بازگشت

قنديل


((حضرت ابوالفضل (ع ))) سر و صدايي بلند شد. وقتي آمدند، ديدند يك نفر با دو قنديل آنجا ايستاده است . خيال كردند قنديلها را دزديده است و او را متهم به دزدي كردند. آن بنده خدا گفت : ((قربان حواس جمع ، من سه سال پيش بي پول شده بودم آمدم خدمت آقا حضرت ابوالفضل (ع ) و از آقا يك قنديل قرض گرفتم ، حالا وضعم خوب شده ، به عوض آن يك قنديل آورده ام .)) (12)