بازگشت

زيارت عاشورا و برطرف شدن دشواريها


((جي )) بردم . كارگران و بنايان در مسجد مشغول تعمير بودند، در يكي از گوشه هاي مسجد رو به قبله نشستيم ، به او گفتم :

به من امر شده غم و غصه و مشكلي را كه هم اكنون در آن به سر مي بري از تو برطرف كنم ، از تو مي خواهم مشكلت را برايم بازگو كني ، به او بسيار اصرار كردم ، ليكن از گفتن سرباز زد، سرانجام مبلغ را به وي دادم ، ولي مقدار آن را به او نگفتم ، مرد گريان شد و گفت :

من مبلغ 45000 تومان مقروضم ، نذر كردم هر روز صبح به مدت چهل روز بعد از نماز صبح زيارت عاشورا بخوانم ، و امرآن را خواندم . (10)


پاورقي

10- همان : ص 30