بازگشت

داد سر را مژده






داد سر را مژده در ميدان عشق

که توئي گوي خم چوگان عشق



گفت: تا کي ميکشي منت ز خود؟

ساز جاي خود را وقف عمود



تا مگر آرد عمود قوم دون

فرق عاشق را از اينصورت برون



ورنه هر کس شد به صورت پاي بند

مي نيارد صيد معني در کمند




صابر همداني