بازگشت

نوحه سوگواري آتش زدن خيمه ها عصر عاشورا ا






غوغا ببين در کربلا

آن قوم بي شرم و حيا



آتش زدند برخيمه ها

يا مصطفي يا مصطفي



اي خدا اين خيام از آل طاهاست

نور چشم نبي علي در آن جاست



در خيمه زين العابدين

با درد و بيماري قرين



زينب پريشان و حزين

در بند محنت مبتلا



يامصطفي يامصطفي

اي خدا اين خيام از آل طاهاست



نور چشم نبي علي در آن جاست



واي دل اهل حرم

کز شدت رنج و الم



نالان در آن صحراي غم

سرگشته در دشت بلا



يامصطفي يامصطفي

اي خدا اين خيام از آل طاهاست



نور چشم نبي علي در آن جاست



در سايه هر بوته خار

افتاده طفلي گلعذار



از تشنه کامي بي قرار

آهش دوا اشکش غذا



يامصطفي يامصطفي

اي خدا اين خيام از آل طاهاست



نور چشم نبي علي در آن جاست