بازگشت

بجير بن عبدالله


او که از جمله موالي بود و با او جمع زيادي را نزد مصعب آوردند گفت: خدا ما را به اسارت و و تو را به عفو و گذشت مي آزمايد که در يکي خشنودي و در ديگري خشم پروردگار است، هر کسي عفو کند خدا نيز از او درگذرد و او را عزيز گرداند، و هر کس عقوبت کند از قصاص در امان نخواهد بود.

آنگاه گفت: اي پسر زبير! ما اهل قبله ي شما و بر دين شمائيم و از ترک و ديلم نيستيم و ما با اهل شهر خود مخالفت کرديم، يا اينکه ما اشتباه کرديم و يا ايشان، ما همانند ديگر مسلمين که با يکديگر مقاتله کردند و پس صلح کرده و با هم متحد شدند، پس از ما گذشت کنيد و جوانمردي از خود نشان دهيد.

اين سخنان دل مصعب و گروهي از سپاهيانش را نرم کرد و تصميم بر آزادي آنها گرفت [1] .



پاورقي

[1] تجارب الامم 175 /2.