بازگشت

درباره افتخارات خويش، در روز عاشورا



أنَا ابنُ عَلِيِّ الطُهرِ مِن آلِ هاشِمٍ

کَفاني بِهذا مَفخَراً حينَ أفخَرُ
وجَدّي رَسولُ اللَّهِ أکرَمُ مَن مَشي

ونَحنُ سِراجُ اللَّهِ فِي الخَلقِ نَزهَرُ
وفاطِمُ اُمّي مِن سُلالَةِ أحمَدٍ

وعَمِّيَ يُدعي ذَا الجَناحَينِ جَعفَرُ
وفينا کِتابُ اللَّهِ اُنزِلَ صادِقاً

وفينَا الهُدي وَالوَحيُ بِالخَيرِ يُذکَرُ
ونَحنُ أمانُ اللَّهِ لِلنّاسِ کُلِّهِم

نَطولُ [1] بِهذا فِي الأَنامِ ونَجهَرُ
ونَحنُ وُلاةُ الحَوضِ نَسقي وُلاتَنا

بِکَأسِ رَسولِ اللَّهِ ما لَيسَ يُنکَرُ
وشيعَتُنا فِي النّاسِ أکرَمُ شيعَةٍ

ومُبغِضُنا يَومَ القِيامَةِ يَخسَرُ. [2] .

* * *

من، پسر عليِ پاک از خاندان هاشمم

براي افتخار، همين مرا بس است.

جدّ من، پيامبر خدا، گرامي ترينِ مردم است

و ما چراغ هاي خداونديم که در زمين مي درخشيم.

فاطمه، مادرم، از تبارِ احمد است

و عمويم جعفر، [در بهشت،] «صاحبِ دو بال» خوانده مي شود.

کتاب راستين خدا، ميان ما نازل شده است

و هدايت در خاندان ماست و از وحي به نيکي سخن مي رود.

ما امان خدا براي همه مردمانيم

و به همين دليل، ميان مردم، والا مرتبه ايم و آن را آشکار مي کنيم.

ما صاحبان حوض کوثريم و دوستداران خود را

با جام پيامبر خدا، سيراب مي کنيم و اين، چيزي انکارناشدني است.

پيروان ما ميان مردم، گرامي ترين پيروان اند

و دشمنان ما روز قيامت، زيان مي کنند.


پاورقي

[1] طالتِ النّخلة: ارتفعت (المصباح المنير: ص 381). وفي بعض المصادر: «نُسِرُّ» بدل «نطول».

[2] الاحتجاج: ج 2 ص 103 ح 168، المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 80، کشف الغمّة: ج 2 ص 231، تسلية المجالس: ج 2 ص 316، بحار الأنوار: ج 45 ص 48؛ الفتوح: ج 5 ص 116، مقتل الحسين للخوارزمي: ج 2 ص 32 کلاهما نحوه، مطالب السؤول: ص 72 وليس فيه من «نحن أمان» إلي «نجهر».