بازگشت

اين كشته فتاده به هامون حسين توست


همچنان که بر يک کتاب مهم علمي و ديني مانند «اصول کافي » يا «رسائل ومکاسب » شيخ انصاري و «کفاية الأصول » آخوند خراساني ، شروح زيادي نوشته شده است ، در استقبال از «ترکيب بند محتشم کاشاني » هم شعرهايي سروده شده است که در حقيقت شرح و حاشيه اي است بر سروده هاي جان سوز اين شاعر دل سوخته شيعي . واينک نمونه هايي از آن را که مانند، بند نهم از دوازده ترکيب بند محتشم به نظم کشيده اند، زمزمه مي کنيم :



اين کشته فتاده به هامون حسين توست

وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست



اين ماهي فتاده به درياي خون که هست

زخم ستاره بر تنش افزون حسين توست



اين رفته سر به نيزه اعدا حسين توست

اين مانده بر زمين تن تنها حسين توست



اين آهوي حرم که تن پاره پاره اش

در خون کشيده دامن صحرا حسين توست



اين لاله گون عمامه که در خلد بهر او

معجر کبود ساخته زهرا حسين توست



اين لاله زار ساخته هامون ، حسين توست

اين کرده خاک ، ماريه گلگون ، حسين توست



اين نوح کشتي امده نزديک جوديش

بشکسته و نيامده بيرون ، حسين توست



اين يوسف فتاده به چنگال گرگ غم

پيراهنش دريده و پر خون ، حسين توست



اين کشته نهان شده در خون حسين توست

وين جسم چاک ناشده مدفون ، حسين توست



اين تشنه فرات که شد تشنه لب شهيد

وز ديده راند دجله و جيحون ، حسين توست



اين رهنماي با دل و دانش که عقل پير

اندر مصيبتش شده مجنون ، حسين توست



اين پاره پاره پيکر بي سر، حسين توست

اين کشته کومراست برادر، حسين توست



اين سرخ رو ز خون شهادت که در غمش

زهرا سياه ساخته معجر، حسين توست



اين فخر سرروان ، که به قهر از قفا سرش

ببريده شمر شوم بد اختر، حسين توست



اين لؤلؤتر و دُر گلگون حسين توست

وين خشک لعل غرقه در خون حسين توست



اين هادي عقول که در وادي غمش

عقل جهانيان شده مجنون حسين توست



اين صيد خون تپيده به صحرا حسين توست

وين مرغ تير خورده بر اعضاء حسين توست



اين مرهم جراحت دل ها که از ستم

بگذشته درد او زمداوا حسين توست



اين سرو باغ فاطمه کز تيشه ستم

افتاده نخل قامتش از پا حسين توست



اين شاه صبر پيشه غم پرور شکيبا

کز ما ربوده صبر و شکيبا حسين توست



اين بنده خدا و عاشق بي چون حسين توست

قلبش دريده و غرقه دريا خون حسين توست



سردار سر به نيزه و تن به دير و تنور

زخم هاي قلب او شده از تن برون حسين توست