اي پسته تو خنده زده بر حديث قند
هنگامى كه امام حسين عليه السلام از مدينه طيبه به قصد زيارت بيتالله الحرام بيرون شد و در خدمت آن حضرت جمعيت زيادى بودند، مردى از قافله مريض شد و به آن حضرت عرض كرد: به انار خيلى ميل دارم. آن جناب فرمود: در اين بيابان باغى است از انار و ميوههاى ديگر، برو و هرچه مىخواهى تناول كن. در آن سرزمين قبل از اين باغى نبود. اهل قافله رفتند باغى مشاهده كرده، داخل آن شدند و هر كس از هر ميوهاى خواست خورد.و چون از باغ بيرون آمدند از نظرها ناپديد شد در همان حال آهويى پيدا شد حضرت به او اشاره نمود و فرمود او را ذبح كنيد و استخوان آن را نشكنيد آن حيوان را ذبح كردند و گوشت آن را خوردند و استخوانها را در پوستش نهادند. آن حضرت دعا كرد و آهو زنده شد پس به اصحاب فرمود هر كدام به شير آهو مايل باشيد از آن بدوشيد. همه از آن دوشيدند و آشاميدند و به بركت دعاى حضرت همه را كفايت كرد. بعد به آهو فرمود تو را چند طفل است و انتظارت را مىكشند برو آنها را شير بده.