بازگشت

خدا را به حق حسين قسم داد


در سنه 1370 كربلا مشرف شدم و پسرم مريض شد، و او را به قصد استشفاء همراه بردم .

روز اربعين شد با فرزندم در كنار و گوشه اي از شريعه فرات براي غسل زيارت در آب رفتيم و مشغول غسل كردن بودم كه ناگهان ديدم آب فرزندم را برد و فاصله زيادي بين من و او قرار گرفت و تنها سر او را مي ديدم و توانائي شنا كردن نداشتم و كسي هم نبود كه بتواند شنا كند و او را نجات دهد پس با كمال حضور قلب و خلوص و شكستگي دل به پروردگار ملتجي شده و خدا را بحق حضرت سيدالشهداء (ع ) قسم دادم و فرزندم را طلب كردم هنوز فرزندم را مي ديدم ، كه ناگاه ديدم رو بمن بر مي گردد تا نزديك من رسيد دست او را گرفته از آب بيرون آوردم از حالش پرسيدم .

گفت : كسيرا نديدم ولي مثل اينكه كسي بازوي مرا گرفته بود و مرا به شو خداي را بر اجابت دعايم شكر نمودم . (22)


پاورقي

22- ترجمه كامل الزيارات ص 432.