بازگشت

عاشورا در آيينه كلام معصومان






*



تا خون شهيد كربلا مي جوشد داغ غم او، هميشه عالم سوز است تا هست خدا خون خدا مي جوشد

*



با ياد محرّم دل ما مي جوشد تا هست خدا خون خدا مي جوشد تا هست خدا خون خدا مي جوشد



عاشورا طبق نقل كليني و ابن شهر آشوب در مناقب، و شيخ مفيد و ارشاد در روز شنبه دهم محرّم، و طبق نقل شيخ طوسي و علّامه مجلسي و سيد بن طاووس و طبري روز دوشنبه دهم محرّم، و بر اساس گفته مرحوم سپهر در ناسخ و فرهاد ميرزا در قمقام در روز جمعه دهم محرّم سال 61 هجري بوده است.(1)



و طبق محاسبه دانشمندان در زمان فتحعلي شاه محرّم سال 61 هجري برابر بوده با شهريور سال 59 هجري شمسي و بلندي روز در آن زمان سيزده ساعت و سي هشت دقيقه بوده است.(2)



امّا آن روز آن ساعات به ظاهر گذشت و تمام شد ولي آثار و عظمت عاشورا آنچنان زمين و زمان و قلب ها را فتح كرده كه هر روز بيش از پيش زنده تر، پررونق تر مي درخشد و همچنان به پيش مي رود. خالي از لطف نيست كه گوشه اي از اعترافات برخي دانشمندان را درباره عظمت عاشورا مورد اشاره قرار دهيم.



1ـ پروفسور ادوارد براون درباره عاشورا مي گويد:



آيا قلبي پيدا مي شود كه با شنيدن حادثه غمبار كربلا دچار غم و اندوه نگردد، حتي غير مسلمانان؟ آري كسي نمي تواند پاكي روحي اين جنگ اسلامي را كه تحت لواي اسلام انجام گرفت انكار كند.(3)



2ـ عاشورا از ديدگاه دكتر ژوزف فرانسوي:



او در كتاب «اسلام و اسلاميان» مي نويسد: پس از واقعه كربلا پيروان علي(ع) بر آشفته و وقت را غنيمت شمرده مشغول پيكار شدند... و عزاداري برپا كردند و كار به جايي رسيد كه شيعيان عزاداري حسين بن علي(ع) را جزء مذهب خود قرار دادند و از آن زمان تاكنون به پيروي از نيّتهاي بزرگان دين كه آنها دوازده نفر از اولاد رسول(ص) مي باشند و گفتار و رفتار و كردار هر يك از آنها در رديف گفتار و كردار خدا و رسول (ص) و هم سنگ قرآن مي باشد در عزاداري امام حسين(ع) شركت كرده و رفته رفته يكي از اركان مذهب شيعه قرار گرفته است ترقيات سريع السيري كه شيعيان در اندك مدتي كردند مي توان گفت در دو قرن ديگر عدد آنها بر ساير فرقه هاي مسلمانان بيشتر خواهد شد و علّت اين امر به واسطه عزاداري امام حسين است.



امروز در هيچ نقطه از جهان نيست كه براي نمونه حداقل دو يا سه نفر شيعه نباشند كه براي امام حسين(ع) عزاداري نمايند... بايد اعتراف كرد كه شيعيان از بذل جان و مال خود در راه مذهب و سوگواري امام حسين دريغ نداشته اند.»(4)



3ـ نظر ناپلئون بناپارت در مورد عاشورا



او مي گويد: «ما اگر وقتي كاري اجتماعي يا سياسي داشته باشيم، بايد دهها هزار كارت چاپ كرده و با چه زحماتي توسط نفراتي آن كارتها را به اشخاص داده، تازه از ده هزار، هزار نفر حاضر مي شوند و كار هم ناتمام مي ماند. لكن اين مسلمانان و شيعيان با نصب يك پرچم سياه بر درب يك خانه كه مي گويند مي خواهيم براي امام حسين(ع) مجلس عزا برپا كنيم، دهها هزار نفر در ظرف دو ساعت در مجلس عزاي امام حسين(ع) بدون كارت حاضر مي شوند و تمام مسائل اجتماعي و سياسي و مذهبي خود را در آن مجلس حلّ و فصل مي نمايند.»(5)



با توجّه به اين اعتراف و آثار گرانسنگ عاشورا خوب است مروري به روايات داشته باشيم و عظمت عاشورا را از ديدگاه معصومان باز خواني نماييم.



1ـ عاشورا رمز برتري امّت پيامبر اكرم(ص)



همچنان كه پيامبر خاتم بر اديان ديگر برتري و فضيلت دارد، امّت پيامبر خاتم نيز «امت وسط» و «خيرالامم» است و در اين برتري اموري نقش دارند از جمله مسئله عاشورا است كه در روايت ذيل بدان اشاره شده است.



در حديث مناجات حضرت موسي(ع) با خداوند آمده است كه حضرت موسي به درگاه خداوند متعال عرضه داشت: پروردگارا چرا امّت محمّد(ص) را بر ساير امتها برتري دادي؟! خداوند فرمود: به خاطر ده خصلت. موسي(ع) عرض كرد: آن ده خصلت چيست تا به بني اسرائيل دستور دهم انجام دهند؟



خطاب رسيد ان ده خصلت عبارتند از: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قرآن، علم و عاشورا. «قال موسي يا ربّ و ما عاشوراء؟ قال: البكاء و التباكي علي سبط محمّدٍ(ص) و المرثية و العزاء علي مصيبة ولدالمصطفي؛موسي عرض كرد پروردگارا عاشورا چيست؟ فرمود: گريه كردن يا تباكي كردن و روضه خواني و عزاداري بر مصيبت فرزند مصطفي(ع) است.



اي موسي! در آن زمان هيچ بنده اي نيست كه گريه يا تباكي كند در عزاي فرزند پيامبر(يعني حسين بن علي) مگر اين بهشت براي او حتمي است و هيچ بنده اي نيست كه مقداري از مالش را در راه محبّت فرزند پيامبر(ص) انفاق كند از طريق طعام دادن يا غير آن مگر اين كه خداوند متعال در دنيا به هر درهمي هفتاد درهم به او بركت عنايت مي كند و سرانجام به فضل خدا وارد بهشت مي شود و گناهانش آمرزيده مي گردد.



به عزت و جلالم قسم «ما من رجلٍ او امرأةٍ سال و دمع عينيه في يوم عاشوراء، قطرةً واحدةً الّا و كتب له اجر مائة شهيدٍ؛(6) كه هيچ مرد و زني نيست كه در روز عاشورا و غير عاشورا (براي امام حسين(ع)) قطره اشكي بريزد مگر اين كه براي او ثواب صد شهيد نوشته مي شود.»



2ـ عاشورا و كربلا در كلام پيامبر اكرم(ص)



روايات متعددي در منابع شيعه و اهل سنّت از پيامبر اكرم(ص) درباره شهادت امام حسين(ع) و عاشوراي او نقل شده است كه فقط به يك روايت از طريق اهل سنّت اكتفا مي كنيم عايشه مي گويد: «روزي جبرئيل بر رسول خدا(ص) نازل شد و به آن حضرت وحي نمود حسين نزد پيامبر(ص) وارد شد و از شانه و پشت آن جناب بالا مي رفت و بازي مي كرد. جبرئيل گفت: «يا محمّد! انّ امّتك ستفتّن بعدك و يقتل ابنك هذا من بعدك؛ اي محمد! به زودي امّت تو فتنه مي كنند و اين فرزند كوچك تو را پس از تو خواهند كشت آنگاه جبرييل دست برد و خاك سفيد رنگي آورد و گفت فرزندت در اين سرزمين كه نام آن «طف» است كشته مي شود پس از آنكه جبرئيل از نزد رسول خدا(ص) رفت، آن حضرت در حالي كه خاك را در دست داشت و گريه مي كرد بر گروهي از يارانش كه ابوبكر، عمر، علي(ع)(7)، حذيفه، و عمار و ابوذر در بين آنها حضور داشتند وارد شدند و فرمود: «اخبرني جبرئيل ان ابني الحسين يقتل بعدي بارض الطف و جائني بهذه التّربة فاخبرني انّ فيها مضجعه؛ جبرئيل به من خبر داده است كه فرزندم حسين پس از من در سرزميني به نام طف كشته مي شود و اين خاك را به من نشان داده كه محل شهادت و قبر او در اين خاك خواهد بود.»(8)



3ـ گريه علي(ع) بر كربلا و عاشورا



روايات متعددي از اميرمؤمنان نقل شده است در مورد كربلا و عاشورا، تنها در منابع اهل سنّت از عبداللّه بن نجي، اصبغ بن نباته شعبي و... رواياتي در اين زمينه نقل شده است. از جمله ابن عباس مي گويد: «همراه علي(ع) در جنگ صفين از سرزمين نينوا گذشتيم به من فرمود: اي ابن عباس آيا اين سرزمين را مي شناسي؟ عرض كردم خير اي اميرمؤمنان حضرت فرمود: اگر مانند من آن را مي شناختي از اينجا عبور نمي كردي مگر آن كه مانند من مي گريستي آنگاه شروع به گريه كرد تا آنجا كه اشك محاسن (مبارك) حضرت را فرا گرفت و بر سينه مباركشان جاري شد. ما نيز با آن حضرت گريستيم. حضرت علي(ع) فرمود: شگفتا ما را با آل ابوسفيان و آل حرب و حزب شيطان و اولياي كفر، چه كار! در همين حال فرمود: «صبراً يا اباعبداللّه...» اي اباعبداللّه (الحسين) صبر و مقاومت كن. آنگاه بسيار گريست و ما نيز با او گريستيم تا آنجا كه حضرت به صورت به زمين افتاد و از هوش رفت».(9)



4ـ عاشورا از نگاه امام حسن(ع)



بعد از شهادت حمزه سيدالشهدا رسم بر اين بود كه در مدينه در هر عزاداري اوّل براي حمزه سيدالشهداء گريه مي كردند، اين رسم ادامه داشت تا امام حسين(ع) به شهادت رسيد، از آن به بعد مردم براي آن حضرت گريه مي كردند، امّا امام حسن مجتبي(ع) در سخت ترين لحظه مصيبت خويش هنوز امام حسين(ع) به شهادت نرسيده به ياد عاشوراي آن حضرت گريست.



ابن نما مي گويد: امام حسن مجتبي(ع) در بستر بيماري قرار گرفته بود. حسين بن علي(ع) براي عيادت برادر آمد، وقتي وارد اطاق شد و برادرش را در تب و تاب ديد بنا كرد گريه كردن امام مجتبي(ع) فرمود: براي چه گريه مي كني؟! اظهار داشت برادرم! چرا گريه نكنم و حال آن كه شما را مسموم و مرا بي برادر كرده اند.



امام مجتبي(ع) فرمود: برادرم مرا به زهر مي كشند در حالي كه تمام وسائل حاضر است (آب بخواهم آماده است، شيربخواهم آماده است و... برادران و خواهران همگي اطراف من جمعند) اما «لايوم كيومك يا اباعبداللّه» هيچ روزي مانند روز (عاشوراي) تو نيست روزي كه سي هزار نفر از كساني كه خود را امّت جدّمان مي دانند تو را محاصره مي كنند و بر كشتن تو همّت مي گمارند تا تو را بكشند و خونت را بريزند و زن و فرزندانت را اسير نمايند، و مال و اموالت را به غارت برند، در اين هنگام لعنت خدا بر بني اميّه روا گردد و آسمان و زمين و حيوانات دريايي و صحرايي بر تو خواهند گريست.



5 ـ عاشورا از نظر امام سجاد(ع)



حضرت سجاد(ع) كه خود از نزديك شاهد حوادث عاشوراء بود هرگز آن را فراموش نكرد و تا آخر عمر براي حوادث آن اشك ريخت و ديگران را نيز تشويق مي كرد، هرگاه چشمش به غذا و آب مي افتاد گريه مي كرد. روزي يكي از خدمتگذاران آن حضرت عرض كرد: آيا هنوز زمان پايان حزن و اندوه شما فرا نرسيده است. فرمود: واي بر تو! يعقوب داراي دوازده فرزند بود خداوند يكي از آنان را از جلوي چشمش دور و پنهان كرد. چشمان يعقوب از اندوه سفيد شد در حالي كه يوسف زنده بود. امّا من در جلو چشمانم شاهد بودم كه پدرم،برادرم، عمويم هفده تن از اهلبيتم و گروهي از ياران پدرم را به قتل رساندند، و سرهايشان را از تن جدا كردند آنوقت چگونه اندوه من به پايان برسد.(10) علاوه بر آن در كربلا ناموس اهلبيت به اسارت رفت كه اين داغ را هرگز نمي شود فراموش كرد.



و همچنين نقل شده است كه امام سجّاد(ع) به عبيداللّه بن عباس بن علي نگاه كرد و اشكش جاري شد سپس فرمود: «هيچ روزي سخت تر از روز احد براي رسول (ص) نبود كه در آن روز عمويش حضرت حمزه، شير خدا و شير رسول خدا(ص) كشته شد و بعد از آن روزي سخت تر از روز موته نبود كه پسرعمويش جعفر بن ابي طالب كشته شد.



سپس فرمود: هيچ روزي مثل (روز عاشورا) روز امام حسين(ع) نيست (چرا كه) سي هزار نفر كه به گمان خود امّت پيغمبر(ص) بودند، جمع شدند و هر يك قربةً الي اللّه براي كشتن پسر پيغمبر(ص) خود را آماده كرده بودند، در حالي كه آن حضرت آنها را نصيحت و موعظه كرد، امّا نصيحت پذير نشدند تا اين كه او را از راه دشمني، مظلومانه كشتند.»(11)



و در ماه مبارك رمضان نيز حضرت هنگام افطار به ياد روز عاشورا مي افتاد و مي فرمود:



«وا كربلا واكربلا» و اين جمله را همواره تكرار مي كرد كه «كشته شد پسر رسول خدا در حالي كه خايف بود! كشته شد پسر رسول خدا در حالي كه تشنه بود» اين جملات را آنقدر تكرار مي كرد و گريه مي كرد كه لباسش بر اثر اشك خيس مي شد.(12)



6ـ عاشورا از نگاه امام باقر(ع)



وضعيت استبدادي حاكمان بني اميّه باعث شده بود كه در دوران امام باقر(ع) به صورت علني از عاشورا تجليل نشود، بلكه مجبور بودند مجالس عزاداري و گراميداشت عاشورا را در خفا و با حضور افراد خاصّي برگزار نمايند. آن حضرت از شعراي آن زمان از جمله كميت بن زيد اسدي (م 126 هـ.ق) دعوت مي گرفت تا اشعاري در عزا و مصائب اهل بيت بخواند.



مالك جهني مي گويد: امام باقر(ع) درباره عاشورا فرمود: در روز عاشورا براي امام حسين(ع) مجلس عزا برپا نموده و بر مصائب آن حضرت همواره با اعضاي خانواده گريه كنيد و در اين جهت غم و اندوه خود را آشكار نماييد و در ديدار با يكديگر تعزيت بگوئيد( به اين صورت): «اعظم اللّه اجورنا بمصابنا بالحسين(ع) و جعلنا و ايّاكم من الطّالبين بثاره مع وليّه الامام المهدي من آل محمّد(ص)؛ هر كس اين عمل را انجام دهد براي او در نزد خدا ثواب دوهزار حج و عمره و جهاد در ركاب رسول خدا و امامان راشدين ضمانت مي كنم.»(13)



در يكي از مجالس عزا با حضور امام باقر(ع) كميت شعر مي خواند تا رسيد به اين بيت:





*



«و قتيل بالطّف غودرمنه بين غوغاء امّةٍ و طعامٍ»

*



بين غوغاء امّةٍ و طعامٍ» بين غوغاء امّةٍ و طعامٍ»



امام باقر(ع) گريه زيادي كرد و آنگاه فرمود: «اگر سرمايه اي داشتم در پاداش اين شعر كميت به او مي بخشيديم امّا جزاي تو همان دعايي است كه رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت شاعر معروف صدر اسلام فرمودند كه همواره به خاطر دفاع از ما اهل بيت مورد تأييدات فرشته روح القدس خواهي بود.»(14)



و در حديث ديگري از آن حضرت نقل شده است كه «پدرم امام زين العابدين هرگاه محرّم فرا مي رسيد كسي او را خندان نمي ديد و پيوسته در غم و اندوه بود تا روز عاشورا و وقتي كه عاشورا فرا مي رسيد آن روز، روز مصيبت و گريه و غم و اندوهش بود.»(15)



امام به علقمه فرمود: «تا مي تواني در آن روز(عاشورا) براي رفع نياز خود از منزل خارج مشو چرا كه روز نحسي است و خواسته انسان برآورده نمي شود. و اگر هم برآورده شود در آن خير و بركتي نخواهد بود و نيز در اين روز براي منزل خود غذا ذخيره نكن، كه اگر ذخيره كردي خير و بركتي نخواهد داشت.»(16)



شيخ طوسي مي گويد امام باقر(ع) وظيفه ما را در روز عاشورا چنين بيان مي كند: «كسي كه دور (از كربلا) قرار دارد (جهت زيارت) كافي است كه به سوي كربلا اشاره نمايد و سلام و درود بفرستد و در دعا و نفرين كشندگان شهداي كربلا بكوشد، آنگاه دو ركعت نماز بپا دارد بايد اين اعمال را پيش از زوال خورشيد انجام دهد و سپس از آن اهل خانه را جمع كند و مجلس عزا برگزار نمايد و بر آن حضرت همگي بگريند.»



7ـ عاشورا از ديدگاه امام صادق(ع)



امام صادق(ع) درباره اهميت عاشورا ترويج و تبليغ آن، عزاداري و گريه در آن سخنان فراواني دارد كه به نمونه هايي اشاره مي شود:



عبداللّه بن سنان مي گويد: روز عاشورا خدمت امام صادق(ع) رسيدم در حالي كه آن بزرگوار را در حالتي از غم و اندوه مشاهده كردم كه اشك از چشمان مباركش مانند مرواريد جاري بود عرض كردم يابن رسول اللّه، خداوند چشمان شما را نگرياند، براي چه گريه مي كنيد؟! فرمود: آيا از اهمّيت امروز غافلي؟ و نمي داني كه در چنين روزي چه گذشته عرض كرد: اي آقاي من درباره روزه امروز چه مي فرماييد؟ فرمود: امروز را بدون نيّت روزه بدار ولي به آخر نرسان يعني يك ساعت به غروب مانده با آب افطار كن، چون در اين وقت، جنگ از آل رسول برطرف شد و آن فتنه بزرگ فرو نشست... راوي مي گويد: پس از بيان مطالب (فوق) امام صادق(ع) سخت گريست كه محاسن شريفش تر شد.(17)



و همچنين عبداللّه بن فضل هاشمي مي گويد: بر امام صادق(ع) وارد شدم و عرض كردم، يابن رسول اللّه چرا روز عاشورا را روز حزن و اندوه و گريه ناميده اند؟ و اهميتي كه براي عزاداري امام حسين(ع) در اين روز وارد شده، در روز رحلت پيامبر اكرم(ص) و علي(ع) و فاطمه زهرا(س) و امام حسن مجتبي(ع) چنين اهميتي وجود ندارد؟ حضرت فرمود: «انّ يوم الحسين(ع) اعظم مصيبةً من جميع ساير الايّام ؛ براستي كه روز شهادت امام حسين(ع) از همه روزها بزرگتر است».



اي عبداللّه بدان كه «آل عبا» پنج تن بودند و زماني كه پيامبر اكرم(ص) از دنيا رفت، مردم خود را به چهارنفر (باقي مانده) تسلّي مي دادند و چون فاطمه زهرا شهيد شد، مردم به ديدار اميرالمؤمنين و حسن و حسين(ع) دل خوش بودند. و هنگامي كه علي(ع) به شهادت رسيد، دل گرمي مردم به امام حسن و امام حسين(ع) بود. و بعد از شهادت امام حسن(ع) مردم به وجود امام حسين(ع) دلشاد بودند، ولي هنگامي كه امام حسين(ع) به شهادت رسيد. گويا پنج تن «آل عبا» در آن روز يكباره شهيد شدند، زيرا امام حسين(ع) يادگار همه آنان بود، از اين جهت عظمت سوگواري او بيشتر است.(18) و زينب (س) نيز در روز عاشورا به همين مطلب اشاره كرد آنگاه كه فرمود: «اليوم مات جدّي و ابي و امّي و اخي ؛ امروز (با شهادت امام حسين(ع)) جدّم (رسول خدا)، پدرم (علي(ع)) و مادرم(زهرا) و برادرم (حسن(ع)) از دنيا رفتند.»



و همين طور از زيد شحام نقل شده است كه «همراه جماعتي از اهل كوفه در خدمت امام صادق(ع) بوديم يكي از شعراي عرب به نام جعفر بن عفال وارد شد. آن حضرت او را احترام نمود و در نزديك خود جاي داد. آنگاه فرمود: اي جعفر! عرض كرد لبيك! به فدايت گردم فرمودند: به من گفته اند كه تو اشعار نيكي درباره حسين(ع) سروده اي عرض كرد: آري. فرمود: اشعار خود را بخوان او شعري خواند و امام و اطرافيان مي گريستند. به گونه اي كه قطرات اشك بر صورت و محاسن آن حضرت جاري بود سپس حضرت فرمودند: اي جعفر! فرشتگان الهي حضور دارند و صداي تو را شنيدند و چنان كه ماگريه كرديم، آنها نيز گريه كردند، بلكه بيشتر از آن. خداوند در اين براي تو بهشت را واجب كرده و تو را ببخشد.»(19)



8 ـ اهميّت عاشورا از نگاه امام هفتم(ع)



دوران امام كاظم(ع) دوران فشار و مراقبت بني عباس بود از اين رو آن حضرت بيشتر زندگي خود را در زندان سپري كرد. عزاداريها رونق و نمودي نداشت، با اين حال با فرا رسيدن ايّام عاشورا آن حضرت محزون و غمناك بود و آن روز را روز غم و اندوه مي دانست. امام رضا(ع) مي فرمايد: «با فرا رسيدن ماه محرّم پدرم موسي بن جعفر(ع) با چهره خندان ديده نمي شد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا مي گرفت «فاذا كان اليوم العاشر منه كان ذلك اليوم، يوم مصيبته و حزنه و بكائه؛(20) آن روز روز مصيبت، اندوه وگريه آن حضرت بود.»



9ـ اهميت عاشورا از نگاه امام هشتم(ع)



امام رضا(ع) فرمودند: «هر كس روز عاشورا به دنبال انجام كارها و حوائجش نرود، خداوند حوائج دنيا و آخرت او را برآورده مي سازد و نيز اگر كسي روز عاشورا را روز حزن و اندوه قرار دهد، خداوند عزّ و جلّ روز قيامت را روز شادي و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانش به ديدار ما روشن خواهد شد. ليكن اگر كسي روز عاشورا را روز بركت و كسب و كار قرار دهد و براي خان اش چيزي در آن روز ذخيره كند آنچه ذخيره كرده بركت نخواهد داشت.»(21)



دعبل خزاعي از شعراي بزرگ و علاقمند به اهل بيت پيامبر(ص) است وي در سال 198 در شهر مرو به خدمت امام رضا(ع) رسيد. او مي گويد: در شهر مرو بر آقايم علي بن موسي الرضاء وارد شدم در حالي كه ياران آن حضرت پيرامون او نشسته بودند حزن و اندوه از چهره امام پيدا بود. با ورود من فرمود: خوشا بحالت اي دعبل كه ما را به وسيله دست و زبانت ياري مي نمايي! آنگاه مرا احترام نموده و در نزد خود جاي داد، فرمود: دوست دارم كه براي من شعر بگويي، اين روزها، روز حزن و اندوه ما اهل بيت(ع) و روز شادي دشمنان ما بويژه بني اميّه است. پس از آن حضرت رضا(ع) پرده اي را جهت حضور خانواده در مصيبت جدّشان حسين(ع) آويزان كرد و به من فرمود: اي دعبل مرثيه سرايي كن. تا تو زنده هستي ياور و ستايشگر اهل بيت پيامبر(ص) خواهي بود! آنگاه گريستم به گونه اي كه قطرات اشك بر صورت جاري شد و اين شعر را سرودم:





*



افاطم لو خلت الحسين مجدلا و قدمات مات عطشاناً بشط الفرات

*



و قدمات مات عطشاناً بشط الفرات و قدمات مات عطشاناً بشط الفرات



امام رضا(ع) و خانواده و فرزندان آن حضرت به شدّت گريستند.»(22)



10 ـ امام جواد، امام هادي، امام حسن عسكري (ع) و امان زمان (عج) و عزاداري بر حسين عليه السلام



در عصر امام جواد(ع) عزاداري براي امام حسين(ع) به صورتي آشكار در منازل علويان برگزار مي شد، امّا پس از معتصم عباسي جانشينان وي از اقامه عزاداري و حتّي از زيارت قبور امامان و شهداي كربلا به شدّت جلوگيري مي كردند.



امام هادي(ع) در محيط خفقان آور زندگي مي كرد و متوكل عباسي ـ حاكم وقت ـ دشمني خاصي با امام و شيعيان آن حضرت داشت، وي به اندازه اي در زشتكاري پيش رفت كه قبر امام حسين(ع) را ويران ساخت و آثار آن را از بين برد.(23)



ابوالفرج اصفهاني مي گويد: «متوكل نسبت به خاندان ابوطالب بسيار سخت گير بود و به شدّت از رفتار و اعمال علويان مراقبت مي كرد، بغض و كينه فراواني از ايشان در سينه داشت و بر اين اساس تهمتهاي ناروايي به آنان نسبت مي داد.



سخت گيري متوكل به جايي رسيد كه هيچ يك از خلفاي پيشين به اندازه وي تندروي نكرده بودند و به دستور او قبر امام حسين(ع) را تخريب كردند به طوري كه هيچ آثاري از آن بر جاي نماند و پاسگاههايي در مسير قبر آن حضرت قرار داده بود تا هر كس را كه به زيارت آن حضرت مي رود دستگير و مجازات نمايند.»(24)



اين وضعيت تا عصر امامت امام حسن عسكري(ع) استمرار داشت امّا شيعيان و علويان هرگز ترس به خود راه ندادند و همواره در طول تاريخ با ستمگران اموي و عباسي مبارزه خواه از دل مبارزه مثبت و يا منفي، از راه زيارت قبور و نفرين بر كشندگان آنان يا از راه عزاداري و گريه بر مظلوميت شهيدان به ويژه شهداي كربلا.



بي شك امام زمان(عج) سيره پدران بزرگوار خود را در راه بزرگداشت عاشورا استمرار بخشيده و بر جدّ بزرگوارش حسين بن علي(ع) شب و روز گريه مي كند، چنان كه در زيارت ناحيه مقدسه آمده است: «لاندبنك صباحاً و مساءً ولابكين عليك بدل الدموع دماً؛ (25) هر صبحگاه و شامگاه بر تو (اي جدّ بزرگوار) مي گريم و (اگر اشكم تمام شود) بدل اشك خون از چشمانم جاري مي شود.» سخن را با اشعاري درباره عاشوراي حسين(ع) به پايان مي بريم.



بگرييم





*



بيا بر روز عاشورا بگرييم بيا بر سرزمين آتش و خون بيا بر لاله هاي سرخ پرپر بيا آن روز را باور نماييم بيا ياد آوريم از سرو ليلا بيا از ديدگان ريزيم الماس بيا بر قاسم آن دلداده عشق به عطشان بودن شش ماهه طفلي به ميدان رفتن و برگشتن شه بيا از صبح تا شب شام تا صبح فرات و دجله و دريا بگرييم(26)

*



بر آن وادي بر آن صحرا بگرييم بر آن طفلان بي بابا بگرييم زجور كينه اعداء بگرييم كه بي آبي كند غوغا بگرييم كه افتاد از جفا از پا بگرييم بر عباس آن مه بطحا بگرييم بر آن نوباوه زهرا بگرييم كز او نايد برون آوا بگرييم وداع آخر مولا بگرييم فرات و دجله و دريا بگرييم(26)

پاورقي

1. آشنايي با حسين (ع) ميرزا باقر زمره اي، قم، نامدار، 1382، ص 221 و نهضت حسيني، ج 1، ص 23.



2. همان، ص 221 و الوقايع و الحوادث، ج 2، ص 260.



3. همان، ص 64.



4. همان، ص 66، و شهيد كربلا، ج دوم، ص 224 ـ 227.



5. دفاع از حسين شهيد، ص 476 و آشنايي با حسين(ع)، همان، ص 67.



6. ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسائل بيروت، مؤسسة آل البيت، سوم 1411، ص 318 ـ 319 روايت 14 و رـ ك معالي السبطين، ص 143.



7. توجه كنيد ترتيب افراد توسط عائشه بيان شده است.



8. مجمع الزوايد، ابوبكر هيثمي، ج 9، ص 188 باب مناقب حسين بن علي(ع)، كنزالعمال، ج 6، ص 223 ؛ اعلام النبوه مامروي، ص 83، الصواعق المحرقه، ابن حجر، ص 192، مقتل خوارزمي، ج 1، ص 159.



9. همان، (مقتل) ص 162 تذكرة الخواص ابن جوزي، ص 225 و كتاب صفين، نصربن مزاحم، ص 58.



10. مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 180 فصل في كرعه و حبره و بكائه .



11. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 44، ص 298.



12. مناقب شهر آشوب، ج 4، ص 180.



13. كامل الزيارات، ص 174، باب 71، ثواب من زار الحسين في يوم العاشورا، و مصباح المتهجد، ص 731.



14. مصباح المتهجد، ص 713.



15. همان، ص 731.



16. بحارالانوار، ج 44، ص 283.



17. مصباح شيخ طوسي، ص 724.



18. بحارالانوار، همان، ج 44، ص 269.



19. بحارالانوار، ج 44، ص 284 و تاريخ النياحة علي الحسين(ع)، ص 160.



20. بحارالانوار، ج 44، ص 284 ـ 283 و امالي صدوق، مجلس 27.



21. عيون اخبار الرضا به نقل از آشنايي با قبله هفتم، امام هشتم، ص 69 و آشنايي با حسين، ص 220.



22. بحارالانوار، ج 45، ص 257، تاريخ النياحة علي الحسين(ع)، ص 164.



23. كامل ابن اثير، ج 5، ص 287، و زندگي تحليلي پيشوايان ما، ص 256.



24. مقاتل الطالبين، ابوالفرج اصفهاني، ص 478.



25. بحارالانوار، ج 98، ص 320.



26. سيد محمد سراج زاده، گلبرگ عشق 7 ص 275.

سيد جواد حسيني