بازگشت

غيرت الهي در نهاد حسين


در روز عاشورا اباعبدالله نقطه اي را مرکز قرار داده بود. حمله مي کرد اول جنگ تن به تن عده اي آمدند، ولي تا آمدند، اباعبدالله به آن ها مهلت نداد، به طوري که رعب در دل دشمن قرار گرفت. عمر سعد فرياد کرد: چه مي کنيد؟ والله نفس ابيه بين جنبيه باکي داريد مي جنگيد؟ اين فرزند همان علي است هذا ابن قتال العرب اين فرزند کسي است که عرب را مي کشت. مي خواست تعصب عربيت را عليه حضرت تحريک کرده باشد.

گفتند چه کنيم؟

گفت: اين طور مصلحت نيست. اگر يک يک برويد، يک نفر از شما را باقي نخواهد گذاشت حمله را همه جانبه، کنيد. اباعبدالله به هر طرف حمله مي کرد، فرار مي کرد، ولي مواظب بود که از خيمه ها دور نشود. غيرت حسين هم هست. حسين شجاع است، صبور است راضي به رضاي الهي است مخلص است ولي غيرة الله هم هست، غيرتش هم به او اجازه نمي دهد که زنده باشد و کسي نزديک خيام حرم او بيايد. به اهل بيت دستور داد که شما ابدا از خيمه ها بيرون نياييد.