را تعزيه مي نامند) را در اين محل دفن مي نمايند. شبيه بارگاههاي ائمه اطهار عليهم السلام كه در حجم و شكل واقعي آن در شهر لكهنو احداث گرديده اند به قرار زير مي باشند:



1) روضه مبارك امام رضا عليه السلام .



2) روضه عسكريين (شبيه روضه امام علي النقي و امام حسن عسكري عليهماالسلام در سامراء عراق).



3) روضه امام حسين عليه السلام . در شهر لكهنو، هفت شبيه روضه امام حسين عليه السلام ساخته شده است.



4) روضه كاظمين (شبيه بارگاه امام موسي كاظم و امام جواد عليهماالسلام در كاظمين عراق).



5) روضه حضرت عبّاس عليه السلام . در اين شهر پنج شبيه روضه حضرت عبّاس ساخته شده است.



6) روضه حضرت زينب عليهاالسلام .



7) بارگاه دو طفلان مسلم.



8) روضه امام علي عليه السلام . در شهر لكهنو، دو شبيه روضه امام علي عليه السلام احداث شده است.



9) روضه فاطمين. اين شبيه روضه حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام در مدينه منوره قبل از انهدام توسط وهابيان مي باشد.



شهر تاريخي لكهنو به دليل وجود حسينيه هاي بزرگ و شبيه بارگاههاي ائمه اطهار عليهم السلام شهرت جهاني دارد.



دستاوردهاي اسلام و نهضت حسينيدر شبه قاره هند



اگر با دقت به دوران حكومت يك هزار ساله مسلمانان در تاريخ هند بنگريم، درمي يابيم كه آنها به زور مردم هند را به اسلام دعوت نكردند. در طول تاريخ ظهور اسلام در شبه قاره هند، مردم اين مناطق با تبليغات گسترده و رفتار انساني علما و صوفيان كه بيشتر از ايران به هند مهاجرت كرده بودند، اسلام را پذيرفتند و جمعيت پانصد ميليوني مسلمان در كشورهاي مختلف شبه قاره برآيند زحمات و كوششهاي مخلصانه علما و صوفيان مهاجر از ايران مي باشد.



در طول تاريخ جنوب هند اكثريت حاكمان مسلمان از مهاجراني ايراني بودند و با غير مسلمانان رفتار انساني و محبت آميز داشتند؛ به ويژه با ظهور حكومتهاي شيعه و ايراني تحت الحمايه حكومت صفوي ايران در جنوب هند؛ مانند نظام شاهيان در احمدنگر (1044-896 ق / 1633-1491 م)، عادلشاهيان در بيجاپور (1097-895 ق / 1686-1490 م) و قطب شاهيان در حيدرآباد دكن (1098-918 ق / 1687-1512 م)، رفتار آنها با غير مسلمانان قلمرو خود بسيار انساني و همراه با مساوات بود. هدف اصلي اين حكومتها ترويج و تبليغ تشيع در ميان مردم قلمرو خود بود و آنها با روشهاي خاصي سنتهاي عزاداري شهداي كربلا را در بين مردم همگاني نمودند. اين مراسم با گذشت پنج قرن هنوز هم از سوي غير مسلمانان جنوب هند با شكوه ديرينه خود برگزار مي گردد. آنها در دوران حكومت خود سعه نظر و اغماض در امور مذهبي و مساوات در امور سياسي را اصول حكومتي خود قرار داده بودند، و از اين راه در ميان جمعيت قلمرو خود كه اكثريت آن را غير مسلمانان تشكيل مي دادند، به محبوبيت دست يافتند. (23)



تداوم برگزاري مراسم عزاداري در ميان تمامي اقشار غير مسلمان در قلمرو سابق سلاطين شيعي و ايراني در جنوب هند، نتيجه زحمات تبليغي علماي مهاجر ايران آن زمان بوده است. دانشمند معروف هندي دكتر محي الدين قادري زور در كتاب خود حيات علامه مير مؤمن استرآبادي مي نويسد كه در دوران حكومت قطب شاهيان در حيدرآباد دكن كل جمعيت اعم از مسلمانان و غير مسلمانان با كنار نهادن اختلافات فرهنگي و ديني خود در عاشورخانه ها حضور مي يافتند و به شهيدان كربلا اداي احترام مي نمودند(24). مراسم لنگر(25) در عاشورخانه ها همگاني شده بود. مورخ برجسته تاريخ هند غلام امام خان در تاريخ رشيدالدين خاني اظهار مي دارد كه در ايام محرم از سلطان گرفته تا مردم عادي، مراسم لنگر را با امكانات و وسائل خود برگزار مي كردند(26).



از دوران سلسله قطب شاهيان تا كنون تعداد زيادي از عاشورخانه ها را غير مسلمانان احداث كرده اند كه هم اكنون نيز به دست آنها اداره مي شود. در بعضي از روستاهاي جنوب هند كه در گذشته تحت حكومتهاي شيعه و ايراني بودند، ولي در حال حاضر حتي يك تن مسلمان در آن سكونت ندارد، عاشورخانه ها كه به دست غير مسلمانان چهار تا پنج قرن قبل احداث شده بود وجود دارد و در آنها در ايام دهه اول ماه محرم غير مسلمانان به سبك سنتهاي محلي خود مراسم عزاداري را برپا مي نمايند.



سخن پاياني



عزاداري شهيدان كربلا جزء اعتقادات و باورهاي اكثريت جمعيت يك ميلياردي كشور پهناور هند اعم از مسلمانان و غير مسلمانان شده است. از يك هزار سال پيش تاكنون روز عاشورا در هند تعطيل رسمي است و غير مسلمانان اين روز را به عنوان «روز عزا» تلقي مي كنند و مغازه هاي آنها در اين روز كاملاً تعطيل مي باشد. در روز عاشورا هندوها به زيارت عَلَم و تعزيه ها مي پردازند و در محلهاي خود «سبيل» (منبع توزيع آب سرد و شربت ميان مردم به ياد امام حسين عليه السلام ) برپا مي كنند. حتي تا پنجاه سال قبل كل جمعيت شبه قاره اعم از مسلمان و غير مسلمان براي شركت در مراسم عزاداري امام حسين عليه السلام در روز عاشورا از به كارگيري هر نوع وسيله سواري خودداري مي كردند و در اين روز تنها پياده راه مي رفتند.



عشق و احترام اكثريت مطلق جمعيت هند نسبت به امام حسين عليه السلام تعجب استعمارگران انگليس را برمي انگيخت. استعمارگران انگليس در شبه قاره هند براي از بين بردن عشق امام حسين عليه السلام در ميان مردم شبه قاره اختلافات بين هندوها و مسلمانان را به وجود آوردند و با پشتيباني از علماي وهابي هندي آنها را عليه شيعيان هند تحريك كردند و بدين سان كوشش كردند كه اهل سنت در هند از مراسم عزاداري امام حسين عليه السلام دور شوند. حاكمان استعمارگر انگليس در هند با رواج اختلاف و دو دستگي ميان هندوها و مسلمانان از يك سو و شيعيان و اهل سنت از سوي ديگر و با به كارگيري سياست «اختلاف بينداز و حكومت كن» ( Divide and Rule Policy ) توانستند دويست سال بر اين شبه قاره عظيم حكومت نمايند.



ادبيات عاشورا در هند به زبانهاي فارسي و اردو مي باشد و تضعيف اين دو زبان در هند توسط استعمارگران انگليس و بعد از آن باعث شده كه جوانان مسلمان امروز در هند از درك درست ادبيات غني عاشورا محروم شوند، ولي با همه اين مشكلات همه ساله مراسم سنتي عزاداري در سراسر هند با شكوه تمام برگزار مي گردد.



برگزاري مراسم عزاداري شهيدان كربلا در ميان غير مسلمانان هند تأثيري بسيار عميق دارد؛ چنان كه مبلغان و مبشّران مسيحي در هند اعتراف مي نمايند كه به رغم قدرت مالي و سياسي فراوان در دوران حكومت دويست ساله استعمارگران بريتانيا در هند در مقايسه با شيعيان هند، توفيق چنداني در جذب مردم نداشته اند.



الإمامُ الحسين عليه السلام : أما واللّه لا اُجيبُهُم الي شيءٍ ممّا يُريدونَ حتّي القَي اللّه ُ و أنا مُخَضَّبٌ بدَمي (مَقتل الحسين، 293) هان! به خدا سوگند من به درخواستهاي ظالمانه آنان ابدا جواب مثبت نخواهم داد، تا در حالي كه چهره به خون خويش خضاب كرده باشم خدا را ملاقات كنم. هان! به خدا سوگند من به درخواستهاي ظالمانه آنان ابدا جواب مثبت نخواهم داد، تا در حالي كه چهره به خون خويش خضاب كرده باشم خدا را ملاقات كنم

پاورقي

1- محمّد مهدي شمس الدين، ثورة الحسين، ص 274.



2- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 23-22.



3- ذبيح اللّه صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج 3، ص 183.



4- ابن اثير، الكامل، ج 3، ص 46-45؛ منهاج، سراج جوزجاني، طبقات ناصري، كلكته، 1864 م، ص 29.



5- منهاج سراج جوزجاني در سال 658 ق طبقات ناصري را تأليف نمود.



6- طبقات ناصري، ص 175-174 و 249.



7- صمصام الدوله شاهنواز خان، مأثر الامراء، طبع جامعه آسيايي بنگال ( Asiatic Society Bengal) ، 1888 م، ج 1، ص 240.



8- Rizvi, S.A.A: Isna Ashari Shi''''is in India, Vol II, P. 292 .



9- فتوحات فيروزشاهي، علي گره، 1954 م، ص 6.



10- گلشن ابراهيمي (تاريخ فرشته)، ج 1، ص 337.



11- برني، تاريخ فيروزشاهي، ص 351-348.



12- Isna'''' Ashari Shi''''is in India, Vol II, pp. 291-292 .



13- سيد محمّد عزيز الدين حسين، هندوستان ميل عزاداري امام حسين(ع) كي ابتدا، ماهنامه الجواد، بنارس، شماره آوريل و مي1998 م، ص 20.



14- لطايف اشرفي، ج 2، ص 268.



15- History of Isna Ashari Shi''''is in India, Vol II. p. 296 .



16- عبدالقادر بدايوني، منتخب التواريخ، كلكته، 69-1864 م، ج 1، ص 445.



17- تذكره همايون و اكبر، ص 55-51؛ اكبرنامه، ج 1، ص 224-221.



18- The Cambridge History of Islam, Vol 2A, pp. 40-41 .



19- منتخب التواريخ، ص 130.



20- عبدالباقي نهاوندي، مآثر رحيمي، كلكته، 1924 م، ج 1، ص 65-64.



21- منتخب التواريخ، ج 1، ص 481.



22- Isna'''' Ashari Shi''''is in India, Vol II, p 297 .



23- صادق نقوي، تاريخ اور ادب كاباهمي ربط (اردو)، حيدرآباد، 1996 م، ص 62.



24- محي الدين قادري زور، حيات علامه مير مؤمن استرآبادي، ص 46.



25- مراسم هديه نذورات در حسينيه ها و توزيع غذا در ميان حاضران در مجلس عزاداري.



26- غلام امام خان، تاريخ رشيد الدين خاني، حيدرآباد، 1965 م، ص 413.

حيدر رضا ضابط