بازگشت

گروه: اطلاعات عمومي
 
 
مرکز پاسخگو:پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي
موضوع اصلي:فلسفه عزاداري
موضوع فرعي:قرب الهي با شركت در جلسات امام حسين ( ع
سؤال:1- لطفا راجع به رسيدن به قرب الهي با شركت در جلسات امام حسين « عليه السلام » توضيحاتي عنايت فرماييد ؟
جواب:

دوست عزيز : جريان كربلا سرمشق و الگويي براي قرب به خداست. و انسان هر چه تأمل و تفكر بيشتري در وقايع و ريزه كاريهاي اين حادثه داشته باشد. نكات جديدتري را كشف مي كند. چرا كه حادثه كربلا تجسم عملي اسلام است . استاد مطهري در اين زمينه مي فرمايند : خود اين حادثه , تمام اين حادثه تجسم اسلام است. در همه ابعاد و جنبه ها اين حادثه حادثه اي است شبيه پذير داراي سوژه هاي بسيار زياد كه گويي براي نمايش دادن تهيه كرده اند و از اينكه اين حادثه نمايش پذيز و شبيه پذير است. اينست كه تجسم فكر و ايده چند جانبه و چند بعدي اسلام است . همه جنبه ها و اصول اسلامي عملا در اين حادثه تجسم پيدا كرده است اسلام است. در جريان و در عمل و در مرحله تحقق حادثه كربلا خودش يك نمايش از سربازان اسلام است. اما نه نمايش كه صرفا نمايش يعني صورت سازي باشد آدمكهايي درست كنند و صورتي بسازند ولي در واقع حقيقت نداشته باشد. ( 2) مثلا آيه { ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله } ( 3) يعني :خداوند جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري مي كند آنها در راه خدا جهاد مي كنند دراين حادثه كربلا در مرحله عمل خود را نشان ميدهد .
همانطور كه ذكر شد حادثه كربلا تجسم عملي اسلام است. و در آيات قرآن
كه راه و رسم زندگي را نشان ميدهد. و دراين حادثه عينيت يافته و اگر ما با شركت در جلسات امام حسين « عليه السلام » اين درسها و سرمشقها را بياموزيم و در آنها تفكر كنيم به خداوند نزديك شده ايم .
يكي ديگر از آياتي كه درحادثه كربلا به نمايش در آمد آيه : « و من الناس من يتخذ من دون الله انداد يحبونهم كحب الله و الذين امنوا اش حبا لله } ( 4) يعني: بعضي از مردم غير خدا را همانند خدا ميگرند و چنانچه خدا را بايد دوست داشت به آنان دوستي ورزند و ليكن آنها كه اهل ايمان هستند كمال محبت و دوستي را فقط مخصوص خداوند مي گردانند .
به راستي امام حسين « عليه السلام » جزء كدام گروهند. كسانيكه دلبستگي و دوستي و علاقه شان به غير خدا به اندازه خداست يا كسانيكه بيشترين دوستي و دلبستگيشان را به خداوند اختصاص داده اند در حادثه كربلا امام حسين «عليه السلام » نشان ميدهند كه اهل ايمانند و شديد ترين دوستيها و محبتها را در ارتباط با خداوند دارند البته همانطور كه ما بچه ها يمان را دوست داريم امام حسين « عليه السلام »نيز بچه هاي خود را دوست داشت بلكه بيشتر از ما بچه هايش را دوست داشته به اين دليل كه از ما انسان تر بود و اين عواطف انساني است. و قهرا عواطف انساني او هم بيشتر بود حسين بن علي « عليه السلام » بيشتر از ما فرزندان خود را دوست ميداشت و درعين حال او خدا را از همه كس و همه چيز بيشتر دو ست مي داشت و در مقابل خداوند و در راه خدا هيچ كس را به حساب نمي آورد .(5)
آيه ديگري كه در حادثه عاشورا تجسم يافت و سرمشق عملي انسانها شد آيه :{ لقد جائكم رسول من انفسهم عزيز عليه ما عنقم حريص عليكم بالمومنين رئوف رحيم } ( 6) يعني: «هما نا رسولي از جنس شما براي خلق آمد كه از فرط محبت و نوع پروري فقر و پريشاني و جهل و فلاكت شما بر او سخت مي آيد و براي نجات شما حريص و با مومنان مهربان است ».
اسلام دين محبت است . اين محبت خداست ممكن است. كسي, چيزي يا كسي را به خاطر خود خواهي و منافعش دوست داشته باشد كه اگر آن منافع تامين نشود آن دوستي هم نيست. اما گاهي دوستيها به خاطر خداست دوستي ومحبت امام حسين « عليه السلام »از اينگونه دوستيها و محبت ها است.
وجود مبارك ابا عبدالله از بدبختي سپاهي كه به جنگش آمده بودند متاثر بود نمي خواست حتي يك نفرشان به اين حال بماند و تمام سعي خود را براي برگرداندن آنها كرد. مي گويند: ابا عبد الله براي آنكه آنها را از جنگ با دين منصرف كند يك دفعه سوار شتر مي شوند. (چون بلند تر است و سپاه دشمن او را مي بيند ) و مي روند اندرز مي دهند و بر ميگردند. عمامه پيامبر را به سر مي گذارد لباس پيامبر را مي پوشند سوار اسب مي شوند و به سوي آنها مي روند بلكه بتوانند از اين گروه شقاوت كار كسي را كم كنند .
در اينجا حسين « عليه السلام » يكپارچه محبت و دوستي است كه حتي دشمن خود را هم واقعا دوست دارد.
آيه ديگري كه در عاشورا تجسم يافت و جان گرفت آيه : { ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشرجزو عا و اذامسه الخير منوعا الا المصلين » ( 7) است يعني :« انسان مخلوقي سخت حريص و بي صبر است : چون شر و زياني به او رسد جزع و بيتابي مي كند و چون مال و دولتي به او رو كند منع احسان كند مگر نماز گزاران كه اينگونه نيستند»
امام حسين « عليه السلام » درحادثه كربلا نشان داد كه از مصلين واقعي هستند, كه در كوران حوادث و سختي ها به جزع و فزع و بيتابي نمي افتند ؛ اين آيه كريمه در جاي جاي حادثه كربلا تجسم يافته است.اما اوج آن در شب عاشورا است از مظاهر درخشنده حادثه كربلا و تجليات بزرگ الهي آن موضوع جمع كردن اصحاب در شب عاشورا و سخنراني امام حسين «عليه السلام » براي آنهاست : بايد در نظر داشت كه اين سخنراني در شب عاشورا است هنگامي است ,كه عوامل محيط از هر جهت نا مساعد و نا اميد كنند است در چنين شرايطي هر سردارو رهبري كه مساعد نشد ..... مثل ناپلئون مي گو يد : طبعيت با من مساعدت نكرد همه سخنانش شكايت از روزگار و احساس يأس است . آنچه شرايط را براي او سخت تر ميكند اينست ,كه زنان و فرزندان و خواهرانش تا 24 ساعت ديگر اسير دست دشمن مي شوند.
براي يك مرد غيور و فداكار اين خيلي سخت و نا گوار است در يك چنين شرايطي ديگران چه كرده اند ؟ ما درتاريخ مي خوانيم كه «المقنع» وقتي كه محصور شد و در شرايط نا مساعد و نا اميد كننده اي قرار گرفت اول خاندان خود را كشت, بعد خودش را همچنين است, يكي از خلفاي اموي كه درهنگام گرفتاري هين رفتار را داشت تاريخ از اين نمونه ها بسيار دارد .
امام حسين «عليه السلام » وقتيكه شروع كرد به سخنراني فرمودند :{ اثني عَلَي الهِ َاحسن الثِناءو اَحمدهُ علي السراءِ و الضراءِ اللهم اني اَحمدك ...... » بااينهمه شرايط نا مساعد مادي دم از رضا و سازگاري با عوامل مي زند چرا ؟ چون در شرايط معنوي مساعدي زيست مي كند .
او اعتقادا و عملا موحد و خدا پرست است, و به علاوه او به نتيجه نهايي كار خود آگاه است . هدفش مثل اسكندر و ناپلئون جهان گيري نبود كه خود را شكست خورده بداند بلكه هدفش اعتلاي كلمه حق بود واز اين نظر كار خود را بسيار سودمند و موثر ميديد .(8)
و تاريخ كربلا نشان داد كه نه تنها امام حسين «عليه السلام » بلكه هيچكدام از ياران ايشان در اين موقعيت حساس دُچار يأس و نا اُميدي و شكوه و شكايت نشدند. و اين نشان مي دهد, كه دستوراتي كه دين براي انسان سازي و فرهنگ ديني آورده عمل شدني است. و انسانها در نهايت سختي ها و مشكلات اگر توكل و اعتمادشان به خداي بزرگ و مهربان باشد عزّت و شرف خود را از دست نمي دهند و به جزع و بي تابي نمي رسند . چرا كه اينان مصليان واقعي اند .
منابع :
1-قرآن كريم , مباركه توبه , آيه 111
2-حماسه حسيني , استاد مرتضي مطهري ( ره ) ج 1 , ص 381
3-قرآن كريم , سوره مباركه معارج , آيه 19 – 28
4-حماسه حسيني , استاد مرتضي مطهري ( ره ) ج 2 , ص 74 – 75