بازگشت

بر مزار رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم


وليد عصر فرداي آن واقعه در دارالاماره ، عده اي را سوي امام حسين عليه السلام جهت بيعت فرستاد و حضرت فرمود: تا فردا صبر كنيد تا ببينم چه مي شود.

شب شد و امام حسين عليه السلام بر مزار رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم رفت و پس از دو ركعت نماز با خداي خويش راز و نياز كرد و فرمود: بارالها! اين قبر پيغمبرت ، محمد صلي الله عليه و آله و سلم ، است و من فرزند دختر محمدم صلي الله عليه و آله و سلم و تو آنچه را بر من پيش آمده مي داني ؛ خدايا! به يقين من امور نيك و پسنديده را دوست داشته و امور ناپسند و زشت را ناروا مي شمارم ؛ اي صاحب جلال و كرامت ! به حق اين مزار و آنكس كه در آنست ، آنچه را براي من برگزيني ، خشنودم .

سپس حضرت شروع به گريه كرد و نزديكي صبح لحظه اي به خواب رفت و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را در ميان فرشتگان ديد كه او را به سينه مباركش چسباند و بين دو چشمش را بوسيد و فرمود: فرزندم ! اي حسين ! بزودي ترا در كربلا كشته و سر بريده با لب تشنه خواهم ديد؛ خداوند شفاعت مرا شامل ايشان نكرده و راه گريزي از دست پروردگار متعال نخواهند داشت ؛ اي محبوب من ! اي حسين ! پدر و مادرت و برادرت نزد من آمده و اكنون مشتاق ديدار تواند؛ بطور يقين در بهشت درجاتي براي تو است كه جز با شهادت به آن نمي شوي . (66) ايها الناس نافسوا في المكارم و سارعالمغانم . (67) اي مردم ! در فراگيري صفات نيكو و پسنديده و ثمرات با ارزش معنوي و الهي از يكديگر پيشي گيريد.


پاورقي

66- بحار الانوار 44/328 و مقتل المقرم /147.

67- كشف الغمه 2/29.