پس از واقعه ي سبيع که در آن مختار گروهي از مردم کوفه را که شورش کرده بودند سرکوب کرد، جماعتي از کوفه گريختند و به نزد مصعب بن زبير آمدند، از آن جمله


شبث بن ربعي است که سوار بر شتري شد و دم و گوش آن را بريد و قباي خود را پاره کرد و فرياد مي زد، خبر به مصعب دادند که شبث آمده است، پس او را به مصعب وارد کردند. و ديگر اشراف کوفه نيز آمده و مصعب را در جريان حوادث کوفه گذاردند و از او طلب ياري نمودند و خواستند که با او به جنگ مختار روند.

محمد بن اشعث [1] نيز آمد و مصعب را نيز بر جنگ با مختار تحرک کرد، مصعب او را مورد تفقد قرار داده و اهل کوفه را گفت: مهلت دهيد تا مهلب بن ابي صفره بيايد.

مصعب به مهلب که از طرف او حاکم فارس بود نامه نوشت و او را براي مقاتله با مختار دعوت کرد. مهلب در آمدن تأخير کرد چون جنگ با مختار را خوش نداشت.

مصعب براي آوردن او، محمد بن اشعث را با نامه اي نزد او فرستاد، چون مهلب نامه ي مصعب را خواند به محمد بن اشعث گفت: مصعب پيک ديگري را غير از تو نيافت؟

محمد بن اشعث گفت: من براي کسي نامه آور نيستم جز اينکه بردگان ما بر زنان و فرزندان و حريم ما غالب آمدند.