بازگشت

با دو زانو گفت



با دو زانو گفت: بايد ناگزير

برکشيد از ديده ي من نوک تير
تا چو شه آيد به بالين سرم

ديده اي باشد که رويش بنگرم
ورنه گر ماند فرو تيرم به عين

کي توانم ديد رخسار حسين؟



صابر همداني