بازگشت

تاثير حماسة حسيني در فرهنگ مردم آلباني






وقتي كه در سال 1373 وارد آلباني شدم ، مناره هاي بلند مسجدي زيبا و قديمي درميدان مركزي شهر «تيرانا» توجّه مرا به خود جلب كرد و از اين كه آثاري از اسلام ومسلماني را در اروپا مي ديدم به خود مي باليدم . امّا در طي 5 سال و اندي ، زندگي با مردم آن جا نكته هاي زيادي از زندگي ديني و مذهبي مردم برايم روشن شد و مهم ترين ويژگي و خصوصيت اسلام در ميان آنها، عشق و علاقه مردم و آشنايي آنان با اهل بيت : بود،حتي در ميان اهل تسنن . لذا وقتي فراخوان مقاله در زمينة امام حسين (ع) را ديدم ، بر آن شدم از آنچه در اين مورد در آن سرزمين ديده ام و خوانده ام ، مقالة كوتاهي تهيه و براي آن همايش ارسال كنم .







مقدمه



كربلا و حماسة خونين عاشورا، فقط حادثه اي تاريخي نيست ، چرا كه حوادث تاريخي زيادي ، چه بسا خشن تر و خونين تر از عاشورا در طي سال هاي زندگي بشر رخ داده ، چه بسا مورخان متعددي را وادار به ضبط و نقل اين حوادث در ميان كتاب هاي قطورو صفحات زيادشان نموده است . ولي باز هم نسل آينده به آن حادثه ، فقط به چشم يك حادثه در همان زمان نگريسته ، امّا آنچه حادثة تاريخي و حماسه اي عاشورا را از ديگرحوادث تاريخي و حماسي جهان ممتاز مي كند، اثر آن بر روي مردم جهان ، آن هم نه درآن زمان ، بلكه در اعصار مختلف تا زمان فعلي است و آن به دليل وجود قهرمانان شجاع وپاكي است كه به خاطر اعتلاي اسلام به چنين مبارزه اي دست زدند، نه فقط به صرف عقيده . چرا كه در دنيا قهرمانان زيادي براي عقيدة خود مبارزه كرده اند و جان خود را بر سرعقيدة شان گذاشته اند، امّا امام حسين (ع) و ياران باوفايش براي اعتلاي دين و اسلام كه به فرمودة قرآن «همانا دين نزد خدا اسلام است » و دين كاملي ، جز اسلام نيست ، مبارزه كردند و جان عزيز خود را در ازاي به دست آوردن كالاي با ارزشي ـ كه همان رضاي الهي بود ـ از دست دادند و مسلماً اثرهاي چنين معاملة خدايي ، نيز شگفت آور مي شود، و لذامي بينيم كه در شرق «گاندي » در مبارزه اش با استعمار انگليسي ، امام حسين 7 راالگوي خود قرار مي دهد و در اروپا، شاعري با عشق امام حسين (ع) مديحه سرايي مي كندو بدين وسيله به مبارزان كشورش كه بر عليه غاصبان مملكت او مي جنگند، انرژي و نيرومي دهد. اين شاعر كه «آلبانيايي » است با عشق فراوانش به اهل بيت : به خصوص امام حسين (ع) در فصل شانزدهم تا بيست و پنجم كتابش تحت عنوان كربلا، خطاب به مردمي كه نشسته اند ونمي جنگند مي گويد:



دين را بي آبرو كرديد.



و ملت و ميهن را



و ايمان قوي را



و از ميدان فرار كرديد



كربلا را به ياد آوريد



و چون موضوع اين مقاله «كربلا در شعر شعراي آلباني » است ، لازم مي بينم كه قبل از پرداختن به آن ، مقدمه اي دربارة آلباني و تاريخ ورود اسلام به اين سرزمين به طورمختصر بيان نمايم :







سرزمين آلباني



آلباني در جنوب غربي شبه جزيره بالكان و قارة اروپا قرار دارد و شايد عقب مانده ترين كشور در اين قاره باشد، و با كشورهاي مونته نگرو، صربستان ، مقدونيه ويونان مرز مشترك دارد. جمعيت آن حدود 4 ميليون نفر است كه اكثر مطلق آنها آلبانيايي نژادند كه حدود دو هزار سال پيش از ميلاد مسيح (ع) در اين شبه جزيره ساكن شدند.



هفتاد درصد آنها مسلمان ، بيست درصد ارتدكس و ده درصد باقي مانده ، كاتوليك مي باشند، زبان آلبانيايي ، كه 98 درصد جمعيت كشور با آن صحبت مي كنند، از نظرزبان شناسي شاخه اي مستقل و به زبان هاي هند و اروپايي تعلق دارد و خط اين كشور از1908 ميلادي به لاتين تغيير يافته است .







ورود اسلام به آلباني



دربارة ورود اسلام به شبه جزيره بالكان نظرهاي مختلفي وجود دارد. گروهي معتقدند، در سال 1453 ميلادي شهر قسطنطنيه به تصرف تركان عثماني درآمد و سقوط اين شهر، كه تا آن زمان مانع بزرگي در راه پيشرفت مسلمانان محسوب مي شد، بر

جسارت تركان افزود و آنها فتوحات خود را در اروپا ادامه دادند.



و عده اي نيز مي گويند كه مردم يوگسلاوي قبل از قرن نهم هجري ، اسلام را به دليل پيروزي مسلمانان بر جزيرة «صقليه » شناخته بودند و از همان زمان بود كه اسلام درمنطقه گسترش يافت .



و سرانجام ، گروهي بر اين عقيده اند كه ايرانيان ، اسلام را به منطقة بالكان بردند ودليل اين مدعي را كتاب هاي خطي فراواني كه به زبان هاي تركي و فارسي در كتاب خانة (غازي خسروبيگ - سارايوو) و يا مدرسه علوم ديني علاءالدين ثانويه در «كوزوو» وجوددارد، ذكر مي كنند. تعداد نسخة خطي در «سارايوو» حدود چهار هزار جلد است .



به هر حال با قبول هر يك از نظرهاي فوق ، نمي توان از اين واقعيت چشم پوشيدكه عثماني ها حدود چهار يا پنج قرن در اين منطقه حكومت كردند و آلباني در اواسط 1478 ميلادي برابر با ربيع الاول سال 883 هجري به تصرف كامل عثماني درآمد، بعد ازتسلط كامل عثماني بر آلباني ، آرامش و سكوت در اين كشور كه سال ها در جنگ و ناآرامي به سر مي برد، مستقر شد. در اين زمان تشرف به دين اسلام در ميان مردم آلباني شايع گرديد. دين اسلام و طريقت هاي اسلامي ، همزمان با ورود لشكريان مسلمان عثماني به سرزمين آلباني و فتح اين كشور در اواخر قرن چهاردهم ميلادي ، به اين سرزمين راه يافت .







طريقت هاي تصوف در آلباني



اكنون چندين قرن است كه اسلام و فرقه هاي اسلامي به آلباني راه يافته است واگر چه مردم مسلمان آن جا چندين دهه خفقان رژيم كمونيستي را تحمل كرده اند، اما بعداز فرو پاشي نظام كمونيستي فعاليت هايي كه بين آنها گرايش هاي علوي و محبت به اهل بيت ، ديده مي شود زياد گشته است .



حدود 45 در صد مسلمانان آلباني را فرقه هاي تصوف طرفدار اهل بيت ، تشكيل مي دهند كه اين فرقه ها قبل از ممنوعيت مذهب در آلباني ، فعاليت چشم گيري داشتند.اين موضوع را مي توان از تكاياي زياد آنان كه در آن زمان وجود داشته است فهميد، و درحال حاضر كه تبليغات مذهبي در اين كشور آزاد شده ، اين فرقه ها شروع به فعاليت و بازسازي تكاياي خود كرده اند.







نهضت كربلا و بكتاشيسم در آلباني



يكي از فرقه ها كه حدود سي درصد مسلمانان را تشكيل مي دهند، فرقة «بكتاشي » است . اين فرقه در آلباني داراي ويژگي هاي جداگانه اي است و تحقيقاتي كه تابه امروز به انجام رسيده است ، اين حقيقت را به اثبات مي رساند كه «بكتاشيه » در آلباني رواج بسياري داشته و از دهه نخست قرن بيستم ميلادي به عنوان مركز جهاني بكتاشيان شناخته شده است .



طرفداران اين طريقت ، معتقد به رسول اكرم (ص) و دوازده امام ِ شيعيان : و به انتظار ظهور مهدي (ع) هستند و در دهة اول ماه محرم ، براي امام حسين (ع) سوگواري مي كنند و يكي از مهم ترين مراسم ديني در تكاياي آلباني برگزاري مراسم عاشورا است .در دهة نخست ماه محرم ، هر روز مجلس ذكر برگزار مي گردد و حاضران در مجلس ،اذكاري را كه به نظم خوانده مي شود، زمزمه مي كنند، ذكرهايي مثل :



لااله الاالله، يا حسين شهيد كربلا، يا حسين ، واي حسين ، شاه حسين واشعاري چون :



اي نور چشم احمد مختار يا حسين اي يادگار حيدر كرار يا حسين



بكتاشيان و ديگر علويان كه شامل طريقت هاي مختلف از قبيل : طريقت خلوتيه ،رفاعيّه ، قادريه و سعديه مي باشند، در دهه اول محرم آب نمي نوشند و از خوردن گوشت وتخم مرغ ، شير و پنير خودداري مي كنند و در روز عاشورا غذايي شيرين از گندم ، نشاسته ،

ودارچين به نام "عاشورا" بين مردم توزيع مي كنند. آنان متأسفانه اين روز را به يك ديگرتبريك مي گويند و يكي از علل آن را اتمام حادثة دردناك و جان سوز شهادت امام حسين (ع) و يارانش در روز عاشورا مي دانند و علت ديگر آن را، اين مي دانند كه امام سجاد(ع) در روز عاشورا زنده ماندند و امر ولايت ادامه پيدا كرد.



طريقة «بكتاشيه » در آلباني نفوذ فراوان داشته و همچون ديگر طريقت هاي صوفيانه با تكيه بر ادبيات به نشر و گسترش مباني عقيدتي خود مي پردازد. ادبيات بكتاشي در آلباني را مي توان در كل ، قسمتي از ادبيات عاشورايي دانست ، زيرا اشعارشاعران اين طريقه مالامال از مدح ائمه اطهار: و ذكر مصائب سالار شهيدان دركربلااست .



شعراي متصوفه اي كه عمر خود را در آلباني گذرانيده و به تركي ، عربي و فارسي شعر گفته اند، كم نيستند. شعر بكتاشي در آلباني از قرن پانزدهم ميلادي به بعد آغاز شد ودر قرن نوزدهم ميلادي به اوج خود رسيد و اين ادبيات شاعرانه بكتاشي در آلباني تاسال 1944 ميلادي ادامه داشته است . البته بايد گفت كه متأسفانه قسمت اعظم اين سرمايه هاي ادبي در معرض تخريب و آتش سوزي قرار گرفت و از بين رفت . درسال 1967 ميلادي پس از بسته شدن تكاياي بكتاشيه در آلباني باقي ماندة كتاب هاي خطي درصندوق هايي مخصوص به كتاب خانه هاي عمومي منتقل شد و بدين ترتيب كتاب هاي مهم خطي وادبيات بكتاشيه به بيرون راه نيافت و از دسترس ديگران دورماند.



قبل از دوران كمونيستي ، بعضي از درويش هاي بكتاشي نيز به عراق مي رفتند وبراي مدت طولاني در كنار مزار امام حسين (ع) در كربلا و حرم امام علي (ع) در نجف اقامت مي كردند. در اين مبحث ، به اختصار دربارة شاعران بكتاشي كه دربارة كربلا ووقايع عاشورا شعر گفته اند، مطالبي را بيان خواهيم كرد.



شاعران آلبانيايي و امام حسين (ع)



يكي از شعراي بكتاشي كه علاقه زيادي نيز به امام حسين (ع) داشت «بابا كمال الدين شميمي » است وي در اواخر قرن هجدهم ميلادي مي زيسته و مي گويند كه هميشه خرقة سبز مي پوشيده است و زماني كه از او مي پرسيدند: چرا خرقة سبز مي پوشي ؟ درجواب طي شعر بلندي چنين مي سرود:



نسب من به پيغمبر نمي رسد، بلكه در سرنوشت من لحظه اي مقدر شده است كه همچون امام حسين (ع) در كربلا شهيد شوم . وي همواره در صحبت هايي كه با يارانش مي كرد مي گفت :



«دوست دارم همچون امام حسين (ع) شهيد شوم . و در يكي از روزها در حالي كه مشغول خواندن فصلي از كتاب حديقة السعاده از فضول بغدادي بود كه در آن ماجراي شهادت امام حسين (ع) نقل شده است ، ناگهان دو گلوله از بيرون پنجره سينة او را نشانه مي گيرد و خونش دو نقطه از صفحة كتاب را رنگين مي كند و اين كتاب تا همين اواخر، درتكيه "بابا عاصم " در "جيروكاسترا" نگه داري مي شده است . وي در قسمتي از شعرش مي سرايد:



به خرقه اي كه در بر كرده ام نگاه مكن



در آن به ديده ترديد منگر



چرا كه اين خرقه قديمي است



امّا من دلير و نيرومندم



و در آن لحظه اي كه فرصت داده شود



به زورمندي جواني از جوانان كربلا



خواهم جنگيد



شميمي به نظر مي رسد كه كوچك است



چونان قطره در برابر دريا



در حال ركوع



امّا چون خوب بشناسيش



دريايي را مي بيني كه دنيا را مي پوشاند.



دريايي كه سرچشمه آن ، از سلاله امام علي (ع) است .



يكي ديگر از شعراي آلباني كه به اهل بيت : عشق مي ورزيد «بابا سرسم علي »است . او در اواخر قرن نهم هجري برابر با پانزدهم ميلادي تولد يافت و به مقام "حكيم اكبر" يعني رئيس طريقت «بكتاشيه » رسيد و تا زمان مرگش يعني سال 977 هجري (1569 ميلادي ) در اين مقام باقي ماند. از وي شعرهاي زيادي به جا مانده كه بعضي ازآنها به چاپ رسيده است . وي در يكي از شعرهايش مي گويد:



از جهاني كه در نور ديدم



به سوي شما بازگشتم



مبارك باد بر شما، راهي كه با آن خويش را نجات داد،



شما راه شاه و صاحب راه را طي مي كنيد.



هيچ كس نمي داند در ميان ما چه كسي رهبر است



و چه كسي بزرگ است .



يزيد ملعون هرگز زبان ما را نمي فهمد



راه ما راه حقيقت است همان راهي كه محمد(ص) و علي (ع) گفته اند.



دو شاعر ديگر آلبانيايي كه درباره حماسه حسيني شعر گفته اند «داليب فراشري » وبرادر كوچكش «شاهين فراشري » مي باشند. داليب فراشري منظومه حماسي "الحديقه "را در سال 1259 هجري به خط عربي سروده است كه در آن بيش از 65 هزار بيت در موردحماسه كربلا و قهرماني هاي امام حسين (ع) آورده شده است . او در يكي از شعرهاي كربلايي اش مي گويد:



اين جا سرزميني است كه خدا آن را انتخاب كرد



سنت خداوند چنين بود



تا او را به آن ميدان راهي كند



درك مصيبت امام حسين (ع) در آن ميدان



براي هر كسي ممكن نيست



چرا كه اين مصيبت در ظرف كلام نمي گنجد.



و برادرش شاهين منظومه "مختارنامه " را كه دوازده هزار بيت است ، به صورت شعربه زبان آلبانيايي ترجمه كرده است . البته اصل اين منظومه به زبان فارسي بوده و شاهين آن را از تركي ، ترجمة منظوم كرده و چند نسخه خطي آن در كتاب خانة ملي تيراناموجوداست .



شاعر تواناي ديگري كه در زمينة كربلا و حماسه حسيني شعر سروده «نعيم فراشري » است . او كه شاعر معروف نهضت ملي ـ ميهني آلباني است ، از بزرگ ترين شاعران بكتاشيه محسوب مي شود و در ادبيات آلباني نقش به سزايي دارد. به عقيده وي ،مذهب در تقويت جنبه معنوي تربيت انسان بسيار مؤثر است . از اين رو، مردم مؤمن آلباني را هميشه موعظه مي كرد. او دربارة تربيت كودكان و نوجوانان مقالاتي از خود به جاگذاشته و در همين خصوص اشعار «بهشت » و «ايمان » را نيز سروده است .



از آثار او مي توان به مجموعة اشعار «كشاورزي و دامداري »، «گل هاي تابستاني » وكتاب «آرزوي واقعي آلبانيايي ها» و «تاريخ اسكندر بيك » اشاره نمود.



نعيم با علاقه فراوان آثار نويسندگان بزرگي ، چون : سعدي و جلال الدين رومي رامطالعه كرد و از آن به بعد تحت تأثير آنها قرار گرفت و شروع به نگارش به زبان فارسي نمود. كتاب تخيلات او، كه به زبان فارسي نوشته شده ، بيانگر احساسات و نگرش دروني نعيم به زندگي است و كتاب «دستور زبان فارسي » او در سال 1871 به چاپ رسيد و در1877 تجديد چاپ شد.



او هم چنين به خلق آثار نظم و نثر به زبان مادري پرداخت و اين متون هنوز به عنوان پايه تحصيلي ادبيات مدارس آلباني تدريس مي شوند.



با نوشتن ديوان منظوم تاريخ اسكندربيك (1898 م ) در بيان حماسة خونين كربلا، شعر حماسي در ادبيات آلباني را پايه گذاري كرد.



از جمله اشعار او مي توان به شعر زير اشاره كرد:



با (ايمان و قول ) به خدا ايمان دارم



و به محمد و علي



و خديجه و فاطمه



حسن و حسين



و به دوازده امام (ايمان دارم )



آنها وجود داشتند و حقيقت داشتند



اصل و نسب ما به علي باز مي گردد



او به ما راه حق را نشان داد



جد ما جعفر است



او در شعر ديگرش تحت عنوان "عباس علي " مي گويد:



اي فرشته اي كه نزد من آمدي



از سوي خداي مقتدر آمدي



چرا از كربلا برايم نمي گويي ؟



تا در اشك غرق شوم



اي ميدان كربلا!



كه در جلوي چشمانم نقش بسته اي



با خون پاك عباس علي



اي خداي بزرگ اين چه حكمتي است ؟



او در يكي ديگر از شعرهايش مي گويد:



چرا فاطمه و دوازده امام را عزيز مي داريم ؟



و به حسن و حسين عشق مي ورزيم ؟



براي آن كه آنها برحقّند



و اصحاب فضل اند



و به كسي بدي نكرده اند...



از ديگر شاعراني كه به امام حسين (ع) علاقه داشت و شعرهايي نيز در اين باره سروده است ، مي توان «بابا احمد توراني » را نام برد. وي كه در جواني اماكن مقدسة عراق را زيارت كرده بود، در سال 1908 ميلادي باباي تكيه روستاي خود «توران » مي شود كه ازشهرت بسياري برخوردار بوده است . او در يكي از اشعارش مي گويد:



با آخرين توان



فرياد زدم الامان



اي حسين شهيد!



خدا دستهاي خود را گشود



و مرا نجات داد



اي خاندان مرتضي !



مرا به فراموشي مسپاريد



و روح مرا



از خدمت در زير پرچم كربلا معاف مكنيد



شاعر ديگر «بابا ملچ » است . اين شاعر بكتاشي در اواخر قرن نوزدهم ميلادي مي زيسته است . او در راه نشر زبان آلبانيايي بسيار مبارزه كرد و از ويژگي شعري او، بايدپركاري ، تنوع و استحكام را بر شمرد. وي هم شعرهاي عرفاني سروده است و هم اشعارملي و ميهني او در يكي از شعرهايش چنين مي سرايد:



از عذاب و سختي ها گريان مباش



امام حسين خود نيز بسيار رنج و سختي كشيده است .



راه خويش را گم مكن !



رنج ها تو را بيشتر به زندگي نزديك مي كنند



اين امام زين العابدين (ع) است



چه رنج ها كه در كودكي خود نديد



اگر چه كودكي نو رسته بود



ولي با همه رنج ها آشنا شد



«بابا علي توموري » يكي از شاعراني است كه به زبان عربي و فرانسه تسلط داشت و از دراويش تكيه «پريشتينا» بود. او نيز منظومه اي حماسي در مورد كربلا و رشادت هاي امام حسين (ع) دارد و در يكي از شعرهاي بلندش با عنوان شهيد كربلا مي گويد:



فرزند حضرت فاطمه



نوگل حضرت محمد



مدينه را رها كرد



و به سمت خدا به راه افتاد



همه كساني كه با او همراه شدند



از سرنوشت او در كربلا آگاهي داشتند



امّا باز دست از او بر نداشتند.



البته شعراي ديگري نيز در ميان بكتاشي ها به چشم مي خورند كه در اين مختصر،از ذكر نام آنها خودداري مي شود، ولي آنچه بيانش در اين مقاله ضروري مي باشد، اين است كه واقعة كربلا تأثير بسيار عميقي بر ادبيات آلباني داشته و شاعران و سرايندگان آلبانيايي در غنا بخشيدن به ادبيات حماسي كربلا سهم وافري داشته اند و مرثيه هاي طولاني در رثاي امام حسين (ع) و يارانش سروده اند. اين اشعار معمولاً در دهة نخست عاشورا خوانده مي شوند.







طريقت خلوتية آلباني و حماسة حسيني



از طريقت هاي ديگر علوي ، علاوه بر طريقت «بكتاشي » مي توان از طريقت «خلوتيه » نام برد. پيروان اين طريقت ، طرفدار اهل بيتند و بسيار مايلند كه جوانانشان به احكام اسلامي و معارف اهل بيت : آشنا شوند. آنها در كنار تكاياي خود مدرسه هايي داشته اند كه در آنها قرآن و طريقت اهل بيت : به نوآموزان تعليم داده مي شد. در حال حاضر در مراسم سماع خود، دور هم جمع مي شوند و اين آيين صوفيانه را با دعا به اهل بيت : شروع و با نام آخرين امام (ع) خاتمه مي دهند و سپس به معاويه و يزيد لعنت مي فرستند.



به اميد روزي كه با ظهور حضرت مهدي (ع) آئين شيعي جهاني گردد و همة يتيمان آل محمد(ص) به دور از هرگونه انحراف و اعوجاج در اعتقاد و عمل تحت رايت علوي درآيند و انتقام گيرندة خون امام حسين (ع) در جهان ، حكومت نمايد.










پاورقي

1- نعيم فراشري ، تخيلات ، به كوشش زهرا كدخدا مزرجي ، تهران ، بين المللي امين ،1381.



2- ضوري چيريازي ، "كربلاي آلباني " نشريه PERLA تيرانا، بنياد فرهنگي سعدي شيرازي .



3- اريستوتل ميتسي ، "كربلا از نظر ارزشهاي زيباشناسي در جايگاه نخست قراردارد"، نشريه PERLA تيرانا، بنياد فرهنگي سعدي شيرازي .



4- يورگو بولو، "شعر حماسي كربلا از نعيم فراشري "، نشريه PERLA، تيرانا، بنيادفرهنگي سعدي شيرازي .



5- مقاله "عاشورا در ادبيات بكتاشيه آلباني "، نشريه گلستان قرآن ، شماره 106.



6- مشاهدات و يادداشتهاي شخصي در تيرانا طي سالهاي 1373 - 1378.


زهرا كدخدا مزرجي