بازگشت

آيه تطهير


(اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُم الرِّجْسَ أَهْلَ اْلبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً) [1] .

«همانا خدا چنين مي خواهد که رجس هر آلايش را از شما خانواده ي نبوت ببرد و شما را از هر عيب پاک و منزه گرداند».

بر حسب احاديث متواتر و مشهور بين شيعه و سني آيه تطهير در مورد اجتماع آن پنج شخصيت ممتاز عالم آفرينش در زير کساء، و دعاء و صلوات پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله ـ بر آنها که دفعات متعدد در منزل پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله ـ و در خانه فاطمه زهرا ـ عليها السّلام ـ و در حجره ام سلمه، و بعضي اماکن ديگر اتفاق افتاد، نازل شد، و آيه شريفه و احاديثي که در تفسير آن وارد شده دلالت بر عصمت و جلالت شأن حضرت سيدالشهداء ـ عليه السّلام ـ دارند.

راجع به اين آيه و احاديث کساء و اسناد و متون آن کتابهاي مفصل نگاشته شده، و بعضي راويان مثل صبيح [2] به مناسباتي فقط قسمتي از آن را نقل کرده اند. و از جمله: مسلم، بغوي، واحدي، اوزاعي، محب طبري، ترمذي، ابن اثير، ابن عبدالبر، احمد، حمويني، زيني دحلان، بيهقي و ديگران از عايشه، ام سلمه، انس، واثله، صبيح، عمر بن ابي سلمه، معقل بن يسار، ابي الحمراء، عطيه، و ابي سعيد، و ام سليم [3] روايات متعددي در اين واقعه جليله و منقبت عظيمه نقل کرده اند.

عايشه مي گويد: پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله ـ بامدادي در حالي که يک نوع از بُردهاي يمني (که از موي سياه بافته مي شد) در برداشت بيرون آمد، سپس حسن ـ عليه السّلام ـ آمد، پيغمبر او را داخل بُرد نمود، بعد از او حسين عليه السّلام ـ آمد و داخل بُرد شد، آنگاه فاطمه ـ عليها السّلام ـ آمد و پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله ـ او را داخل بُرد کرد و بالأخره علي ـ عليه السّلام ـ آمد او را داخل بُرد کرده و فرمود:

(اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الْرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً) [4] .

«اوزاعي» از شدّاد بن عبدالله روايت کرده که وقتي سر حسين ـ عليه السّلام ـ آورده شد، مردي شامي به آن حضرت و پدرش جسارت کرد واثلة بن اسقع برخاست و گفت: سوگند به خدا من همواره علي، حسن، حسين و فاطمه را دوست مي دارم، بعد از آنکه شنيدم پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله ـ در حق آنها فرمود آنچه را که فرمود؛ يک روز در خانه ام سلمه در خدمت پيغمبر مشرَّف بودم که حسن آمد پيغمبر او را بر ران راستش نشانيد و بوسيد، پس حسين آمد و او را بر ران چپش نشانيد و بوسيد، سپس فاطمه آمد و او را پيش روي خود نشانيد، آنگاه علي را طلب کرد و گفت: «اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الْرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً» [5] .

«دولابي» در «الذريةالطاهرة» از ام سلمه روايت کرده که پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله ـ به فاطمه فرمود: شوهر و پسرانت را نزد من بياور! فاطمه آنها را خدمت رسول خدا حاضر نمود، پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله ـ کسائي فدکي را بر ايشان پوشاند، و دستش را بر ايشان گذارده و فرمود:

«اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ آلُ مُحَمَّد فاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ بَرکاتِکَ عَلي آلِ مُحَمَّد اِنَّکَ حَميدٌ مَجيدٌ»

خدايا اينها آل محمد هستند: پس صلوات وبرکات خود را بر آل محمد قرار بده، بدرستي که تو حميد مجيدي!

و ام سلمه گفت: من کسا را بلند کردم که بر آنها داخل شوم نگهداشت پيغمبر آن را و فرمود:

«اِنَّکِ عَلي خَيْر»

تو بر خير هستي [6] .

و نظير اين روايت را حمويني از واثله روايت کرده است [7] .

واحدي در اسباب النزول، احمد در مناقب، طبراني از ابي سعيد خدري نقل کرده اند که آيه (اِنَّما يُريدُالله) در حق پنج نفر نازل شد: رسول خدا ـ صلي الله عليه وآله ـ، علي، فاطمه، حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ [8] .

و نيز احمد از ام سلمه روايت کرده که پيغمبر ـ صلي الله عليه وآله ـ در خانه او بود. فاطمه ـ عليهاالسلام ـ با ديگ سنگي که در آن خزيره بود [9] بر آن حضرت وارد شد، پيغمبر در حالي که روي کسائي نشسته بود فرمود: شوهر و پسرانت را بخوان، سپس علي و حسن و حسين آمدند و نشستند و با هم از آن طعام خوردند. ام سلمه گفت: من در حجره نماز مي خواندم خدا اين آيه را نازل کرد:

(اِنَّما يُريدُ اللّه لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً)

پس پيغمبر زيادتي کسا را گرفت و آنها را با آن پوشانيد. سپس دستش را بيرون آورد و اشاره به آسمان کرد و گفت:

«اَللّهُمَّ هؤلاءِ أَهْلِ بَيْتي، وَ حامَّتي (اَيْ خاصَّتي) فَاذْهَبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطهيراً»

خدايا اينان اهل بيت و خاصان منند پس، از ايشان هر رجس و آلايش را دور گردان، و ايشان را پاکيزه کن پاکيزه کردني.

ام سلمه گفت: من سر خود را از خانه داخل نموده و گفتم: من با شمايم يا رسول الله؟

فرمود:

«اِنَّکِ اِلي خَيْرِ اِنَّکِ اِلي خَيْر» [10] .

تو بسوي خيري، تو بسوي خيري.

و نظير اين حديث را واحدي [11] نيز به سند خود از ام سليم روايت کرده است.

اين احاديث کثير، بر عصمت حضرت سيدالشهداء ـ عليه السّلام ـ دلالت دارند و اينکه هر عمل و اقدام و نهضتي که بنمايد مطابق صواب و حقيقت است. سيوطي در «اکليل» به اين آيه استدلال نموده و گفته است که همه اجماع اهل بيت را حجت مي دانند زيرا خطا رجس است و رجس و پليدي نيز از ايشان نفي شده است [12] .


پاورقي

[1] سوره احزاب، آيه 33.

[2] اسد الغابه ج 13 ص 11، الاصابه ج 2، ص 175 ـ 4033.

[3] صحيح مسلم ج 7 ص 130. مصابيح السنة ج 2 ص 278. ذخائر العقبي ص 24. ترمذي ج 23، ص 200 و 242 و 248. اسدالغابه ج 1، ص 11و 12 و ج 2 ص 20 وج 3 ص 413. الاصابه ج 2، ص 175 ـ 433. اسباب النزول واحدي ص 267. المحاسن و المساوي بيهقي ج 1، ص 481.

[4] صحيح مسلم ج 7 ص 130. مصابيح السنة ج 2 ص 278. ذخائر العقبي ص 24.

[5] اسد الغابه، ج 2، ص 20.

[6] ذخائر العقبي ص 24. العمده ف 9 ص 25 در اين کتاب در فصل 8 از ص 15ـ22 و در فصلهاي ديگر احاديث بسياري از اهل سنت راجع به اجتماع اين پنج تن برگزيدگان خدا نقل کرده است.

[7] فرائد السمطين، ج 1، ص 24.

[8] ذخائر العقبي ص 24. در اين کتاب از ص 21 ـ 24 طرق اين حديث مذکور است و اسباب النزول، ص 267.

[9] «خزيره» عبارت از اين است که تکه هاي گوشت را همراه آب زياد در ديگ ريخته، روي آتش بگذارند، وقتي که پخته شد آرد در آن ريخته و فرود آورند.(منتهي الارب).

[10] السيرة النبويه، ج 3، ص 366.

[11] اسباب النزول، ص 267.

[12] اکليل ص 178؛ مخفي نماند که در کتب شيعه اسناد اين حديث در نهايت کثرت و متن بعضي از اين احاديث بطور تفصيل روايت شده که از جمله آنها «حديث کساء» است.