ديدار امام حسين عليه السلام از قبرستان و عنايت آن حضرت به اهل قبرستان
((مكيال المكارم في فوائد الدعاء للقائم عليه السلام )) بودم ، يكي از رفقاي ايشان به نام حاج سيّد يحيي مشهور به پنبه كار گفت :
برادرم را كه مدتي بود فوت نموده در خواب ديدم با وضع و لباس خوبي كه موجب شگفتي بود.
گفتم : داداش ديگر آن دنيا كلاه چه كسي را برداشتي ؟
گفت : من كلاه كسي را بر نداشتم . گفتم :
من تو را مي شناستم اين لباس و اين موقعيت از آن تو نيست .
گفت : آري ديشب شب اول قبر مادر قبر كن بود آقا سيدالشهدا به ديدن آن زن تشريف آوردند و فرمودند:
به كساني كه اطراف آن قبر بودند خلعت ببخشند و من هم از آن عنايات بهره مند شدم بدين جهت از ديشب وضع و حال ما خوب شده و اين لباس فاخر را پوشيده ام .
از خواب بيدار شدم نزديك اذان صبح بود، كارهاي خود را انجام داده و حركت كردم براي تخت فولاد (قبرستان تاريخي و با عظمت اصفهان ) براي تحقيقات سر قبر برادرم رفتم ، بعضي قرآن خوانها كنار قبرها قرآن مي خواندند، از قبرهاي تازه پرسش كردم ، قبر مادر قبركن را معرفي كردند،
گفتم : كي دفن شده ؟
گفتند: ديشب شب اول قبر او بوده .
متوجه شدم تاريخ با گفته برادرم در خواب مطابق است .
رفتم نزد آقاي قبر كن در تكيه مرحوم آية اللّه آقا ميرزا ابوالمعالي (استاد مرحوم آية اللّه العظمي بروجردي و صاحب كرامات عجيبه ) كه محاذي قبر آن زن بود، احوالپرسي نمودم و از فوت مادرش سؤ ال كردم ، گفت : ديشب اول قبر او بود.
گفتم : روضه خواني مي كرد؟ روضه خوان بود؟ كربلا مشرف شده بود؟
گفت : خير، سؤ ال كرد: اين پرسشها براي چي است ؟ خواهرهر روز زيارت عاشورا مي خواند. (34)
پاورقي
34- زبدة الحكايات ، عبدالمحمد لواساني : ص 237. حكاياتي از عنايات حسيني ، منصور حسين زاده كرماني ، ص 111