بازگشت

امام حسن عسگري (ع) و زوّار كربلا و خراسان


يابن رسول اللّه اسب سواري موجود است چرا سوار نمي شويد، فرمودند:

به خود گوارا نمي بينم كه دوستان و محبّان ما پياده باشند و من سوار شوم ، پس با همان حال با آن دو نفر به خانه ايشان تشريف آوردند.

آن حضرت به ايشان نظر مبارك مي كرد و مي گريست به حدّي كه عرض كردند:

يابن رسول اللّه سبب گريه شما چيست ؟ فرمودند: سبب گريه من اين دو نفر زائر هستند، وقتي به زائر خراسان نظر ميكنم جدّم امام رضا عليه السلام به خاطرم مي آيد كه در ولايت غريب ، بي كس و تنها به او زهر دادند و جگر مباركش را پاره پاره نمودند و احدي نبود تا او را ياري و دلداري نمايد.

و وقتي به اين زائر مي نگرم به خاطرم ميرسد كه جدّم سيّدالشهداء(ع ) كه در روز عاشورا با لب تشنه و جگر سوخته و بي كس و تنها در ميان اهل ظلم و جفا با بدن پاره پاره بر روي خاك و ريگهاي كربلا افتاده بود و درميان اهل ظلم كسي نبود كه ياري اش كند پس هر كس كه ياري و اعانت زوّار ما را كند گويا ما را اعانت و ياري كرداست . (15)


پاورقي

15- كتاب مفتاح الجنّه