بازگشت

شور ساختن



به جولانگاه دشت بي نيازي تاختن بايد

بيابانيست مالامال دل، جان باختن بايد
مشو غافل دمي، تا منزل جانان به رهپوئي

نسيم آسا به سر افتان و خيزان تاختن بايد
گرت زين برق عالم سوز بال سوختن باشد

درين پرواز طاقت گير، شور ساختن بايد
بت ما و مني آزرده دارد خاطر ما را

به روي اين حريف فتنه گر تيغ آختن بايد
اگر همچون شهيد نينوا افروختن خواهي

سري در سروري بالاي ني افراختن بايد

مگر روزي به دامانش تواني دست دل يازي

غريب از خويشتن، بر آشنا پرداختن بايد

مشفق