بازگشت

در خطاب به حلقه زن باب ماتم هلال محرم



باز اي مه محرم پر شور سر زدي

واندر دلم شراره ز عاشور بر زدي
سختا که روي تو مگر از سنگ کرده اند

کاينک دوباره حلقه ي ماتم به در زدي
باز آمدي و بر دل مجروح من چو پار

از غصه ي نيشتر زدي و بيشتر زدي
تو آن نه اي مگر که به سر تاختي زخير

وآنگاه ره به زاده ي خيرالبشر زدي
تو آن نه اي مگر که به جاي کفي ز آب

پيکان به حلق اصغر خونين جگر زدي
آن سر که چرخ روي به پايش همي نهاد

بر نوک ني نموده به هر رهگذر زدي
دستي که آستين ورا بوسه داد چرخ

در قطع آن تو دامن کين بر کمر زدي
با «منقذ بن مره» [1] . شدي يار پس ز مکر

نزد پدر عمود به فرق پسر زدي
تو خود همان مهي که به پيشاني حسين

با سنگ جور نقشه ي شق القمر زدي
تو خود همان مهي که به ميل تني شرير

در خيمه گاه آل پيمبر شرر زدي
بر پيکر امام امم با زبان تيغ

زخمي دهان نبسته که زخمي دگر زدي

شاهي که خاک مقدم او روح کيمياست

بر





نيزه ي مسنان، سرش از بهر زر زدي


از کام خشک و چشم تر عترت رسول

تا حشر شعله در دل هر خشک و تر زدي


از روبهان چند برانگيختي سپه

وانگه به حيله پنجه با شير نر زدي


از دادگر نگشته به شرم و سکينه را

سيلي به رخ ز مردم بيدادگر زدي


زينب که در سير ز علي بود يادگار

او را به تازيانه ي هر بد سير زدي


هر دم ز توست ديده ي «جيحون» گهر نثار

تا با چه زهره بر شه والا گهر زدي



پاورقي

[1] منقذ بن مره: يا مره بن منقذ قاتل حضرت علي اکبر عليه السلام است.


جيحون يزدي