امام سجاد و ياري از امام حسين
سيدالساجدين عليه السلام چون ناله پدر بزرگوار خود را شنيد از خيمه بيرون آمد و حال آن که عليل، رنجور و مريض بود و طاقت برداشتن سلاح حرب و شمشير را نداشت.
ام کلثوم عليهاالسلام در پشت سرش ندا مي کرد: اي نور ديده! به کجا مي روي؟ برگرد.
حضرت فرمود:
«يا عمتاه! ذريني اقاتل بين يدي ابن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم»؛
اي عمه! بگذار بروم و در برابر فرزند پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم جهاد کنم.
سيدالشهداء عليه السلام به خواهر خود فرمود:
او را بگير و مگذار به ميدان رود که دنيا از نسل آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم خالي نماند. [1] ..
پاورقي
[1] رجوع شود به: بحارالانوار: 45/45 و الدمعة الساکبه: 334/4