بازگشت

دو گوسفند


((حاج آقاي نمازي )) از قول مداح با اخلاص اهلبيت عصمت و طهارت حضرت ((حاج آقا محمد خبازي معروف به مولانا)) فرمود:

سال آخري كه كربلا رفتم با ((آقاي دكتر ابن شهيديان و حاج اصغر شيشه بر)) (مداح معروف ) و يك عده اي از مؤ منين بود.

محل اقامتمان را در حسينيه اصفهانيهاي كربلا قرار داديم آن سال جمعيّت زيادي به آن حسينيه آمده بودند، خلاصه نمي دانم چطور شده بود كه در عراق حكومت نظامي شد، و هيچكس حق بيرون آمدن را نداشت .

اتفاقا همان شب دو تا از خواهرها درد زائيدنشان گرفت ؛ خدايا توي حسينيه چكار كنيم ؟!

فوري يكي از اطاقها را خالي كرديم ، زنها را داخل آن اطاق نموديم و چند تا از زنهاي ديگر را جهت پرستاري و كمك به آنجا فرستاديم ، به آقاي دكتر هم گفتيم :

شما هم اينجا باشيد، يك وقت اضطراري پيش آمد، از وجود شما جهت طبابت و درمان بهرمند گرديم .

خلاصه به شوهرهايشان هم گفتيم :

يكي يك گوسفند نذر حضرت اباالفضل (ع ) بكنيد، تا انشاء اللّه حضرت امداد و كمك فرمايند و مشكلات حل شود. گفتند: چشم .

الحمدلله زنها بسلامتي زائيدند و پا سبك كردند.

بعد كه حكومت نظامي تمام شد، يكي يك گوسفند و ديگري دوتا گوسفند خريده بود گفتم :

چرا دو تا گوسفند خريداري كردي ؟!

گفت : وقتي كه نذر كردم ، رفتم توي اطاق تكيه بدهم خوابم برد، خواب ديدم ((حضرت قمربني هاشم (ع ))) تشريف آوردند، در حالي كه سر از بدنشان جدا بود اما زنده هستند، فرمودند: ((چهار سال پيش در فلان جاي اصفهان كارَتْ گير كرده بود گوسفندي نذرفراموش كرده بودي ، اكنون نذرت را اداء كن . (44)


پاورقي

44- صديق المؤ لف