بازگشت

منزل اول


در اولين منزلي که در آن مأموران ابن زياد که حامل سر مبارک امام حسين عليه السلام بودند از مرکبهاي خود فرود آمدند، مشغول ميگساري و عشرت گرديدند، ناگهان دستي از ديوار پديدار شد و با قلمي از آهن اين چند بيت را با خون بر ديوار نوشت:


اترجو امة قتلت حسينا

شفاعة جده يوم الحساب [1] .


با مشاهده ي اين صحنه عجيب آنان برخاسته و آن سر مقدس را ترک کرده و پا به فرار گذاشتند و سپس بازگشتند [2] . و ابن حجر در صواعق به همين کيفيت مطلب فوق را نقل کرده است [3] و باز مي گويد که: اين شعر را سيصد سال قبل از بعثت خاتم النبيين صلي الله عليه وآله وسلم بر سنگي نوشته يافتند و نيز در يکي از کنيسه هاي روميان اين اشعار نوشته شده بود و کس ندانست در چه زماني نوشته شده است؟! [4] .


و سليمان بن يسار گفته است: سنگي را يافتند که بر آن نوشته شده بود:


لا بد ان ترد القيامة فاطمه

و قميصها بدم الحسين ملطخ


و يل لمن شفعاوه خصمائه

و الصور في يوم القيامة ينفخ [5] .



پاورقي

[1] «آيا امتي که حسين را کشتند اميد شفاعت جد او را دارند در روز حساب؟!».

[2] بحارالانوار 305 /45.

[3] صواعق المحرقه 192.

[4] قمقام زخار 544. و مجلسي رحمة الله در بحار 236 /45 از طبري نقل کرده است که حاملان سر مقدس امام، در اولين منزل که به شام مي‏رفتند صداي نوحه‏ي فرشتگان را شنيدند:



ايها القاتلون جهلا حسينا

ابشروا بالعذاب و التنکيل



کل اهل السماء يدعوا عليکم

من نبي و مرسل و قتيل



قد لعنتم علي لسان ابن‏داود

و موسي و صاحب الانجيل



«اي کساني که به ناداني خود حسين را کشتيد! بشارت باد شما را عذاب و شکنجه؛ همه‏ي اهل آسمان شما را نفرين کنند از پيامبر و فرشته و ديگر طوايف؛ شما بر زبان سليمان و موسي و عيسي و صاحب انجيل لعنت شده‏ايد».

[5] «بي گمان فاطمه عليها السلام در روز محشر خواهد آمد در حاليکه پيراهن او به خون حسين آغشته است؛ واي بر کسي که شفيعان او دشمنانش باشند هنگامي که روز قيامت در صور دميده شود».