بازگشت

اسيران از زنان بني هاشم


(زينب ) آن جاست کاروان سالار

که زکف داده است صبر و قرار



خواهر رنجد يده اي آن جاست

(ام کلثوم ، زينب صغري ) ست



(فاطمه ) دختر امام علي

ـ فاطمه ديگري که هست ، ولي :



او بُود دختر امام حسين

هم (سکينه ) در التزام حسين



هم (رباب ، دخت امرءالقيس ) است

با حسين رشته مودّت بست



دختر چهار ساله اي ز امام

چون (رقيه ) که شهره گشت به نام



هم (رقيه ) ست همسر مسلم

نيز آن جاست دختر مسلم



نيز (خوصاء) به نام (اُم ِ ثِغَر)

از عقيل است و مادر جعفر



(ام کلثوم )گر چه او (صغري ) ست

دختر خوب زينب کبري ست



مادر قاسم است چون (رمله )

که دلش خون شده ست زين فتنه



(شهربانو)ست آن که طفلش را

داد از کف به سرزمين بلا



شهربانو ديگري هم هست

مادر با وفاي سجاد است



که ندارد حضور در اين جا

در ميان زنان به کرب و بلا



(دخت مسعود خالد) است اين

جانام نيکوي او بُوَد (ليلا)



نام فرزند اوست (عبداللّه )

داده فرزند در ره اَللّه



15ـ (فاطمه ، دختر امام حسن )

مادر باقرالعلوم زَمَن



همسر باوفاي سجاد است

شاهد آن جفا وبيداد است



همه جا بود در کنار امام

با اسيران ، سفر نمود به شام




اقدس كاظمي