بازگشت

توبيخ عبدالله بن عمر


مصعب بن زبير روزي عبدالله بن عمر را ملاقات کرد و بر او سلام کرد، او روي از مصعب برگرداند.

مصعب گفت: من فرزند برادرت مصعب هستم.

عبدالله گفت: آري تو همان کسي که در يک روز هفت هزار نفر از اهل قبله و مسلمانها را کشتي، هر چه مي تواني عيش کن.

مصعب گفت: اين گروه که من آنان را کشتم مسلمان نبودند بلکه کفار و فاجر بودند.

عبدالله او را گفت: سوگند بخدا اگر تو به تعداد اين مقتولين از گوسفنداني که از مال پدرت به تو ارث رسيده بود کشته بودي، اين کار تو اسراف بود [1] .



پاورقي

[1] تجارب الامم 176 /2.