بازگشت

منطق غيرت




در بارگاه عشق ، خِرَد ناتوان بود

اين نکته از لواي مُحرم ، عيان بود



مَجْلاي عشق ، حلقه معشوق ِ کربلاست

«يالَيْتَني !» عيار دل عاشقان بود



منشورِ جاودانه هَيهات ِ اين ديار

رهنامه حماسه ايمانيان بود



با ديو شام بيعت نور است ناروا

گر تن ، هزار پاره و سر بر سنان بود



لب تشنه در کنار فرات ، اَرْ دهيم جان

بِه ْ از فتادگي به دَرِ ناکسان بود



نخل ديانت از دَم ِ پاييز شاميان

افسرده ، و اين ، ظلامه شب باوران بود



معروف ، هم چون منکر و منکر شد آشکار

قرآن غريب و سنت جدّم ، نهان بود



«مِثْلي لايُبايِع ُ مِثْلَه ْ»، سرود عشق

زين عرصه ، مي وَزَد به جهان رهنمود عشق




سيد محمد شفيعي