بازگشت

گروه: واقعه كربلا
 
 
مرکز پاسخگو:پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي
موضوع اصلي:كربلا
موضوع فرعي:روايت كل يوم عاشورا
سؤال:1 – چرا به روايت « كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا » امروز در سرزمين ايران حسين « عليه السلام » و يزيد زمان چه كساني هستند . لطفا پاسخ دهيد؟
جواب:

در پاسخ شما دوست عزيز عرض مي شود اينكه در روايت آمده است «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا » هر روز عاشورا و هر سرزميني كربلا است به نظر مي رسد كه منظور اين باشد كه در هر سرزميني و كشوري ظالمي چون يزيد و انسان حماسه آفريني چون امام حسين «عليه السلام » با خصوصيات و و يژگيهاي ايشان وجود دارد كه هميشه اين انسان حماسي بر عليه آن فرد ظالم و ستمگر قيام مي كند همچنين روايت نمي خواهد بگويد كه حاكم همه سرزمينها در هر زماني چون يزيد ظالم و ستمگر است و با خدا و دين سرستيز و جنگ دارد و به حق مردم ستم مي كند و بايد حسين پيدا شود و با او به مبارزه برخيزد و جان عزيز و خون مقدسش را در راه ابقاي دين خدا و بيداري و نجات مردم نثار كند . چنانكه تاريخ نيز اين مسئله را اثبات نميكند كه حاكم همه سرزمينها انسانهاي ظالم و ستمگري بوده اند بلكه گواهي ميدهد كه بعضي سرزمينها حاكمان لايق و عادلي داشته است كه كشور در سايه حاكميت آنها به پيشرفتهاي مادي و معنوي رسيده است .
اما اينكه گفته شده هر روز عاشورا و هر سرزميني كربلا است منظور اينست كه، هر فردي در هر زمان و يا در هر سرزميني كه باشد مي تواند حسيني باشد يا يزيدي يعني : در زندگي فردي و اجتماعي خود مي تواند اخلاقي شبيه يزيد و طرفداران و سربازانش داشته باشد و يا رفتاري چون حسين«عليه السلام » و ياران پاك سيرت او درسرزمين كربلا داشته باشد .
استاد مطهري «ره »در اين زمينه مي گويد : صحنه كربلا را مي توان تشبيه كرد به يك نمايشگاه ولي نه نمايشگاه علم و صنعت بلكه نمايشگاه معنويت و معرفت در اين نمايشگاه انسان مي تواند به عظمت قدرت اخلاقي و روحي و معنوي بشر پي ببرد و بفهمد تا چه اندازه بشر با گذشت و فداكار و آزاد مرد و خداپرست و حق خواه و حق پرست مي شود ؛ معاني صبر و رضا و تسليم و شجاعت و مروت و كرم و بزرگواري تا چه اندازه قدرت ظهور و بروز دارد و از آن طرف رذالت و پستي و نا جوانمردي و قساوت و خوي حيواني تا چه ميزاني انسانيت را لگد مال مي كند .
البته كربلا پيش از آن اندازه كه نمايشگاه شقاوت و بدي و ظهور پليدي بشر باشد نمايشگاه روحانيت و معنويت و اخلاق و عالي انسانيت است و به عبارت ديگر به اين قضيه از آن جنبه بايد نگاه كرد كه ابا عبدالله و ابا الفضل و زينب قهرمان و استادند نه از آن جهت كه شمر و يزيد قهرمان داستانند .( 1)
درجاي ديگر چنين مي گويد : خود اين حادثه , تمام اين حادثه تجسم اسلام است در همه ابعاد و جنبه ها اين حادثه حادثه اي است شبيه پذير داراي سوژه هاي بسيار زياد كه گويي براي نمايش دادن تهيه كرده اند و از اينكه اين حادثه نمايش پذيز و شبيه پذير است اينست كه تجسم فكر و ايده چند جانبه و چند بعدي اسلام است ،همه جنبه ها و اصول اسلامي عملا در اين حادثه تجسم پيدا كرده است اسلام است در جريان و در عمل و در مرحله تحقق حادثه كربلا خودش يك نمايش از سربازان اسلام است، اما نه نمايش كه صرفا نمايش يعني صورت سازي باشد آدمكهايي درست كنند و صورتي بسازند ولي در واقع حقيقت نداشته باشد. ( 2) مثلا آيه { ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله } ( 3) يعني: خداوند جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري مي كند آنها در راه خدا جهاد مي كنند در اين حادثه كربلا در مرحله عمل خود را نشان ميدهد.
يكي ديگر از آياتي كه درحادثه كربلا به نمايش در آمد آيه : « و من الناس من يتخذ من دون الله انداد يحبونهم كحب الله و الذين امنوا اشد حبا لله } ( 4) يعني: بعضي از مردم غير خدا را همانند خدا ميگرند و چنانچه خدا را بايد دوست داشت به آنان دوستي ورزند و ليكن آنها كه اهل ايمان هستند كمال محبت و دوستي را فقط مخصوص خداوند مي گردانند .
به راستي امام حسين « عليه السلام » جزء كدام گروهند كسانيكه دلبستگي و دوستي و علاقه شان به غير خدا به اندازه خداست يا كسانيكه بيشترين دوستي و دلبستگيشان را به خداوند اختصاص داده اند.
در حادثه كربلا امام حسين «عليه السلام » نشان ميدهند كه اهل ايمانند و شديد ترين دوستيها و محبتها را در ارتباط با خداوند دارند البته همانطور كه ما بچه هايمان را د وست داريم امام حسين « عليه السلام »نيز بچه هاي خود را دوست داشت بكله بيشتر از ما ،بچه هايش را دوست داشت به اين دليل كه از ما انسان تر بود و اين عواطف انساني است او انسان تر از ما بود و قهرا عواطف انساني او هم بيشتر بود حسين بن علي « عليه السلام » بيشتر ار ما فرزندان خود را دوست ميداشت و درعين حال او خدا را از همه كس و همه چيز بيشتر دوست مي داشت و در مقابل خداوند و در راه خدا هيچ كس را به حساب نمي آورد .(5)
آيه ديگري كه در حادثه عاشورا تجسم يافت و سرمشق عملي انسانها شد آيه :{ لقد جائكم رسول من انفسهم عزيز عليه ما عنقم حريص عليكم بالمؤمنين رئوف رحيم » ( 6) يعني« همانا رسولي از جنس شما براي خلق آمد كه از فرط محبت و نوع پروري فقر و پريشاني و جهل و فلاكت شما بر او سخت مي آيد و براي نجات شما حريص و به مؤمنان مهربان است .
اسلام دين محبت است اما جهت اين محبت خداست ممكن است كسي چيزي يا كسي را به خاطر خود خواهي و منافعش دو ست داشته باشد كه اگر آن منافع تأمين نشود آن دوستي هم نيست، اما گاهي دوستيها به خاطر خداست دوستي ومحبت امام حسين « عليه السلام »از اينگونه دوستيها و محبت ها است.
وجود مبارك ابا عبدالله از بدبختي سپاهي كه به جنگش آمده بودند متاثر بود نمي خواست حتي يك نفرشان به اين حال بماند و تمام سعي خود را براي برگرداندن آنها كرد. مي گويند: ابا عبد الله براي آنكه آنها را از جنگ با دين منصرف كند يك دفعه سوار شتر مي شوند (چون بلند تر است و سپاه دشمن او را مي بيند ) و مي روند اندرز مي دهند و بر ميگردند ، عمامه پيامبر را به سر مي گذارد لباس پيامبر را مي پوشند سوار اسب مي شوند و به سوي آنها مي روند، بلكه بتوانند از اين گروه شقاوتكار كسي را كم كنند .
در اينجا حسين « عليه السلام » يكپارچه محبت و دوستي است كه حتي دشمن خود را هم واقعا دوست دارد.
آيه ديگري كه در عاشورا تجسم يافت و جان گرفت آيه : { ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذامسه الخير منوعا الا المصلين » ( 7) است. يعني : انسان مخلوقي سخت حريص و بي صبر است ، چون شر و زياني به او رسد جزع و بيتابي مي كند و چون مال و دولتي به او رو كند منع احسان كند مگر نماز گزاران كه اينگونه نيستند.
امام حسين « عليه السلام » درحادثه كربلا نشان داد كه از مصلين واقعي هستند كه در كوران حوادث و سختي ها به جزع و فزع و بيتابي نمي افتند ؛ اين آيه كريمه در جاي ،جاي حادثه كربلا تجسم يافته است. اما اوج آن در شب عاشورا است از مظاهر درخشنده حادثه كربلا و تجليات بزرگ الهي آن موضوع جمع كردن اصحاب در شب عاشورا و سخنراني امام حسين «عليه السلام » براي آنهاست.
بايد در نظر داشت كه اين سخنراني در شب عاشورا ، هنگامي است كه عوامل محيط از هر جهت نا مساعد و نا اميد كنند است در چنين شرايطي هر سردارو رهبري كه تنها مادي فكر كند ، جز لب به شكايت گشودن كاري ندارد . منطقش اينست : افسوس كه بخت با ما مساعد نشد ..... مثل ناپلئون مي گو يد : طبعيت با من مساعدت نكرد همه سخنانش شكايت از روزگار و احساس يأس است، آنچه شرايط را براي او سخت تر ميكند ، اينست كه زنان و فرزندان و خواهرانش تا 24 ساعت ديگر اسير دست دشمن مي شوند براي يك مرد غيور و فداكار اين خيلي سخت و نا گوار است در يك چنين شرايطي ديگران چه كرده اند ؟ ما درتاريخ مي خوانيم كه« المقنع» وقتي كه محصور شد و در شرايط نا مساعد و نا اميد كننده اي قرار گرفت اول خاندان خود را كشت بعد خودش را همچنين است يكي از خلفاي اموي كه درهنگام گرفتاري همين رفتار را داشت تاريخ از اين نمونه ها بسيار دارد .
امام حسين «عليه السلام » وقتيكه شروع كرد به سخنراني فرمودند :{ اثني عَلَي اللهِ َاحسن الثِناءو اَحمدهُ علي السراءِ و الضراءِ اللهم اني اَحمدك ...... » بااينهمه شرايط نا مساعد مادي دم از رضا و سازگاري با عوامل مي زند چرا ؟ چون در شرايط معنوي مساعدي زيست مي كند او اعتقادا و عملا موحد و خدا پرست است, و به علاوه او به نتيجه نهايي كار خود آگاه است . هدفش مثل اسكندر و ناپلئون جهان گيري نبو د كه خود را شكست خورده بداند بلكه هدفش اعتلاي كلمه حق بود و از اين نظر كار خود را بسيار سودمند و مؤثر ميديد .(8)
و تاريخ كربلا نشان داد كه نه تنها امام حسين «عليه السلام » بلكه هيچكدام از ياران ايشان در اين موقعيت حساس دُچار يأس و نا اُميدي و شكوه و شكايت نشدند و اين نشان مي دهد كه دستوراتي كه دين براي انسان سازي و فرهنگ ديني آورده عمل شدني است. و انسانها در نهايت سختي ها و مشكلات اگر توكل و اعتمادشان به خداي بزرگ و مهربان باشد عزّت و شرف خود را از دست نمي دهند و به جزع و بي تابي نمي رسند .
و اين معناي « كل يوم عاشوا و كل ارض كربلا است كه در هر زمان و در هر سرزميني همه انسانها مي توانند به اين صفات شايسته مفتخر شوند. همانطور كه امام حسين «عليه السلام » و ياران باوفايش عملا اين مسئله را در داستان كربلا به نمايش گذاشتند
داستان دلبران آغاز كرد آرزويي در دل شيدا نهاد .
منابع :
1 - قرآن كريم , سوره مباركه توبه , آيه شريفه 111.
2- حماسه حسيني , مرتضي مطهري , ج 1 , ص 381.
3- قرآن كريم , سوره مباركه بقره , آيه شريفه 165
4- حماسه حسيني , شهيد مطهري , ج 1 , ص 224
5- حماسه حسيني , شهيد مطهري , ج 1 , ص 398
6- قرآن كريم , سوره مباركه توبه , آيه 128
7- قرآن كريم , سوره مباركه معارج , آيه 28- 19
8- حماسه حسيني , شهيد مطهري , ج 2 , ص 74-75