بازگشت

خدمتگزاري به مردم در سيره و سخن امام حسين (ع)


يكي از مهم ترين آموزه هاي قرآن و اهل بيت عليهم السلام خدمت به مردم و نيازمندان جامعه است. از ديدگاه مكتب حياتبخش اهل بيت عليهم السلام خدمتگزاري به افراد جامعه، حد و مرزي ندارد و يك دين باور حقيقي در تمام صحنه هاي زندگي با الهام از رهبران آسماني خويش مي كوشد تا باري را از دوش ديگران بردارد و خدمتي را به بشر ارائه كند؛ گر چه فرد مخدوم، هم كيش او نباشد، البته خدمت به اهل ايمان اهميت ويژه اي دارد.



امام حسين عليه السلام با تاكيد بر اين باور وحياني مي فرمايد:



«اعلموا ان حوائج الناس اليكم من نعم الله عليكم فلاتملوا النعم فتتحول الي غيركم؛بدانيد نيازمنديهاي مردم كه [به شما مراجعه مي كنند] از نعمتهاي الهي است پس نعمتها را افسرده نسازيد [يعني مبادا با رنجاندن مردم نيازمند كفران نعمت كنيد] كه اين وظيفه خدمت رساني به ديگران محول خواهد شد.»



بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله در پيامي جهاني به پيروان خود چنين رهنمود مي دهد:



«ايما مسلم خدم قوما من المسلمين الا اعطاه الله مثل عددهم خداما في الجنة؛هر مسلماني كه به گروهي از مسلمانان خدمت كند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزاراني را در بهشت به او عطا خواهد كرد.»



اساسا يكي از مهم ترين آرزو و درخواستهاي ائمه اطهار عليهم السلام از خداوند متعال توفيق خدمتگزاري به مردم بوده است و آنان اين خواسته ارزشمند خويش را در قالب دعاها و سخنان گهربار خويش ابراز مي نمودند. امام سجاد عليه السلام در دعاي مكارم الاخلاق با پروردگار متعال چنين نجوا مي فرمايد:



«واجر للناس علي يدي الخير ولاتمحقه بالمن خداوندا! انجام كارهاي خير را براي مردم، به دست من اجرا كن و خدمات نيكم را با منت گزاري ضايع مگردان.»



رفع نياز حاجتمندان و كمك به ارباب رجوع، از نكات قابل توجهي است كه در جوامع حديثي و منابع فقهي بخشهاي مستقلي براي آن منظور شده است. «قضاء حاجة المؤمن »، «خدمة المؤمن »، «الاهتمام بامور المسلمين »، «الطاف المؤمن و اكرامه » برخي از عناوين اين ابواب است. در متن اين گفتارهاي سودمند، افزون بر ثوابهاي اخروي خدمت رساني، به نتايج پربار اين صلت خداپسندانه در دنيا نيز اشاره شده است. در يكي از همين روايات، حضرت سيدالشهداء عليه السلام به خدمتگزاران راستين به مردم نويد مي دهد:



«من نفس كربة مؤمن فرج الله عنه كرب الدنيا والاخرة هر كس اندوهي رااز دل يكي از اهل ايمان بزدايد، خداوند متعال غصه هاي دنيا و آخرت او را از ميان برداشته [مشكلاتش را حل خواهد نمود ].» بنابراين خدمت رساني در جامعه اسلامي، بويژه از سوي كارگزاران و مسئولان و صاحبان قدرت و مال و متنفذان، امري لازم و ضروري است. و شايسته است كه هر مسلمان وظيفه شناس و مسئوليت پذير در هر پست و مقامي كه باشد در امر خدمت رساني همت نمايد و تلاش خود را مضاعف گرداند.



خاطر ناشاد را دلشاد كردن همت است باغ آفت ديده را آباد كردن همت است



صيد مرغان حرم كردن ندارد افتخار طايري را از قفس آزاد كردن همت است



نان بريدن شيوه مردان والا نيست، نيست نان براي نوع خود ايجاد كردن همت است



در زمان ناتواني ياد ياران فخر نيست روز قدرت از ضعيفي ياد كردن همت است



در اين نوشتار سعي شده كه عمل مقدس خدمت رساني در سيره و سخن شاخص ترين الگوي خدمتگزاران، يعني حضرت سيدالشهداء عليه السلام بررسي شده و برخي از زيباترين رفتارها و گفتارهاي آن خادم راستين امت اسلام و جامعه بشري به خوانندگان بزرگوار عرضه شود؛ زيرا آن حضرت، پناه بي پناهان، دستگير يتيمان و اسوه كامل خدمتگزاران است. حضرت مهدي عليه السلام در زيارت ناحيه مقدسه خطاب به آن بزرگوار مي فرمايد:



«كنت ربيع الايتام وعصمة الانام وعز الاسلام ومعدن الاحكام وحليف الانعام؛ [اي جد بزرگوار!] تو بهار يتيمان، حافظ وپناه مردم، مايه سرافرازي اسلام، كانون احكام و معارف الهي و هم پيمان بخشش و احسان بودي.»



آري امام حسين عليه السلام نمونه بارز خدمتگزاري و خدمت رساني به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خويش نه تنها گرهي رااز زندگي گرفتاران باز مي كرد بلكه چگونه خدمت كردن به ديگران را به علاقه مندان خويش و بشر دوستان عالم عملا آموزش مي داد.



آداب خدمت رساني



در سيره امام حسين عليه السلام در زمينه خدمت رساني نكات ظريفي وجود دارد كه دقت بيشتر خادمان دلسوز را مي طلبد. توجه به شخصيت و حيثيت افراد در امر خدمت رساني از مهم ترين ويژگيهايي است كه شايان توجه مي باشد؛ چرا كه اگر در ضمن اجراي نيكي و احسان و كمك به ارباب رجوع به عزت نفس و آبروي افراد بي توجهي شود، نه تنها عمل خدمت رساني نتيجه مثبت نخواهد داد بلكه مايه انزجار و نفرت نيز خواهد بود. دراين صورت شيرين ترين ثمره خدمت به تلخ ترين خاطره ها تبديل خواهد شد؛ به همين جهت، حضرت سيدالشهداء عليه السلام به اين نكته لطيف توجه خاصي داشت و در مواجهه با نيازمندان اين شيوه را رعايت مي كرد. دو نمونه از رفتار آن حضرت را در اين زمينه با هم مي خوانيم:



1. روزي شخصي از انصار براي حل مشكل خود به پيشگاه آن بزرگوار آمد. او هنوز لب به سخن نگشوده بود كه امام عليه السلام از چهره نگران و سيماي گرفته او، دردها و رنجهاي دروني اش را دريافت و به وي فرمود:



«يا اخا الانصار صن وجهك عن بذلة المسالة وارفع حاجتك في رقعة فاني آت فيها ما سارك انشاءالله؛ اي برادر انصاري، خواسته ات را به صورت شفاهي مطرح نكن. خواسته خود را در كاغذي بنويس تا انشاءالله من با انجام دادن آن، موجبات خوشحالي تو را فراهم آورم.»



او نيز در نامه اي چنين نوشت:



«يااباعبدالله، من به فلاني پانصد دينار بدهكارم و او مرا تحت فشار قرار داده، با او صحبت كن تا به من مهلت دهد.»



امام نامه اش را مطالعه كرده و سپس به درون منزل رفت و كيسه اي حاوي هزار دينار آورد و به مرد انصاري داد و به او فرمود:



«پانصد دينار آن را به طلبكار خود پرداخت كن و بابقيه اين پول به زندگي ات سامان ده.»



و در ادامه افزود:



«ولاترفع حاجتك الا الي احد ثلاثة: الي ذي دين، او مروة، او حسب، فاما ذوالدين فيصون دينه واما ذوالمروة فانه يستحيي لمروته واما ذوالحسب فيعلم انك لم تكرم وجهك ان تبذله له في حاجتك فهو يصون وجهك ان يردك بغير قضاء حاجتك [اي برادر، اگر روزي گرفتار شدي] مشكل خود را به جز براي سه كس اظهار نكن:



1. افراد ديندار؛ 2. جوانمرد؛ 3. انسانهايي كه شرافت خانوادگي دارند.



ديندار براي حفظ دين خود [به تو ياري مي رساند] و جوانمرد به سبب مردانگي خود حيا مي كند [و به كارت رسيدگي مي كند] و فرد اصيل و شريف نيز مي داند كه تو با رفتن نزد او از آبرويت مايه گذاشته اي و براي انجام دادن خواسته ات كوشيده، آبرو و شخصيت تو را حفظ مي كند.»



2. روزي مردي بينوا كه بر اثر فشار زندگي جانش به لب رسيده و دستش از همه جا كوتاه شده بود به اميد رسيدن به نوايي به مدينه آمد. او در آنجا از كريم ترين و سخي ترين فرد سؤال كرد.



به او گفته شد: حسين بن علي عليه السلام شريف ترين و سخي ترين فرد مدينه است. مرد بينوا در جستجوي آن امام بزرگوار به مسجد آمد و حضرت را در حال نماز ديد. او در همان جا با خواندن ابياتي خواسته اش را مطرح نمود:



«لم يخب الان من رجاك و من حرك من دون بابك الحلقة »



«تا به حال نااميد و مايوس نشده هر كسي كه به تو اميد بسته و درب خانه ات را كوبيده است.»



«انت جواد وانت معتمد ابوك قد كان قاتل الفسقة »



«تو بخشنده اي و تو مورد اعتمادي و پدرت نابود كننده افراد فاسق و تبهكار بود.»



امام حسين عليه السلام بعد از شنيدن سخنان وي رو به قنبر كرد و فرمود:



«آيا از مال حجاز چيزي بجاي مانده است؟» قنبر گفت: «بلي، چهار هزار دينار داريم.» امام فرمود: «قنبر! آنها را حاضر كن كه اين شخص در مصرف آنها از ما سزاوارتر و نيازمندتر است.»



سپس امام به منزل رفت و رداي خود را ـ كه از برد يماني بود ـ از تن در آورد و دينارها را در آن پيچيد و از لاي در به آن مرد نيازمند داد و اشعار او را نيز با ابياتي چنين پاسخ فرمود:



«خذها فاني اليك معتذر واعلم باني عليك ذوشفقة »



«اينها را از من قبول كن، من از تو عذر مي خواهم و بدان كه من براي تو مهربان هستم.»



«لو كان في سيرنا الغداة عصا



امست سمانا عليك مندفعة » «اگر امروز قدرت و حكومتي داشتيم و دست ما بازتر بود، مطمئنا آسمان جود و رحمت ما بر تو ريزش مي كرد.»



«لكن ريب الزمان ذوغير والكف مني قليلة النفقة »



«ولي حوادث روزگار در حال دگرگوني و تغيير است و بخشش من اندك شده است.»



مرد نيازمند هداياي امام را از لاي در گرفت و گريست. امام پرسيد: «آيا عطاي ما را كم شمردي؟» گفت: «نه، هرگز بلكه به اين نكته مي انديشم كه اين دستان پرمهر و با سخاوت چگونه در زير خاك پنهان خواهد شد!!»



رفتار دل پذير



اگر در مواردي انسان نتواند نياز حاجتمندي را برآورد، شايسته است كه او را با زبان خوش و رفتاري دل انگيز راضي كند؛ چرا كه براي خدمتگزار وظيفه شناس هميشه كمك مالي به درماندگان ممكن نيست؛ ولي او مي تواند با رفتار دل پذير خود، مرهمي بر زخم دردمندان، بگذارد؛ همچنان كه رسول گرامي اسلام مي فرمايد:



«انكم لن تسعوا الناس باموالكم فسعوهم باخلاقكم؛شما هرگز نمي توانيد همه مردم را با بذل مال [راضي كرده] و گشايشي در زندگي بر ايشان ايجاد كنيد ولي با اخلاق خوشتان آنان را خشنود كنيد.»



بر همين اساس، حضرت امام حسين عليه السلام گاهي كه برايش رفع گرفتاري مستمندان مقدور نبود با گشاده رويي و رفتاري خوشايند مراجعان را راضي مي فرمود. يكي از اين مصاديق را مرور مي كنيم:



آن حضرت نشسته بود كه فرد نيازمندي به آن بزرگوار مراجعه كرد و اظهار داشت: اي پسر رسول خدا، به دادم برس! فلان شخص از من طلبكار است و مي خواهد مرا زنداني كند. امام حسين عليه السلام فرمود: «والله ما عندي مال اقضي عنك؛ به خدا قسم! الان هيچ پولي ندارم كه بدهي تو را پرداخت نمايم.»



مرد بدهكار گفت: «پس لااقل با او گفتگو كن شايد رايش عوض شود.»



امام فرمود: «من هيچ گونه آشنايي با طلبكار تو ندارم، اما از پدرم اميرمؤمنان عليه السلام شنيدم كه مي گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: «من سعي في حاجة اخيه المؤمن فكانما عبدالله تسعة الاف سنة، صائما نهاره، قائما ليله؛هر كس در راه حل مشكل برادر ايماني خود تلاش نمايد چنان است كه نه هزار سال خدا را عبادت كرده در حالي كه روزها را روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانيده باشد.»



به همين جهت اگر نتوانيم خدمتي به نيازمندان بكنيم، رفتار خوشايند، مي تواند تا حدودي از دردهاي دروني افراد رنجور كاسته و موجب آسايش خاطر آنان باشد. شاعري خوش ذوق اين نكته را چنين ترسيم كرده است:



آرزو دارم كه گر گل نيستم، خاري نباشم باربرداري زدوشي نيستم باري نباشم



گر چه نتوانم ستانم حق مظلومي ز ظالم باري اين خواهم كه همكار ستمكاري نباشم



نيستم گر نوشدارويي براي دردمندي نيز بابي دست و پايي نيش جراري نباشم



امام حسين عليه السلام و بيماران نيازمند



عيادت از بيماران نيازمند از ويژگيهاي مهم سالار شهيدان بود. آن حضرت با ملاقات آنان علاوه بر دلجويي و تسكين آلام روحي و جسمي بيماران و دردمندان، به مشكلات مادي و اقتصادي آنان نيز رسيدگي مي كرد؛ چرا كه مريضهاي فقير و مستمند بيش از آنكه در انديشه سلامتي خود باشند به فكر بدهكاريها و نيازهاي مادي خود هستند و اين مشكل از نظر روحي و رواني شديدا آنان را مي آزارد. به همين جهت بر افراد توانمند و مرفه جامعه مسلمين لازم است كه به اين موارد توجه بيشتري داشته باشند و همچنان كه در فكر رفاه و آسايش خود و خانواده هايشان هستند در انديشه اين گروه دردمند نيز باشند.



«ابن شهر آشوب » مي نويسد:



«روزي امام حسين عليه السلام به ملاقات بيماري بدهكار به نام اسامة بن زيد رفت. او در بستر بيماري آه و زاري مي كرد و مكرر مي گفت: اي واي از دست غم و اندوه! حضرت از او پرسيد: چه اندوهي داري؟ اسامة گفت: بدهكارم و غم و غصه شصت هزار درهم قرض، تمام وجودم را فرا گرفته است. امام حسين عليه السلام فرمود: ناراحت نباش! من بدهيهاي تو را پرداخت مي كنم. اسامة گفت: مي ترسم قبل از پرداخت بدهيهايم بميرم. حضرت فرمود: من تمام بدهي هايت را قبل از مرگ تو مي پردازم.



حضرت اباعبدالله عليه السلام همچنان كه وعده داده بود قبل از مرگ اسامة تمام قرضهاي وي را پرداخت».



خدمت به ضعيفان و يتيمان



امام حسين عليه السلام بسان همه پيشوايان معصوم در خدمت رساني به محرومان و يتيمان، برنامه ويژه اي داشت و آن حضرت منتظر نمي ماند كه يتيمي به او مراجعه كرده، نيازهايش را بازگو كند. سرور آزادگان جهان براي رسيدن به درجات خدمتگزاران حقيقي، خود پيشقدم مي شد و به طور ناشناس و در دل شبهاي تاريك به رفع مشكلات يتيمان، بيوه زنان و محرومان جامعه مي پرداخت. او همچون پدر ارجمندش حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام آن چنان در اين امر مهم اهتمام داشت و كار خود را به صورت غير محسوس انجام مي داد كه تا قبل از شهادتش مردم عادي از يتيم نوازي و خدمات محروميت زدايي آن جناب آگاهي نداشتند.



«شعيب بن عبدالرحمن خزاعي » در اين زمينه مي گويد: «بعد از حماسه عاشورا، مردان قبيله بني اسد ـ هنگامي كه خواستند جسد مطهر حضرت سيدالشهداء عليه السلام را دفن كنند ـ بر دوش آن حضرت، اثر زخمي يافتند كه كاملا از جراحتهاي جنگي متفاوت بود؛ زخم كهنه اي بود كه هيچ شباهتي به زخمهاي روز عاشورا نداشت. از امام سجاد عليه السلام در اين مورد سؤال كردند. آن حضرت در پاسخ فرمود:



«هذا مما ينقل الجراب علي ظهره الي منازل الارامل واليتامي؛اين زخم بر اثر حمل كيسه هاي غذا و به دوش كشيدن هيزم به خانه هاي بيوه زنان و يتيمان است.»



شهرياري كه به شب برقع پوش مي كشد بار گدايان بر دوش



ناشناسي كه به تاريكي شب مي برد نان يتيمان عرب



خدمت به قدر معرفت



در سيره امام حسين عليه السلام خدمت رساني به هر كسي به اندازه معرفت اوست. زيرا پرسودترين سرمايه هر كسي گوهر معرفت و علم و ادب است و تمام امور زندگي و فلسفه خلقت انسان براي وصول به اين مقام است و اين سرمايه جاويدان ـ برخلاف سرمايه هاي مادي ـ در دنيا و عقبي با انسان همراه است.



همچنان كه گفته اند:



گوهر معرفت آموز كه با خود ببري كه نصيب دگران است نصاب زر و سيم



شخصي به حضور پيشواي سوم آمد و عرض كرد: «اي پسر رسول خدا صلي الله عليه و آله، من خون بهايي را عهده دار شده ام اما در پرداخت آن ناتوانم. به ناچار پيش خود فكر كردم اين مشكل را با كريم ترين مردم عصر در ميان بگذارم و هر چه جستجو كردم كريم تر از شما نيافتم.»



امام عليه السلام به او فرمود: «اي برادر! من سه سؤال از تو مي كنم؛ اگر يكي را پاسخ دادي 13 بدهي ات را مي پردازم و اگر دو تا را جواب گفتي 23 و اگر همه را صحيح پاسخ دادي تمام بدهي ات را خواهم پرداخت!!!»



مرد ناتوان با لحني عاجزانه گفت: «اي فرزند رسول الله! آيا شخصي مثل شما ـ كه از خاندان علم و شرف و فضيلت هستي ـ از كسي مثل من سؤال مي كند؟!»



امام حسين عليه السلام فرمود: «بلي، از جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مي فرمود: المعروف بقدر المعرفة، نيكي [و خدمت به ديگران] به قدر معرفت [آنها] ست.»



مرد گفت: «در اين صورت هر چه مي خواهي بپرس!» و امام با آن مرد چنين گفتگو كرد:



ـ «كدام عمل، فضيلت بيشتري دارد؟»



ـ «ايمان به خدا»



ـ «راه نجات از هلاكت چيست؟»



ـ «اعتماد به خدا»



ـ «آرايش و زيبايي حقيقي افراد در چيست؟»



ـ «علم و دانشي كه با حلم و بردباري توام باشد.»



ـ «اگر آن نبود؟»



ـ «ثروتي كه با انصاف و مروت همراه باشد.»



ـ «اگر آن هم نبود؟»



ـ «فقر و محروميتي كه با صبر و پايداري تحمل شود.»



ـ «اگر آن هم نباشد؟»



ـ «در اين صورت بهتر است بلايي از آسمان آمده، چنين فردي را نابود كند كه او شايسته همين است.»



در اينجا امام حسين عليه السلام خنديد و مبلغ هزار دينار به وي عطا كرد. آنگاه انگشتر مباركش را كه نگيني به ارزش دويست درهم داشت به عطايش افزود و فرمود: «يا اعرابي! اعط الذهب الي غرمائك واصرف الخاتم في نفقتك؛ اي مرد عرب، طلا رابه طلبكارانت بده و انگشتر را در مصارف شخصي خود خرج كن.»



مرد بدهكار با خوشحالي تمام هديه امام را گرفت و در حالي كه آيه «الله اعلم حيث يجعل رسالته » را قرائت مي كرد، از حضور امام حسين عليه السلام مرخص شد.



هشدار به مسئولان



سرور آزادگان جهان، اندكي قبل از هلاكت معاويه، در خطبه اي حساس و تاريخي در سرزمين منا به مسئولان جامعه اسلامي و عالمان و حاكماني كه در اجتماع نقش مؤثري دارند، اما در مورد خدمت رساني به فقرا، محرومان و نيازمندان جامعه كوتاهي مي كنند سخناني هشدار دهنده بيان مي فرمايد و نكات مهمي را در اين زمينه به آنان يادآور مي شود.



آن حضرت در بخشي از سخنان خود به تضييع حقوق مستضعفان و محرومان جامعه اشاره مي فرمايد و از بي توجهي مسئولان جامعه به مسائل خدماتي انتقاد مي كند و مي فرمايد:



«فاما حق الضعفاء فضيعتم واما حقكم بزعمكم فطلبتم، فلا مالا بذلتموه، ولا نفسا خاطرتم بها للذي خلقها و لاعشيرة عاديتموه في ذات الله، انتم تتمنون علي الله جنته ومجاورة رسله وامانا من عذابه؟!؛



[شما اي بزرگان و مسئولان جامعه!] حق ضعيفان را پايمال نموديد و آنچه را كه حق خود تصور مي كرديد طلب كرديد ولي در راه خدا نه مالي بخشش كرديد و نه جانتان را به مخاطره انداختيد و نه از اقوام و بستگان خود براي رضاي خدا بريديد. آيا [با اين پرونده سياه و اعمال زشت] بهشت خداوند و همجواري پيامبران او را آرزو مي كنيد و با اين حال مي خواهيد از عذاب خدا در امان بمانيد؟!»



سالار شهيدان در فراز ديگري از كلمات بيدارگرانه و كوبنده خود به وضعيت اسف بار و نابسامان مستضعفان و بيچارگان مي پردازد و مي فرمايد:



«وقد ترون عهود الله منقوضة فلا تفزعون وانتم لبعض ذمم آبائكم تقرعون وذمة رسول الله مخفورة، و العمي والبكم والزمن في المدائن مهملة لاترحمون و لافي منزلتكم تعملون ولامن عمل فيها تعنون وبالادهان والمصانعة عند الظلمة تامنون؛



شما مي بينيد كه پيمانهاي الهي شكسته مي شود ولي هيچ فرياد نمي كشيد در حالي كه براي بعضي از پيمانهاي پدرانتان آشفته خاطر مي شويد. اينك پيمانهاي رسول خدا صلي الله عليه و آله مورد بي اعتنايي قرار گرفته و نابينايان، اشخاص كر و زمينگير در همه شهرها بي سرپرست مانده اند، به آنان رحم نمي كنيد و مطابق شان و منزلت خود عمل نمي كنيد و به كساني كه در اين راه خدمت مي كنند توجه نمي كنيد و با چرب زباني و سازش با ستمكاران خود را در حاشيه امن قرار داده ايد.»



امام حسين عليه السلام خودداري از رسيدگي به محرومان و نيازمندان را از بدترين صفات حاكمان مي دانست و همواره مي فرمود:



«شر خصال الملوك: الجبن من الاعداء والقسوة علي الضعفاء والبخل عند الاعطاء؛بدترين صفات حاكمان، ترس از دشمنان، قساوت بر ضعيفان و خودداري از بخشش در موقع عطا مي باشد.»



آن حضرت علاوه بر حمايتهاي عملي خويش از محرومان جامعه بر ضرورت خدمت رساني به نيازمندان تاكيد كرده، در گفتارها و اشعارش اين اعتقاد خود را ابراز مي نمود.



نمونه اي از اشعار آن بزرگوار را مي خوانيم:



«اذا جادت الدنيا عليك فجدبها علي الناس طرا قبل ان تتفلت »



«آنگاه كه دنيا به تو روي خوش نشان داد [و برايت امكاناتي فراهم شد] تو هم از آن به نفع نيازمندان و مستمندان بهره گير، قبل از آنكه از دستت بيرون رود.»



فلا الجود يفنيها اذا هي اقبلت ولا البخل يبقيهااذا ما تولت »



«نه بخشش تو آن را ـ هر گاه به تو روي آورد ـ از بين خواهد برد و نه بخل تو، آن را ـ هر گاه به تو پشت كند ـ باقي خواهد گذاشت.»



آثار خدمتگزاري



حضرت حسين بن علي عليه السلام براي توسعه امر خدمت رساني در جامعه، مردم را از آثار اين امر مقدس آگاه كرده، مي فرمايد:



«فمن تعجل لاخيه خيرا وجده اذا قدم عليه غدا ومن اراد الله تبارك وتعالي بالصنيعة الي اخيه كافاه بها في وقت حاجته وصرف عنه من بلاء الدنيا ما هو اكثر منه ومن نفس كربة مؤمن فرج الله عنه كرب الدنيا والآخرة؛هر كس براي نيكي [و خدمت رساني] به برادر خود بشتابد فردا نتيجه آن را خواهد ديد و كسي كه براي خدا به برادر ديني خود ياري نمايد خداوند او را به هنگام نيازمندي ياري خواهد كرد و بيشتر از آن او را از بلاها و گرفتاريها دور خواهد ساخت و آن كسي كه اندوه و غم را از دل مؤمني بر طرف نمايد، خداوند متعال غم و غصه هاي دنيا و آخرت [او] را برطرف خواهد نمود.»



مهم ترين شرط خدمتگزاري



در خدمتگزاري به مردم يك شرط اساسي وجود دارد كه بدون آن عمل نيك، ارزش واقعي خود را از دست خواهد داد و آن اينكه خدمت به مردم بايد از راه صحيح و پاكيزه انجام پذيرد. و بر اساس تقوا و پاكدامني و براي خدا باشد وگرنه خدمت رساني به خاطر مقاصد نفساني و هواهاي شيطاني هيچ گونه تاثيري نخواهد داشت؛ چرا كه عمل خير بايد از راه خير و نيك انجام پذيرد؛ همچنان كه خداوند متعال مي فرمايد:



«انما يتقبل الله من المتقين » «خداوند متعال فقط از پرهيزگاران [اعمال نيك] را مي پذيرد.»



در اين راستا امام حسين عليه السلام رهنمودهاي ارزنده اي به جامعه بشري عرضه نموده است. هنگامي كه به آن حضرت خبر دادند «عبدالله بن عامر» ـ از كارگزاران بني اميه ـ چنين و چنان صدقه داده و عده زيادي برده آزاد كرده است، امام عليه السلام فرمود:



«مثل عبدالله بن عامر همانند كسي است كه از حاجيان و راهيان خانه خدا سرقت كرده و سپس اموال دزدي را صدقه مي دهد.» آنگاه افزود:



«انما الصدقة الطيبة صدقه من عرق فيها جبينه واغبر فيها وجهه؛ صدقه پاكيزه، صدقه كسي است كه در راه كسب آن پيشاني اش عرق كرده و صورتش غبارآلود شده است.»



وقتي از امام صادق عليه السلام سؤال شد: «منظور حضرت سيد الشهداء عليه السلام چه كسي بوده است؟» فرمود: «علي بن ابي طالب عليه السلام.

پاورقي

. مستدرك الوسائل، ج 12، ص 369.



. اصول كافي، باب خدمت به مؤمن، ح 1.



. صحيفه سجاديه، دعاي 20.



. كشف الغمه، ج 2، ص 29.



. تحف العقول، ص 247.



. بحارالانوار، ج 44، ص 190.



. الاختصاص، ص 225؛ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 429.



. بحارالانوار، ج 71، ص 315.



. مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 221.



. همان، ج 4، ص 66؛ بحارالانوار، ج 44، ص 190.



. بحارالانوار، ج 44، ص 196.



. تحف العقول، ص 237 و 238.



. العوالم، الامام الحسين عليه السلام، ص 62.



. المناقب، ج 4، ص 66.



. كشف الغمه، ج 2، ص 29 و 30.



. مائده/27.



. دعائم الاسلام، ج 2، ص 329؛ مستدرك الوسائل، ج 7، ص 244.

عبد الكريم پاك نيا