بازگشت

در فضيلت خاندانش و شايسته تر بودنش براي خلافت



أبي عَلِيٌّ وجَدّي خاتَمُ الرُّسُلِ

وَالمُرتَضَونَ لِدينِ اللَّهِ مِن قَبلي
وَاللَّهُ يَعلَمُ وَالقُرآنُ يَنطِقُهُ

أنَّ الَّذي بِيَدَي مَن لَيسَ يَملِکُ لي
ما يُرتَجي بِامرِئٍ لا قائِلٍ عَذلاً [1] .

ولا يَزيغُ إلي قَولٍ ولا عَمَلِ
ولا يُري خائِفاً في سِرِّهِ وَجِلاً

ولا يُحاذِرُ مِن هَفوٍ ولا زَلَلِ
يا وَيحَ نَفسي مِمَّن لَيسَ يَرحَمُها

أما لَهُ في کِتابِ اللَّهِ مِن مَثَلِ
أما لَهُ في حَديثِ النّاسِ مُعتَبَرٌ

مِنَ العَمالِقَةِ [2] العادِيَّةِ الاُوَلِ
يا أيُّهَا الرَّجُلُ المَغبونُ شيمَتُهُ

إنّي وَرِثتُ رَسولَ اللَّهِ عَن رُسُلِ
أأنتَ أولي بِهِ مِن آلِهِ فَبِما

تُرَي اعتَلَلتَ وما فِي الدّينِ مِن عِلَلِ. [3] .

* * *

پدرم، علي و جدّم، خاتمِ پيامبران است

آنان که قبل از ما براي ابلاغ دين خدا، مورد رضايت خداوند بودند.

خدا مي داند و قرآن نيز مي گويد

آن کسي که در برابر من قرار گرفته است (يزيد)، حقّ حاکميتي بر من ندارد.

به چنين کسي اميد نمي رود که ملامت کننده نباشد

و در گفتار و عمل، منحرف نگردد.

در نهان، بيمناک و هراسناک نيست

و از لغزش و سقوط، حذر نمي کند.

واي بر جان من از کسي که بر آن رحم نمي کند!

آيا براي او در کتاب خدا مَثَلي وجود ندارد؟

آيا در سخنان مردم، براي او عبرت هايي نيست

از سرنوشت قوم عمالِقه تجاوزگر و ستمگران پيشين [در شام] ؟

اي که اخلاقش به انحطاط کشيده! [بدان که]

من، وارث پيامبر صلي الله عليه وآله و او هم وارث پيامبران الهي است.

آيا تو با آن که نامناسب ديده مي شوي، از اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله به او شايسته تري

در حالي که در دين خدا کاستي اي وجود ندارد؟!


پاورقي

[1] العَذْلُ: المَلامَةُ (الصحاح: ج 5 ص 1762 «عذل»).

[2] العَمالِقة: الجبابرة الذين کانوا بالشام من بقيّة قوم عاد (النهاية: ج 3 ص 301 «عملق»).

[3] کشف الغمّة: ج 2 ص 249، بحار الأنوار: ج 78 ص 125 ح 6.