بازگشت

سقوط و مرگ هادي خان، كه به زور عمامه ي آقا سيد حبيب چاووشي را گرفت


زمان رضاخان، در ايام متحدالشکل نمودن لباس و ممنوعيت عزاداري، روزي در چهارسوق بازار قم، «هادي خان نايب» راه را بر آقا سيد حبيب چاووشي که براي روضه خواني مي رفته است، مي گيرد و از او مي خواهد که عمامه ي خود را تحويل بدهد و متحدالشکل شود!
سيد فوق الذکر، که مردي جليل القدر بوده و در بين مردم محبوبيتي داشته است، از نايب مي خواهد که از او درگذرد و اين کار را نکند، ولي نايب با اصرار و قلدري در حضور مردم، عمامه را از سر سيد برمي دارد. سيد دلش شکسته شده و در حاليکه اشک از ديدگانش سرازير بوده است، خطاب به نايب مي گويد: برو نايب، ان شاءالله از جدم ابوالفضل عليه السلام عوضش را بگيري!

همان شب هادي خان کشيشک بازار بوده است. او در حالي که از دريچه ي بام چهارسو به بازار چشم دوخته بود، ناگهان از بالا به زير افتاد و مغزش با زمين اصابت نمود و فورا مرد. [1] .


پاورقي

[1] چهره‏ي درخشان ج 1، ص 583 به نقل از تاريخ تکايا و عزاداري قم ص 223.