ادبيات عاشورا1
ابن يمين فريومدي(وفات 769 هجري)
ابن يمين شيعه اثني عشري بوده و از قصائد غرا كه در مدح خاندان رسالت و ائمه اثني عشرعليهم السلام سروده، حسن عقيدت و صفاي سيرتش نمايان است. ابن يمين معاصر اميران سربداري و مداح آنان بوده است.
ابن يمين از ميان شعرا به خصوصيتي ممتاز است و آن اين كه مداحي هاي او را بر خلاف مدائح شعراي ديگر، جايزشمرده اند، زيرا سلاطين و امراي سربداري علاوه بر شيعه بودن، به خاطر آن كه قشون شكست ناخوردني مغول را شكست داده و ريشه آنان را پس از تسلط طولاني شان، از ايران كنده و سيطره و سطوت رعب آور آنان را، از دلها زائل ودرهم كوبيده اند، شايسته هرگونه ستايش و سزاوار هر نوع حمدي بوده اند.
امراي سربداران درحالي كه در دستي قائمه شمشير داشتند، با دست ديگر، به ترويج تشيع كه خود يكي از رموز واسرار بقاء و دوام و اساس استقلال و قوميت ايران و مايه فخر و مباهات ما ايرانيان است، كوشش داشته اند.
نمونه هايي از اشعار او:
مقتداي اهل عالم چون گذشت از مصطفي
ابن عم مصطفي را دان، علي مرتضي
به حق چار محمد به عز چهار علي
به حرمت دو حسن مقتداي جمله جهان
به يك حسين و به يك جعفر و به يك موسي
كه بنده ابن يمين را، ز بند غم برهان كيستند
اولاد او، اول حسن وانگه حسين
آن كه ايشان را نبي فرمود، امام و مقتدا
بنده اين هر دو مخدوميم در ديوان شرع
مي كنم ثابت به حكم مصطفياين مدعا
چون گذشت از مرتضي اولاد او
رادان امام اولين زيشان حسن، وانگه شهيد كربلا
ناصر بخارائي (وفات 773 هجري)
ناصر از معاريف شعراي قرن هشتم هجري و مسلماني با ايمان و پاك اعتقاد بوده است و ظاهرا شيعه اثني عشري بوده چرا كه در اشعارش، مكرر حضرت علي(ع) و اولاد و احفاد او و خاندان رسول اكرم(ص) را ستوده است، ازجمله، در شش مورد از امام حسن مجتبي(ع) و هفت مورد از حضرت امام حسين(ع) به نيكي ياد كرده و در مدح آنان سخن گفته است و از مصائبي كه بر آنان وارد شده و حقوقي كه از آنان ضايع گرديده، ندبه و اظهار تاسف كرده است.
بايد دانست كه در قرن هشتم، اهل سنت نيز غالبا به پيشوايان شيعه كم و بيش اعتقادي يافته بودند و به آنان حرمت مي نهادند و گاه زبان به مدح و منقبت آنان مي گشودند:
كوردلي كو گزيد، دار فنا
بر بقا كرد سراي سرور در سر
بيت حزن كشته يكي را به زهر
غم زده و تلخ كام خسته يكي را به تيغ
تشنه لب و ممتحن گل شكفد در بهار
سرخ ز خون حسين سبزه برآيد ز خاك
سبز به زهر حسن در غم شاه عرب
خاطر من گوئيا موي سر زندگي است
و در يك شعر معما گويد:
سر يزيد بيفكن به زير پاي حسين
به بيست روز بيرون آر، اين معما را
سلمان ساوجي (وفات 778هجري)
سلمان از شعراي بزرگ قرن هشتم و در رديف قصيده سرايان درجه اول ايران است. وي معاصر حافظ و خواجوي كرماني مي باشد. سلمان شيعه اثني عشري بوده است.
به هنگام زيات مرقد حضرت امام حسين(ع) در كربلا سروده است:
خاك و خون، آغشته لب تشنگان كربلاست
آخر اي چشم بلا بين، جوي خونپايت كجاست
جز به چشم و چهره مسپر خاك اين در
كان همه نرگس چشم و گل رخسار آل مصطفاست
اي دل بي صبر من، آرام گير اينجا دمي
كاندرين جا منزل آرام جان مرتضاست
اين سواد خوابگاه قره العين علي است
وين حريم بارگاه كعبه عز و علاست
روضه پاك حسين است آنكه مشگين زلف
حور خويشتن را بسته بر جاروب اين جنت سراست
زاب چشم زايران روضه اش «طوبي لهم »
شاخ طوبي را به جنت قوت نشو و نماست
محمد قاسم هاشمي