بازگشت

لعن در زيارت عاشورا چرا؟




اِ، اِ، چرا لعنت مي كني؟ دعوا شده، درست! فحش مي دي، درست! اما ديگه چرا لعنت مي كني؟! در فرهنگ ما، ناسزايي گويي، ناروا گويي و فحش دادن زشت و ناپسند است. اما نفرين كردن و لعنت نمودن بسيار سنگين تر است. همگي مي ترسيم نكند به لعنت و نفرين ديگران مبتلا شويم، حتي بدترين اين لعن و نفرين ها در حق پدر و مادر و خاندان افراد گفته مي شود. حتي پيامبر اسلام(ص) فرمودند ؛ خداوند مرا لعنت كننده نيافريد، بلكه مايه رحمت آفريد.



برخي سؤال مي كنند حال اگر نفرين و لعن اينقدر مذموم و ناپسند است چرا در زيارت عاشورا، بيش از 114 بار لعن و نفرين مي فرستيم. حتي مي گوييم خدايا بر آنها لعن و نفرين ابدي و فنا ناپذير فرو فرست؟!



پاسخ اين سؤال را بايد از زبان قرآن بشنويم.

خداوند بزرگ در قرآن كريم بيش از 40 بار واژه لعن را به كار برده اند براي گروه هاي مختلف

گناه كار، ستم كاران غير قابل بازگشت، كافران، بني اسراييل مسخ شده، كساني كه عادت بر آزار پيامبر داشتند، يهوديان كتمان كننده حق و كساني كه به زنان پاك نسبت ناروا مي زنند را مورد لعن خويش قرار داده اند.

بالاتر از همه اينكه در آيه 159سوره بقره خداوند بزرگ، تمامي مؤمنان را به لعنت كردن اين گروه امر مي نمايد و دستور مي دهد.(1)



پس همان گونه كه خداوند ارحم الرحمين است در جايگاه عفو و رحمت؛ اَشَّدُالمعاقبين (شديدترين مجازات كننده) در جايگاه تنبيه و مجازات نيز هست. وظيفه ما بندگي و اطاعت است و رمز اطاعت در اين آيه نهفته است؛



« قل إن كنتم تحبون الله فاتبعوني يحبيكم الله و يغفرلكم ذنوبكم »(آيه31،سوره آل عمران)

اي پيامبر به مردم بگو، اگر خدا را دوست داريد، از شخص من (پيامبر) اطاعت كنيد تا خداوند مهربان نيز شما را دوست بدارد.



حال اطاعت، از پيامبر در زيارت عاشورا چنين است:



الهم ان هذا تبركت به بنو اميه و ابن آكله الاكباد العين بن العين علي لسانك و لسان نبيك صلي الله عليه و آله في كل موقف وقف فيه نبيك صلي الله عليه و آله الهم العن اباسفيان و معويه و يزيدبن معاويه عليهم منك اللعنه اَبد الابدين.

خداوندا اين روز روزي است كه مبارك و ميمون دانستند آن را بني اميه و پسر آن زن جگر خوار، آن ملعون، پسر ملعون كه لعن شده بر زبانت و زبان پيغمبرت درود خدا بر او و خاندانش باد در هر جا و هر مكاني كه توقف كرد در آن مكان پيامبرت كه رحمت خدا بر او و خاندان او، خدايا لعنت كن ابوسفيان و معاويه و يزيد بن معاويه را كه لعنت باد بر ايشان از جانب تو براي هميشه .



وشاعري خوش ذوق اين مهم را چنين سروده است:

چـرا نـفـريـن؟ چرا مــوج تــنــفـّـر؟



چـــرا پـــــرواز در اوج تـــنـــفــــّر؟



چـرا كـيـنـه؟ چرا بـغض و عداوت؟



چـرا بـيـزاري و طـعـن و قـسـاوت؟



چرا بـر عـدّه اي از مردمان خـشم؟



كجا برخوردها با يك جهان خـشم؟



جـواب ايـن چـراهـا را چـو خواهي



نــگــاهـي كـــن بـــه آيــات الــهــي



ببـيـن يــزدان كـجـا نـفــريــن نموده



كه را لـعـنـت، كه را تحسين نموده



چـو دانستي كه مـلعـونِ خدا كيست



يقين دان ترك اين سنّت روا نيست



زبـان را چـون خـداي خـود نـما باز



بـه لــعــن فـرقـه ي مـلعـون بپرداز



مــداوم مــلـتـجـي بــر اولــيـاء شـو



ز هـر مـوجـود مـلـعـونـي جـدا شـو

پاورقي

(1) 64/احزاب، 38/اعراف، 47/نساء، 13/مائده، 93/نساء، 118/ نساء، 60/ مائده، 88/بقره، 46/ نساء، 52/ نساء، 68/توبه، 57/احزاب، 23/محمد، 6/فتح، 52/عنكبوت، 159/بقره، 68/احزاب، 78/ مائده، 64/ مائده، 23/ نور، 89 و 161/بقره، 61 و 87/آل عمران، 44/اعراف، 18 ، 99 و 60/هود، 25/رعد، 35/حجر، 7/نور، 42/قصص، 52/غافر، 78/ص، 61/احزاب، 60/اسراء.


رضا سلطاني