خبر شکست سپاه
چون خبر شکست سپاهيان به مختار رسيد و به او گفته شد که: بزرگان از سپاه تو همه کشته شدند سر در گوش عبد الرحمن بن ابي عمير نهاد و گفت: بخدا سوگند بردگان و موالي به اندازه اي کشته شدند که هيچ سابقه نداشته است. سپس گفت: احمر بن شميط کشته شد و عبدالله بن کامل نيز مقتول گرديد و فلان و فلان کشته شدند، وافرادي را نام برد و گفت: اينان کساني بودند که يک نفر آنها در ميدان جنگ از يک لشکر بهتر بودند.
عبد الرحمن گفت: واقعأ مصيبت بزرگي است.
مختار پاسخ داد: از مرگ چاره اي نيست، خيلي دلم مي خواهد همانند ابن شميط بميرم.
عبد الرحمن مي گويد: آنگاه فهميدم که مختار اگر در جنگ با مصعب موفقيتي کسب نکند، خواهد جنگيد تا کشته شود [1] .
پاورقي
[1] تجارب الامم 169 /2.