بازگشت

قافيه «ه»



وَقَعنا فِي الخَطايا وَالبَلايا

وفي زَمَنِ انتِقاصٍ وَاشتِباهِ
تَفانَي الخَيرُ وَالصُّلَحاءُ ذَلّوا

وعَزَّ بِذُلِّهِم أهلُ السَّفاهِ
فَصارَ الحُرُّ لِلمَملوکِ عَبداً

فَما لِلحُرِّ مِن قَدرٍ وجاهِ
وبادَ الآمِرونَ بِکُلِّ حَرفٍ [1] .

فَما عَن مُنکَرٍ فِي النّاسِ ناهِ
فَهذا شُغلُهُ طَمَعٌ وَجَمعٌ

وهذا غَافِلٌ سَکرانُ لاهِ

* * *

در ورطه بلا و خطا افتاده ايم

در روزگار انحطاط و سرگرداني.

خير، از ميان رفته و صالحان، ذليل گشته اند

و با ذلّت صالحان، سفيهان، عزّت يافته اند.

آزادگان، به اسارتِ بَردگان در آمده اند

و براي آنان ارزش و منزلتي نيست.

آنان که امر به معروف مي کردند، هلاک گشته اند

و ميان مردم، هيچ نهي کننده اي از بدي وجود ندارد.

برخي طمعکارانه به جمع مال، مشغول اند

و عدّه اي نيز غافل و سرمست و خوش گذران اند.


پاورقي

[1] في ديوان الإمام الحسين‏ عليه السلام: «وباءَ الآمِرونَ بکُلِّ عُرفٍ».