بازگشت

قافيه «الف»




تَبارَکَ ذُوالعُلي وَالکِبرِياءِ

تَفَرَّدَ بِالجَلالِ وبِالبَقاءِ
وسَوَّي المَوتَ بَينَ الخَلقِ طُرّاً

وکُلُّهُم رَهائِنُ لِلفَناءِ
ودُنيانا وإن مِلنا إلَيها

فَطالَ بِهَا المَتاعُ إلَي انقِضاءِ
ألا إنَّ الرُّکونَ إلَي الغَرورِ

إلي دارِ الفَناءِ مِنَ العَناءِ
وقاطِنُها سَريعُ الظَّعنِ عَنها

وإن کانَ الحَريصُ عَلَي الثَّواءِ. .

* * *

خجسته است خداوند بلندمرتبه و باعظمت

آن که در شکوه و جاودانگي، يگانه است.

خداوندي که مرگ را ميان همه آفريدگان، يکسان قرار داد

و همه آنها در گروِ فنايند. .

دنياي ما فاني است، اگرچه به آن علاقه داشته باشيم

و مدّتي طولاني از آن، بهره مند باشيم.

هان که دل سپردن به سراي فريب و فنا

خود، موجب رنج است.

و مقيم کوي دنيا، ناگزير است که زود از آن، کوچ کند

اگر چه بر ماندن، حريص باشد.