بازگشت

گروه: واقعه كربلا
 
 
مرکز پاسخگو:تبيان
موضوع اصلي:تحريفات واقعه كربلا
موضوع فرعي:شهادت امام به دست شيعيان
سؤال:آيا اين كه مي‌گويند خود شيعه‌ها امام حسين عليه السلام را كشتند صحت دارد ؟
جواب:

در ابتدا به عنوان مقدمه بايد گفت كه ايشان همان كساني هستند كه ادعا مي كنند :
قتل الحسين بسيف جده
حسين با شمشير جدش كشته شد
و مي خواهند كشته شدن امام حسين عليه السلام را بر عهده دين و جد بزرگوارش بگذارند . در اين زمينه مي توانيد به بخش شبكه سلام / امام حسين و ابن تيميه 1 مراجعه فرماييد .
1- جنگيدن با امام حسين عليه السلام منافات با شيعه بودن دارد :
طبق آنچه كه در كتب لغت آمده است شيعه به معني تابع و پيرو است ؛ بنا بر اين اقدام كوفيان در قتل امام حسين عليه السلام منافات با مفهوم شيعه دارد و حتي اگر ثابت شود قاتلين امام حسين عليه السلام ، روزي هم به ظاهر اظهار تشيع مي كردند با اين جنايت ثاتب كرده اند كه دشمنان اهل بيت هستند نه پيروان آن بزرگواران :در اين زمينه كلام سيد امين را در كتاب اعيان الشيعه در منظر خوانندگان قرار مي دهيم :
« حاش لله أن يكون الذين قتلوه هم شيعته ، بل الذين قتلوه بعضهم أهل طمع لا يرجع إلي دين ، وبعضهم أجلاف أشرار ، وبعضهم اتبعوا روءساءهم الذين قادهم حب الدنيا إلي قتاله ، ولم يكن فيهم من شيعته ومحبيه أحد ، أما شيعته المخلصون فكانوا له أنصاراً ، وما برحوا حتي قتلوا دونه ، ونصروه بكل ما في جهدهم ، إلي آخر ساعة من حياتهم ، وكثير منهم لم يتمكن من نصرته ، أو لم يكن عالماً بأن الأمر سينتهي إلي ما انتهي إليه ، وبعضهم خاطر بنفسه ، وخرق الحصار الذي ضربه ابن زياد علي الكوفة ، وجاء لنصرته حتي قتل معه ، أما ان أحداً من شيعته ومحبيه قاتله فذلك لم يكن ، وهل يعتقد أحد إن شيعته الخلص كانت لهم كثرة مفرطة ؟ كلا ، فما زال أتباع الحق في كل زمان أقل قليل ، ويعلم ذلك بالعيان ، وبقوله تعالي : « وقليل من عبادي الشكور » .
أعيان الشيعة 1 / 585
منزه است خداوند از اينكه قاتلين امام حسين عليه السلام از شيعيان باشند ؛ بلكه كساني كه ايشان را كشتند از اهل طمع بودند كه دين نداشتند و بعضي از اشرار نا اهل بودند و بعضي از ايشان به دنبال رؤساي خود رفتند ؛ رؤسايي كه دوستي دنيا ايشان را به جنگ حسين بن علي عليه السلام كشانده بود ؛ و در بين ايشان كسي از شيعيان و دوست داران حضرت نبود ؛ اما شيعيان حضرت و مخلصين براي حضرت همگي ياران او شدند و در اينكه در راه او كشته شوند درنگ ننمودند ؛ و او را تا آخرين لحظات زندگاني با تمام نيرو ياري كردند ؛ و بسياري از ايشان نيز نتوانستد حضرت را ياري بنمايند يا نمي دانستند كه كار حضرت به اينجا منتهي خواهد شد ؛ بعضي نيز در اين هنگام جان خود را به خطر انداخته و حصاري را كه ابن زياد دور كوفه كشيده بود شكستند و براي ياري حضرت آمدند تا اينكه در كربلا شهيد شدند ؛ اما اينكه ادعا شود كه يكي از شيعيان در جنگ با حضرت حضور داشته است اين صحت ندارد ؛ و آيا كسي مي تواند اعتقاد داشته باشد كه يكي از شيعيان و دوست داران حضرت كه چنين علاقه اي به حضرت داشته اند به جنگ ايشان برود ؟ هرگز ؛ هميشه چنين بوده است كه طرفداران حق در هر زماني اندك بوده اند و اين هميشه ديده شده است و خداوند فرموده اند : و عده كمي از بندگان من شكرگذار هستند
2- قاتلين امام حسين عليه السلام شيعه آل ابي سفيان بودند :
اين اشكال كه امام حسين قاتلين خويش را شيعه خطاب كرده اند از موذي گري عده اي نشات مي گيرد كه مي دانند لفظ شيعه در لغت به معني طرفدار است و چون در اين لفظ اكنون در مورد طرفداران امير مومنان علي عليه السلام به كار مي رود وقتي عباراتي مانند عبارات ذيل را مي بينند ، انتهاي آن را حذف كرده و تنها مي گويند قاتلين امام حسين عليه السلام شيعه بوده اند و نمي گويند كه مقصود از شيعه در اين كلام چيست و اصل منبع را نيز ذكر نمي نمايند .
در بسياري از روايات آمده است كه وقتي حضرت دشمنان خويش را مورد خطاب قرار دادند فرمودند : اي شيعيان و طرفداران خاندان أبي سفيان :
« ويلكم يا شيعة آل أبي سفيان ، إن لم يكن لكم دين ، وكنتم لا تخافون يوم المعاد ، فكونوا احراراً في دنياكم هذه ، وارجعوا إلي احسابكم ، إن كنتم عرباً كما تزعمون »
أعيان الشيعة للسيد الأمين 1 / 609
واي بر شما اي طرفداران خاندان ابو سفيان ؛ اگر دين نداريد و از روز قيامت نمي ترسيد در دنياي خودتان آزاده باشيد ؛ و به اصل خود بازگرديد اگر عرب هستيد – همانطور كه گمان مي كنيد –
لذا ايشان اين نكته را دست آويز قرار داده با تحريف مي خواهند چنين وانمود كنند كه شيعيان – يعني طرفداران امير مومنان – امام حسين عليه السلام را به شهادت رسانده اند .
3- اهل سنت تنها ياران امام حسين را شيعه ايشان مي دانند :
زهير بن قين از ياوران امام حسين عليه السلام است ؛ در كتاب تاريخ طبري در مورد وي مي نويسد :
فقال له زهير يا عزرة إن الله قد زكاها وهداها فاتق الله يا عزرة فإني لك من الناصحين أنشدك الله يا عزرة أن تكون ممن يعين الضلال علي قتل النفوس الزكية قال يا زهير ما كنت عندنا من شيعة أهل هذا البيت إنما كنت عثمانيا
تاريخ طبري ج 4 ص 316
زهير به عزره گفت : اي زهير خداوند او را پاك گردانيد و هدايت نمود ؛ پس از خدا بترس كه من از خير خواهان توام ؛ تو را به خدا قسم مي دهم كه مبادا از كساني باشي كه گمراهان را در كشتن جان هاي پاك ياري مي كني ؛ وي پاسخ داد : اي زهير ما تو را از شيعيان اين خاندان نمي دانستيم ( ولي امروز تو را در صف شيعه او مي بينيم ) تو عثماني ( از طرفداران عثمان ) بودي!!!
اين عبارت به خوبي بيانگر آن است كه دشمنان امام حسين عليه السلام مردم را در دو صف و دو جبهه قرار داده بودند :
1- شيعيان امام حسين : كساني كه در صف ياوران امام حسين عليه السلام بودند .
2- غير شيعه : كساني كه در طرف مقابل و بر عليه حضرت صف گرفته بودند .
4- شيعه در كوفه در اقليت بودند :
طبق آنچه در مصادر تاريخي آمده است شيعيان در كوفه تنها عده كمي از جمعيت 15000 نفري كوفه را تشكيل مي دادند ؛ كه بسياري از ايشان در زمان معاويه تبعيد شده و يا به زندان افتاده و عده بسياري نيز به شهادت رسيدند . بسياري از ايشان نيز به خاطر مشكلات به شهرهاي ديگر مانند موصل و خراسان و قم پناهنده شدند ؛ عده بسياري از ايشان نيز مانند بني غاضره مي خواستند به ياري حضرت بشتابند كه سربازان عبيد الله بن زياد مانع شدند .
به همين جهت اين ادعا كه كوفه شهر شيعيان بوده و ايشان امام حسين عليه السلام را به شهادت رسانده اند نيز بي معني است .
براي اين مطالب شواهد بسياري وجود دارد :
معاويه شيعيان را در كوفه از بين برد :
كتب معاوية نسخة واحدة الي عماله بعد عام المجاعة أن برئت الذمة ممن روي شيئا من فضل ابي تراب واهل بيته فقامت الخطباء في كل كورة وعلي كل منبر يلعنون عليا ويبرءون منه ويقعون فيه وفي أهل بيته وكان أشدّ الناس بلاء حينئذ أهل الكوفة؛ لكثرة من بها من شيعة علي عليه السلام، فاستعمل عليهم زياد بن سميّة وضمّ إليه البصرة فكان يتتبّع الشيعة وهو بهم عارف لأنّه كان منهم أيّام علي عليه السلام، فقتلهم تحت كلّ حجر ومدر، وأخافهم، وقطع الأيدي والأرجل، وسمل العيون، وصلبهم علي جذوع النخل وطرفهم وشرّدهم عن العراق، فلم يبق بها معروف منهم.
شرح نهج البلاغة ، ج11 ، ص 44 و النصايح الكافية ، محمد بن عقيل ، ص 72 .
معاويه بعد از سال خشكسالي ، نامه اي به يكي از كارگزاران خويش نوشت كه هركس كه چيزي از فضيلت هاي ابو تراب ( امير مومنان علي عليه السلام ) و خاندان او را نقل كند ، در مقابل او هيچ گونه مسئوليتي شما را تهديد نمي كند ( هرچه با وي كرديد جايز است ) ؛ پس سخنرانان در هر منطقه و بر هر منبري علي را لعن كرده واز او بيزاي مي جستند و به او و اهل بيت او دشنام مي دادند ؛ و بيچاره ترين مردمان در آن زمان مردم كوفه بودند ؛ زيرا شيعه علي عليه السلام در آن شهر زياد بود ؛ پس معاويه زياد بن سميه را حاكم بر آنجا قرار داده و بصره را نيز تحت امر او قرار داد ؛ او به دنبال شيعيان مي گشت – او شيعيان را مي شناخت ، زيرا در زمان خلافت علي عليه السلام از طرفداران او بود – پس ايشان را حتي در زير هر سنگ و كلوخي پيدا كرده و مي كشت ؛ و يا تهديد مي كرد ؛ و دست ها و پا ها را جدا كرده و چشم ها را كور مي نمود ؛ و ايشان را بر تنه هاي درخت خرما به دار مي كشيد ؛ و يا از عراق بيرون مي كرد ؛ تا جايي كه كسي از شيعيان شناخته شده در عراق باقي نماند .
اكثر كوفيان ، طرفداران خليفه دوم بودند :
بسياري از روايات و كلمات تاريخي را مي بينيم كه به خوبي دلالت مي كند كه ايشان از طرفداران خلفاي قبل از امير مومنان علي عليه السلام بوده اند از آن جمله مي توان به ماجراي ذيل كه آن را بسياري از مولفين كتب تاريخي روايت كرده اند اشاره كرد : كه وقتي امير مومنان علي عليه السلام خلافت را در كوفه به دست گرفتند خواستند يكي از بدعت هاي عمر – نماز تراويح – را ريشه كن نمايند ؛ لذا به امام حسن عليه السلام دستور دادند كه به مسجد رفته و مانع مردم شوند اما تا حضرت با اين عمل مخالفت نمودند ، مردم صدا به اعتراض بلند كرده كه واي سنت عمر از دست رفت
شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد از علماي اهل سنت ج 12ص 283 و وسائل الشيعة (الإسلامية) مرحوم حر عاملي از علماي شيعه ج 5 ص 192 روايت شماره 2
اين ماجرا به حدي گسترده بود كه حضرت در ضمن خطبه اي مفصل مي فرمايند من از شورش عمومي و نيز از بر هم خوردن پايه هاي حكومت اسلامي در كوفه ترسيدم !!!اين خود بيانگر آن است كه بيشتر مردم كوفه از طرفداران خليفه دوم بودند و اين با شيعه بودن منافات دارد
علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن حماد بن عيسي ، عن إبراهيم بن عثمان ، عن سليم بن قيس الهلالي قال : خطب أمير المؤمنين ( عليه السلام ) فحمد الله وأثني عليه ثم صلي علي النبي ( صلي الله عليه وآله ) ، ثم قال ... قد عملت الولاة قبلي أعمالا خالفوا فيها رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) متعمدين لخلافه ، ناقضين لعهده مغيرين لسنته ولو حملت الناس علي تركها وحولتها إلي مواضعها وإلي ما كانت في عهد رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) لتفرق عني جندي حتي أبقي وحدي أو قليل من شيعتي الذين عرفوا فضلي وفرض إمامتي من كتاب الله عز وجل وسنة رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) ... والله لقد أمرت الناس أن لا يجتمعوا في شهر رمضان إلا في فريضة وأعلمتهم أن اجتماعهم في النوافل بدعة فتنادي بعض أهل عسكري ممن يقاتل معي : يا أهل الاسلام غيرت سنة عمر ينهانا عن الصلاة في شهر رمضان تطوعا ولقد خفت أن يثوروا في ناحية جانب عسكري ما لقيت من هذه الأمة من الفرقة وطاعة أئمة الضلالة والدعاة إلي النار .
الكافي للشيخ الكليني ج 8 ص 58 شماره 21
امير مومنان خطبه اي خوانده و در آن خدا را حمد و ثناء گفته و سپس بر رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) درود فرستادند ؛ سپس فرمودند : ...
خلفاي قبل از من كارهايي انجام دادند كه در آن با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مخالفت كردند و در آن بناي مخالفت با رسول خدا را از روي عمد داشتند . پيمان او را شكسته و سنت او را تغيير دادند ؛ و اگر مردم را بر ترك آنها وادار نمايم و آنها را به جايگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بود لشكر من از گرد من پراكنده شده و تنها باقي مي مانم و يا با عده كمي از شيعه ام كه برتري من و وجوب امامت من از كتاب خدا و سنت رسول خدا - صلي الله عليه وآله وسلم – را مي دانند .
... قسم به خدا كه مردم را دستور دادم كه در ماه رمضان غير از نماز واجب را به جماعت نخوانند و ايشان را آگاه نمودم كه خواندن نماز مستحبي به جماعت بدعت است ؛ پس عده اي از لشكريان كه همراه من جنگيده بودند ندا دادند : اي اهل اسلام سنت عمر تغيير كرد!!! ما را از نماز مستحبي در ماه رمضان باز مي دارند !!!
و ترسيدم كه بر من از سمت لشكرم شوريده همانگونه كه از اين امت تفرقه و اطاعت از امامان گمراهي و دعوت كنندگان به سوي آتش ديدم .
همانطور كه در اين روايت صحيح آمده است ، حضرت حتي در زمان خويش شيعيان را اقليت كوفه مي دانند !!!
طرفداران عثمان در لشگر كوفه :
به عنوان مثال وقتي ايشان جلوي آب را گرفته و بين حضرت و رود