بازگشت

حاج شيخ جعفر شوشتري ره


علامه محقق حاج شيخ محمد تقي شوشتري در كتاب آياتٌ بيّنات في حقيقة بعض المنامات صفحه صدو چهل و سه مي نويسد:

مرحوم آية اللّه العظمي حاج شيخ جعفر شوشتري نور اللّه مرقد، الشريف صاحب كتاب خصائص الحسينيه كه خود به حق نابغه عصر و زمان خويش بوده مي فرمايد:

يك روز كه از تحصيلات علمي در نجف اشرف فارغ شدم و به وطن خويش شوشتر مراجعت نمودم با تمام وجود دريافتم كه مي بايستي در هرچه بيشتر آشنا كردن و مردم با معارف حقه اسلام انجام وظيفه بنمايم لذا روزهاي جمعه و بعدها با رسيدن ماه مبارك رمضان به خاطر اين مهم ، تفسير صافي را به دست مي گرفتم و از روي آن مردم را موعظه مي كردم و در آخر گفتار براي اينكه به قول مشهور هر غذائي نياز به نمك دارد و نمك مجالس وعظ و ارشاد، ذكر مصائب مولي الكونين حضرت ابي عبداللّه الحسين ع است ، ناچار بودم از كتاب روضة الشهداء كاشفي نيز مقداري مرثيه بخوانم .

ماه محرم را هم كه در پيش بود بدين طريق گذرانيدم متاسفانه به هيچ وجه تحمل جدائي از كتاب را در وقت منبر نداشتم ، يعني بدون در دست داشتن كتاب نمي توانستم مردم را موعظه كنم .

از طرفي مردم هم بهره كافي نمي بردند، تا اينكه يكسال به همين منوال گذشت ، سال بعد نزديكي ماه محرّم با خود گفتم تا كي مي بايستي كتاب در دست بگيرم و از روي آن صحبت كنم و نتوانسته باشم از حفظ منبر بروم بايد انديشه اي بنمايم و خود را از اين مخمصه نجات دهم ، هرچه در اين باره فكر كردم به جائي نرسيدم و راه چاره اي نديدم و در اثر فكر كردن خستگي سر تا سر وجودم را فرا گرفت ، در اين حال از شدت نگراني به خواب رفتم و در عالم رؤ يا ديدم كه در زمين كربلا هستم .

آنهم درست در موقعي كه موكب آقا ابي عبداللّه الحسين ع آنجا نزول اجلال كرده چشمم به خيمه اي كه بر افراشته بودند متوجه دشمنان كه با صفوفي فشرده مقابل آن خيمه ايستاده اند جلورفتم و داخل خيمه شدم .

ديدم حضرت در آنجا نشسته اند بعد از سلام و معانقه آن حضرت مرا در نزديكي خود جاي دادند و به حبيب بن مظاهر رحمة اللّه عليه فرمودند فلاني اشاره به من كردند مهمان ما مي باشد از مهمان مي بايستي پذيرائي كرد. آب در نزد ما پيدا نمي شود و لكن آرد و روغن موجود است برخيزيد با آنها بر ايشان طعامي درست كن ، حبيب بن مظاهر حسب الامر حضرت از جاي بر خواست و بعد ازچند لحظه به داخل خيمه آمدند و طعامي با خود آوردند و آن را در پيش روي من گذاشتند فراموش نمي كنم كه قاشقي هم در ظرف طعام بود چند لقمه از آن طعام بهشتي صفت خوردم سپس بلافاصله از خواب بيدار شدم دريافتم كه از بركت زيارت آن حضرت مُلْهِم به نكات و لطائف و كناياتي در آثار اهلبيت معصومين صلوات اللّه عليهم اجمعين شده ام كه تا به حال به هيچ كس بر فهم آنها از من پيشي نگرفته و دليل بر اين گفتار كتاب خصائص الحسينيه و شصت مجلس و سي مجلس و چهار مجلس همه از ترشحات و قلمي ايهستند. (8)


پاورقي

8- ترجمه خصائص الحسينيه ، ص 20