بازگشت

قافيه «ك»



عَجِبتُ لِذِي التَّجارِبِ کَيفَ يَسهو

ويَتُلو اللَّهوَ بَعدَ الاِحتِناکِ [1] .
ومُرتَهَنُ الفَضائِحِ وَالخَطايا

يُقَصِّرُ فِي اجتِهادٍ لِلفَکاکِ
وموبِقُ [2] نَفسِهِ کَسَلاً وجَهلاً

ومورِدُها مَخوفاتِ الهَلاکِ
بِتَجديدِ المَآثِمِ کُلَّ يَومٍ

وقَصدٍ لِلمَحارِمِ بِانتِهاکِ
سَيَعلَمُ حينَ تَفجَؤُهُ المَنايا

ويَکنُفُ حَولَهُ جَمعُ البَواکي

* * *

از صاحب تجربه [که سرد و گرم روزگار را چشيده] در شگفتم

که چگونه در غفلت است و به دنبال سرگرمي مي رود!

در شگفتم از کسي که جانش در گروِ رسوايي ها و خطاهايش است

و در کوشيدن براي رهاييِ جانش کوتاهي مي کند.

با تنبلي و ناداني، موجب هلاکت خويش مي شود

و خود را به مَهلکه هاي ترسناک درمي اندازد

با تکرار کردن گناهان در هر روز

و با پرده دري در انجام دادن حرام هاي الهي.

اين را وقتي خواهد فهميد که مرگ، ناگهان به سراغش بيايد

و گريه کنندگان، بر گردش حلقه زنند.


پاورقي

[1] حَنَّکَتْکَ الاُمور: أي راضتک وهذّبتک (النهاية: ج 1 ص 452 «حنک»).

[2] وَبَقَ: هَلَکَ (الصحاح: ج 4 ص 1562 «وبق»).