بازگشت

كربلاي حسين



آرزومند نينواي حسين

سر کند همچو ني، نواي حسين
سرمه ي چشمه عاشقان جهان

نبود غير خاک پاي حسين
صاحب تاج، پيش او محتاج

هر توانگر، بود گداي حسين
مطلب خود، ز غير او مطلب

تا دهد حاجتت خداي حسين
زنده، اسلام از شهادت اوست

باد جان جهان، فداي حسين
لرزه افتد به جان دشمن دين

تا وزد باد بر لواي حسين
کوه، زانو گرفت بر دامن

چرخ، نيلي شد از عزاي حسين
اشک ريزد ز ديده همچون شمع

بشنود هر که ماجراي حسين

هيچ صوتي به گوش دلها نيست

خوشتر از نام جانفزاي حسين
گر نسيمي وزد ز باغ بهشت

مي دهد بوي کربلاي حسين
جنت و عرش و فرش و حور و قصور

نيست در حد خونبهاي حسين
نکشم تا که زنده ام به جهان

دست، از دامن ولاي حسين
طبع (وارسته) باد گوياتر

تا کند مدحت و ثناي حسين

وارسته