بازگشت

سخنان سليمان بن صرد


او پس از حمد خدا گفت: من بيم آن دارم که در اين روزگار که زندگي سخت و مصيبت بزرگ و ستم فراگير شده است، ما بازماندگان از شيعه صاحبان فضل نبوده و بسوي خير و صلاح نرفته باشيم، ما خود را آماده ي قدوم اهل بيت پيامبران کرديم


و آنان را ترغيب به آمدن نموده و وعده ي ياري کردن داديم، و چون بسوي ما آمدند اظهار عجز و سستي کرده و در انتظار نشستيم تا فرزند پيامبرمان را که پاره ي تن و خون و عصاره و سلاله ي او بود در بين ما کشتند هنگامي که او فرياد مي زد و مطالبه ي عدل و انصاف مي نمود، ولي او را پاسخ نداديم بلکه فساق او را هدف تير و نيزه هاي خود قرار داده و بر او ستم کرده او را کشته و عريان نمودند.

آيا بپا نمي خيزيد؟ خدا بر شما غضب کرده، ديگر بسوي خانه و زن و فرزند باز نگرديد تا خدا را از خود خشنود سازيد، سوگند به خدا گمان ندارم او راضي شود جر اينکه با کسي که حسين را کشت پيکار کنيد، و از مرگ نهراسيد زيرا هر کس از مرگ ترسيد ذليل شد، و همانند قوم بني اسرائيل باشيد که پيامبرشان به آنان گفت (انکم ظلمتم انفسکم) (فتوبوا الي بارئکم فاقتلوا انفسکم) [1] پس آنان آماده شدند و گردنهاي خود را کشيده چون دانستند که آنان را از آن گناه بزرگ نمي رهاند مگر کشته شدن، پس شما چگونه خواهيد بود زماني که شما خوانده شويد؟ شمشيرها را بيرون کشيده و نيزه ها را آماده نمائيد «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل» [2] تا اينکه فراخوانده شويد جهت کوچ کردن.

در اين هنگام خالد بن سعد بن نفيل برخاست و گفت: بخدا سوگند اگر مي دانستم که کشته شدنم مرا از گناه مي رهاند، هر آينه خود را مي کشتم؛ من تمام شما حضار را گواه مي گيرم که غير از اسلخه آنچه از مال دارم بر مومنين تصدق مي نمايم تا در راه مبارزه با فاسقين به کار گرفته شود.

ابومعتمر برخاست و همانند خالد بن سعد سخن گفت.

پس سليمان بن صرد گفت: کافي است، هر که خواهد چنين کند نزد عبدالله بن وال تيمي رفته و نيازهاي جنگ را نزد او بگذارد، و هنگامي که آنچه لازم است نزد او


فراهم آمد، بوسيله ي آن سلاحها دوستان خود را مجهز و مسلح خواهيم نمود [3] .


پاورقي

[1] سوره‏ي بقره: 54.

[2] سوره‏ي انفال: 60.

[3] کامل ابن ‏اثير 160 /4.