شهادت حضرت علي اکبر
سيدالشهداء عليه السلام چون صداي بي کسي و ناله ي درماندگي فرزند دلبند خود را شنيد، اسب را به ميدان تاخت، تا خود را بر سر کشته ي فرزند خود رسانيد.
حميد بن مسلم مي گويد: همين که آن شاهزاده بر زمين افتاد، نشست و گفت:
«يا أبتاه! عليک مني السلام» اينک جدم محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم، جدم علي مرتضي عليه السلام، جده ام فاطمه ي زهرا عليهاالسلام و عمويم حسن مجتبي عليه السلام آمده اند و مشتاق لقاي تو مي باشند.
اين را گفت و صيحه اي زد که روحش از بدنش بيرون رفت.
ابن طاووس رحمه الله مي گويد:
وقتي امام حسين عليه السلام بر سر کشته ي علي اکبر عليه السلام رسيد بر زمين نشست، روي شريفش را بر روي مبارک او گذارد و فرمود:
«قتل الله قوما قتلوک [يا بني!] ما أجرأهم علي الله و علي انتهاک حرمة رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم»؛
خداوند بکشد جماعتي را که تو را بي گناه کشتند، چه جرأت داشتند بر خدا و بر هتک حرمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم.
آنگاه بي اختيار گريه بر او چيره شد و فرمود:
«علي الدنيا بعدک العفا»؛
بعد از تو خاک بر سر دنيا اي فرزند! اما تو از دنيا و شدايد آن خلاص شدي و به سوي روح وريحان جنان شتافتي، «و قد بقي أبوک فما أسرع لحوقه بک»؛ پدرت تنها و بي کس در محنت و شدايد دنيا ماند، لکن زود به شما ملحق خواهم شد.