بازگشت

يك آسمان ستاره



به آستان تو، شايستگان شرفيابند

همه، صداقت نور و، لطافت آبند
حسين! اي که شهادت نگين خاتم تست

مصاحبان تو، اين برگزيده اصحابند
امير قافله ي آفتابي و، اينان

سپرده دل به هواي تو همچو مهتابند
مگر ز جام نگاهت چه باده نوشيدند

که پيش چشم تو سرمست از مي نابند؟
به لوح خون و شرف از ازل چنين خواندند

که پا به پاي تو، تا وصل دوست بشتابند
شکوه سرخ تو نازم، که کربلايت را

نظاره گر همه عالم به چشم اعجابند
پناهمند تو (آشفته)ام، که اهل کرم

شکستگان محن را به لطف دريابند

جعفر رسول زاده (آشفته)