بازگشت

نقش ذاكران و مداحان در زنده نگه داشتن نهضت حسيني (ع)


مقدمه :



«كلام »، قالب مفاهيم ذهني است .



سخن ، ترجمان انديشه ها و احساس هاست .



الفاظ ، بار معاني را به دوش مي كشند.



و... شعر، كه از جوهرة تخيل قوي و ترسيم زنده و تصوير جاندار، نسبت به آنچه دردل و جان مي گذرد برخوردار است ، رساتر و نافذتر و ماندگارتر است .



ارزش شعر خوب و متعهد، وقتي روشن تر مي شود كه به تأثيرهاي منفي شعر هجوو لغو و فاسد توجّه كنيم .



سود و تأثير شعر حق ، وقتي معلوم مي شود كه به تباه گري سروده هاي منفي و اشعارويران گر و قالب هاي ادبي در استخدام كفر و ستم و گناه دقت شود.



در هر صورت ، هر دو، سلاح است ؛ يكي با حق ، يكي برحق .



هر دو شمشير است ؛ يكي بر فرق باطل ؛ ديگري بر چهرة حق .



و شعر بد و منفي و ضد ارزش را جز با شعر خوب و پرمحتوا و آرمان گرا و حق گونمي توان پاسخ گفت . قول خداوند است كه :



(ادفع بالتي هي احسن السيئه ....).



اگر شعرهاي لغو و مبتذل و در خدمت فساد و طغيان ، «سيئه » باشد، شعر خوب واستوار و زيبا، در دفاع از حق «حسنه » است و «سيئات شعري » را كه بايد با «حسنات شعري » از ميدان به در برد.







مدايح و مراثي



سروده هاي شاعران در آنچه دربارة اهل بيت : است ، عمدتاً دو محور اساسي دارد:



1- مدايح ؛



2- مراثي .



در مدايح ، فضايل ائمه مطرح مي شود و در مراثي ، سوگ و رثاي شهداي مظلوم خاندان پيامبر(ص) بيان مي گردد و روشن است كه جهت گيري اين مرثيه هاي سوزناك وبيان شهادت ها - چه به صراحت و چه با كنايه - متوجه خلفا و واليان وابسته به قدرت هاي مسلط بود كه شهيدان ، كشتة كين و عداوت آن ها بودند.



ستايش و مدحي هم كه در قالب شعر، از امامان شيعه و اولياي دين و عترت پيامبر(ص) مي شد، صرفاً مداحي و تملق و ثناگويي نبود، چرا كه اين گونه مدح هاي تملق آميز، معمولاً براي خودشيريني و كسب زر و سيم و رسيدن به دنيا و دينار بود، و نه شاعران شيعه اهل اين كار بودند و نه چنين سروده هايي مورد حمايت ائمه : بود. انگيزه و هدف و سبك كار و محتواي آن اشعار، با آنچه در دربارهاي سلاطين و خلفا و اميران مرسوم و متداول بود فرق مي كرد.



استاد محمدرضا حكيمي در اين باره مي نويسد:



«... شاعران سلف اسلام كه در دامان اين تعاليم ، تربيت يافته بودند، هرگز به سوي

مدح گويي ، به معناي متعارف نمي گراييدند و آن را مذموم مي دانستند و از نظر شرع ،منهي ، بعدها بيشتر شاعران مذهبي ، به ويژه در زبان پارسي از اصالت كار دور ماندند و درمدايح ديني نيز غرض اصلي را رها كردند.



باري ، در شعر مذهبي نظر كلي ، بر نشر مبادي دين و احياي حقايق ايمان و زنده كردن دل ها و جان ها و جاري ساختن خون حماسه و تعهد در رگ ها و پي ها.



از اين رو شاعران بزرگ شيعه ، هميشه براي حكومت هاي فاسد، خطري بزرگ محسوب مي شدند، زيرا آنان در خلال مدح آل محمد(ص) حقايق ديني و صفات لازم حاكم ديني را ياد مي كردند و با ذكر صفات اسلامي امامان و مقايسه و تحقير زمام داران ،دل ها را به حق و حكومت حق توجّه مي دادند...»



اين شيوه و پيمودن اين راه ، الهام گرفته از ره نمودهاي خود ائمه : بود و آن حضرات ، هم با صراحت ، مشوق و فرا خوانندة صاحبان اين هنر به دفاع از حق و فضيلت بودند، و هم رفتار و سيرة عملي آنان در زندگي ، مؤيد اين گونه شاعران بود. ائمة شيعه لفظاًو عملاً، با صراحت و كنايه ، مدافع شاعران متعهد و مديحه سرايان متقي و مرثيه خوانان حق شعار بودند.



امام جواد(ع) به عبدا... ابن صلت " نوشت كه : «در سوگ من و ـپدرم ـحضرت رضا(ع) ـ مرثيه بسراي ».



امام رضا(ع) فرموده است :



«هيچ مؤمني در ستايش ما شعري نمي گويد، جز آن كه خداوند در بهشت براي اوبه اندازة بيش از هفت برابر دنيا بنا نهد».



پيشواي ششم حضرت صادق (ع) فرموده است :



«هر كس دربارة ما يك بيت شعر بسرايد، خداوند به پاداش آن خانه اي در بهشت برايش مي سازد».



توجه و عنايتي كه در اين گونه روايات مكرر نقل شده روي تعبير «فينا» است ؛يعني دربارة ما و در حق و شأن ما، بُعد تعهد و حماسه و جنبة حق گرايانة شعر را نشان مي دهد كه ارزش دهندة شعر و بيان ادبي است .



تجليل شعري از ائمه ، تجليل و ستايش حق و اسلام وعدالت است . و بيان مظلوميت هاي آنان و مرثيه سرايي براي شهيدان اهل بيت :، به طور ضمني مبارزة باستم و خفقان حكام جوربوده و آن چنان مقدس و ارزش مند است كه هم تراز و هم پايه باعبادت ، در ارزش مندترين لحظه ها و مكان هاي مقدس عبادت به حساب مي آمده است وگوش كردن به آن عبادت است .



«كميت » در موسم حج و ايام تشريق ، در "مني " خدمت امام صادق (ع) مي رسد و ازحضور امام اجازه مي طلبد تا شعري را كه سروده است ، بخواند. امام مي فرمايد: «اين ايام ،ايام بزرگي است .» (يعني ، شعر خواندن در اين موقعيت عبادي و حساس ، مناسب نيست ).



«كميت » مي گويد: «اِنّها فيكم ؛ شعر دربارة شماست .» امام مي فرمايد: بخوان .چنين برخورد و اجازه گرفتني را هم در «ايام البيض » با امام باقر(ع) داشت و سرودة خويش را دربارة شهداي كربلا خوانده است و حاضران با شعرا گريسته اند و امام باقر(ع) اورا دعا كرده است .



علامة اميني دربارة سيد حميري "كه يكي از اين وارسته مردان مخلص اهل بيت : و شاعران نام آور و صاحب ولايت و توانا و بلندپايه و چيره دست و پاك دل شيعه و يادآور بزرگ حماسة عاشورا بود و نزد امام صادق (ع) منزلتي عظيم داشت وسروده هاي انقلابي و مرثيه هاي سوزناك و پرمحتوايش از نفوذ و شهرت و قوت كم نظيري بهره مند بود، مي گويد:



«... از بسياري از شاعران ، در جديت و دعوت به بنياد استوار پيشي گرفت و درستايش عترت پاك پيامبر، فراوان شعر گفت ، با ايثار جان و هستي در راه تقويت روح ايمان در جامعه و احياي دل هاي مرده ، با پراكندن و نشر فضائل "آل ا..." و گسترش فضايل اين خاندان ونكوهش و انتقاد از دشمنانشان ، از ديگر شاعران ، برتر و بالاترگشت ...." و به قول ابوالفرج اصفهاني ، شعرهايش يا آميخته به مدح بني هاشم ، يا بدگويي و انتقاد از دشمنان و مخالفانشان بود...»



اين نمونه اي از «تولي » و «تبري » در محتواي شعري اوست . البته تنها به مرحلة قلبي و زباني بسنده نمي كرد و اين موقع ، در عمل و رفتار اجتماعي و گسستن ها وپيوستن هاي او مشهور بود.



دعبل نيز يكي از اين شاعران والامقام و بلندپايه است كه سروده هايش آوازه وشهرت و نفوذ خاصي داشت و مورد تكريم شايستة ثامن الائمه (ع) قرار گرفت .



قصيدة معروف «مدارس و آيات ...» او، كه در سوگ شهداي آل محمد(ص) و به خون خفتگان دشت كربلا و بيان فضايل اهل بيت :است ، يكي از بهترين و زيباترين شعرهاي اوست .



در ديگر مسائل به خصوص در مرثيه ، اباعبدا...(ع) و ستايش از ائمه ، شعرهاي فراواني دارد.



روشن است ، حركت در چنين خطي و داشتن چنين موضعي متعهدانه و قاطع وصريح ، براي شاعران گران تمام مي شده است و زندگي سراسر سختي و فشار و هراس اين گونه فرزانگان شيردل و شعراي بي باك ، نشان اين حقيقت است .



براي اين سخن ، نمونه هاي فراوان مي توان ياد كرد از جمله كميت بن زيد، شاعرمعروف اهل بيت : كه تاكنون به صورت مكرر نامش آورده شده يكي از آنان است .



كميت ، به جهت قصيدة بلند بالايي كه در بعضي از ابيات آن به مدح بني هاشم وبيان سوگ نامه براي زيدبن علي ، و پسرش يحيي بن زيد(ع) پرداخته بود، وقتي گزارش اين قصيدة تعهدبار به "هشام بن عبدالملك " رسيد، به والي آن روز كوفه «خالدبن عبدا...قيسري » نوشت و سوگند داد كه دست و زبان كميت را قطع كند... كه ناگهان كميت ، خانة خود را در محاصرة نيروهاي سوارة والي ديد. كميت را دستگير كردند و به زندان افكندند.



مي بينيم كه داستان خون بار شيعه در ادبيات و شعرش ، فقط در ائمه : خلاصه نمي شود بلكه به بيان فضايل علوي هاي ديگر هم كه در مبارزة با امويان شربت شهادت مي نوشيدند، مي پرداختند. نام و چهرة كساني هم چون «عبدي كوفي »، «سيد رضي » وده ها تن ديگر در اين رواق مي درخشد و آثارشان سرشار از لطافت و ظرافت و زيبايي درسوگ شهيدان و مدح ائمه : است .




سيد احمد محمودزاده